الیاس علوی > Quotes > Quote > سیده liked it

الیاس علوی
“به كوچه نگاه مي كنم
به راهي كه تو از آن مي‌آيي
مي آيي
مي آيي
پرستار پرده را پايين مي كشد
مي گويد
بايد استراحت كنم
سرم را روي بالشت نرم بگذارم
و به چيزي فكر نكنم.

به كوچه نگاه مي كنم
به راهي كه تو از آن مي‌آيي
مي آيي
مي آيي
گوسفندهایم تمام شده اند
اما خوابم نمي برد
خوابم نمي برد
دلتنگم
اندازه يك گاو دلتنگم.

به كوچه نگاه مي كنم
به راهي كه تو از آن مي آيي
مي آيي
مي آيي
به تكرار اين جمله عادت مي كني
چون تكرارِ آب در رودخانه
صداي آمدن پاها از كوچه
يا تكرار همين قطره هاي سرخ بر كاشي.

پرستار پلكم را پايين مي كشد
مي گويد
بايد استراحت كنم”
الیاس علوی / Elyas Alavi

No comments have been added yet.