...و نیش زد به پای عم̊ـر ،عقرب ِ زمان

[Saeed]

گیرا بود

[Mehdi]

یه نکته هایی برای نقد توش هست مثل قابل پیش بینی شدن در یکی دو پاراگراف و اینکه.... اما پاراگراف آخرت تقریبا نابودم کرد
بیدارشو رفیق
بیدارشو و عقب نشینی کن
کیف کردم

[SA®A]

Saeed wrote: "گیرا بود"

-----

!چشمات گیرا میبینه

[Mehdi]

تو مگه خواب نبودی؟
ما عقب نشینی می کردیم چشمات بسته بود
....
اون چهار تا نقطه رو هم به موقش پر می کنم... رفیق

[طيبه تيموري]

دوست داشتم اين شعر رو

تنها دوست دارم يادآوري كنم كه نوع نگارش خواب و خواستن و ... درست كنيد

پايان دلپذيرتري را هم انتظار داشتم
اما تكرار برخي جملات خيلي تكرار موثر و بجايي بود

موفق باشيد

[طيبه تيموري]

پاياني كه با حكم دادن مولف نباشه
يه پايان آزاد
اصلا شايد با حذف همون چند خط آخر اين اتفاق بيفته
البته اين ها نظر منه دوست عزيز

[[deleted user]]

دوست داشتم دوستم، پایان سیاه یا سفید را هم نمی‌دانم، تنها چیزی که می‌دانم این هست که من می‌خواهم بخوابم.

سپاسگزارم عزیزم

[Nazanin1987]

من خوندم و خوشم اومد از اینجوری نوشتن کلا خیلی خوشم میاد .
نقد هم که بعهده دوستان

[SA®A]

محسن صادقیان wrote: "چون بعضی وقتا یه شعر یا نوشته ای را که می خونی منتظری زود تموم بشه و از شرش خلاص شی ولی شعر تو این خاصیت را داشت که آدم از خواندنش رنج نمی بره و حتی می تونه چند بار بخونتش"

--------
بعله
خب خدا رو شکر

[SA®A]

Nazanin1987 wrote: "من خوندم و خوشم اومد از اینجوری نوشتن کلا خیلی خوشم میاد .
نقد هم که بعهده دوستان"

----------
:)
متشکرم ازت نازنین ِ خوب