داستان كوتاه discussion
گفتگو و بحث
>
نفرین گودریدز/محسن ص
date
newest »
newest »
این یک حسن دارد و آن تجربه ی نظام و سیستم بدون مدیر یا همه مدیر است!!!۰
انتقاد از مدیران به جای خود؛ گله شدیدی از این دوستان دارم آن هم در کنار دلتنگی بسیار از ندیدنشان. در مورد داستان نویسی گروهی، نزدیک به سه هفته پیش در پی نامه نگاری با محمد ایرانی که نمی دانم چرا پیدایش نیست، پیشنهاداتی داشتم که برایش نوشتم و پاسخی گرفتم ولی نمی دانم چه شد!؟ اگر خبردار شدید، ما را هم خبر کنید.
طنزت جاودانه باد محسن
Mod
من هم همواره در گروه هستم و حواسم به کارهای مدیریتی گروه هست و هرجا که باید نظر مدیریتی کی دادم و یا کاری که در حیطه وظایفم بوده و باید انجام می دادم رو انجام دادم و اصلا هم منفعل نبودم.
بهزاد هم که مدتی رفته سربازی و حرجی بهش نیست. از سایر دوستان مدیر هم من یکی که اطلاع ندارم اما اتهام انفعال رو اصلا نمی پذیرم.
من هم به نوبه خودم شرمنده نیستم چون کاری نکردم که باعث شرمندگی خودم یا کس دیگری باشد.
در ضمن سایر دوستان که نقد می کنند و می نویسند مگر حتما باید مدیری در کار باشد که بنویسد و نقد کند؟
موید و پاینده باشید.
جناب بهروزی بسیار خرسندم که دست کم سه تن از مدیران گروه در سلامتی به سر می برند. خود جای خوشحالی دارد. من فکر می کنم این مجموعه پتانسیلی بالاتر از آنچه ما از آن بهره می گیریم دارد. در گردش کار گروهی خدشه ای وارد نیامده است اما هر روزی که می گذرد اعضا گروه بیشتر نشاط پیشینشان را از دست می دهند و این مسئله ای است که من را بر آن داشت که چند خط بالایی را بنویسم. از زمانی که به عضویت گروه درآمدم، دو طرح بسیار خوب پدید آمد که ناتمام رها شد. نخستین آن مجموعه داستانی بود که سال گذشته نخست قرار به نشر کاغذی آن بود و پس از آن نشر دیجیتالی که نمی دانم چرا رها شد و هرگز آن مجموعه پدید نیامد. دیگری هم داستان نویسی گروهی بود که آن هم پس از یک دوره برگزاری باز رها شد.
نکته اینجاست که من تصور می کنم این گروه برای بازیابی نشاط از دست رفته خود به طرحی نو نیاز دارد که اجرا آن تنها در دستان مدیران گروه است. شاید نیازی به طرح های جدید نباشد و همان طرح های پیشین اگر به اجرا درآیند می تواند شروع خوبی باشد به ویژه طرح اول که بسیار مورد توجه اعضا قرار گرفت.
Mod
در هر صورت رئیس جان ما همه جوره اعلام آمادگی می کنیم که اگر کمکی از دست ما بر میاد از ترابری (حمالی سابق!) گرفته تا تراشیدن مداد و پر کردن جوهر خودنویس و ... در خدمت هستیم. اینکه اینجا هستی خود دلگرمی است و نشان از دلسوزی دارد. امیدوارم به زودی منتشر گردد.
Mod
ممنون.
من بازم دیر رسیدمولی خوشحالم که بالاخره یکی پیدا شد که ناپدید شدن مدیران رو پیگیری کنه.
من که دو ماهی میشه دربه در دنبال آرزو می گردم
هرچند همیشه وقتی به گروه سر میزدم عطری به مشامم میخورد که گواه آن بود که مدیران ساعتی پیش از اینجا گذر کرده اند.ولی گویا سعادت نبوددر خدمتشان باشیم.
از این حرف ها که بگذریم با نظر دوستان موافقم
اینجا شبیه شهر خواب زده ها شده
و کسی انگیزه ی سابق را ندارد
امیدوارم دوباره روح در کالبد این گروه دمیده شود.(به لطف حضور وبرنامه های مدیران عزیز)
با تشکر
موفق باشید
سلام با خیلی از حرفهای خیلیها موافقم .
در مورد داستان نویسی گروهی که البته موفق نشدم در اولین موضوع شرکت کنم باید بگم سرک میکشم تا در جریان ادامه داستان داستان نویس گروهی باشم که متاسفانه فعلا خبری نیست .
یک پیشنهاد شاید غیر عادلانه دارم . یادمه جناب محمد موضوع رو چرخشی اعلام کردند . . ایا این امکان نیست که خود اعضا ( بنا به مصلحت هر که خواست ) این مسئولیت رو به عهده بگیره و موضوعی خلق شود - کند و اعضاء هم در دومین موضوع داستان نویسی شرکت کنند .
ایا نمی شود ؟
نمی شود خودمان راهش بیندازیم ؟... ...
مهم مکانیزم اجرایی بود که هنوز به جایی نرسیده است. امیدوارم زودتر نتیجه بدهد و این کار راه بیافتد.
سلام دوستانمن از همه عذر میخوام که چند وقتی غایب بودم راستش
شتر زشت و ترسناک سربازی دور و بر های خونه ما میپلکه
اول شهریور هم میخواد اتراق کنه در خونه ما
معلوم نیست تا کی
من هم آخرین روزهای آزادی نسبی رو ترجیح دادم به مسافرت برم
امیدوارم کم کاری من رو ببخشید
سلام خدمت دوستان عزيزمكه دلم تنگ بود براي در جمع شما بودن ...
بچه هايي كه از قديم در گروه هستند
بياد دارن كه من گاهي ماه ها نمي توانم باشم و غيبت مي كنم
زندگي ست و مشكلات...
مشكلات است و فردايي كه نمي شود حدسش زد..
علت اين غيبت دو ماهه ام هم به اين علت بود
من نه به عنوان مدير كه بچه ها خودشان يك پا
مدير و مدبر امور هستند
بلكه به عنوان اينكه در خواندن و نوشتن كوتاهي شده
از طرف من
معذرت مي خواهم
.
.
بماند كه به محسن اطلاع داده بودم نيستم و به اين زودي ها نخواهم بود
.
.
از دوستانم كه جوياي حالم بودند متشكرم
من خوبم و خوشحال مي شم بخوانمتان
چرا من از همه دیرتر رسیدم؟قبول کنید شماها هم بیتقصیر نیستین دوستای گلم
خب وقتی من هردفعه که میام هیچ پست جدیدی اضافه نشده...یک بار میام...دوبار...نهایتا سه بار..دیگه دفعه چهارم واقعا تو ذوقم میخوره...گروهی که من با هر بار رفرش حداقل شش-هفت پست و کامنت جدید میدیدم...هفته ای چهار بار هم پست جدید نداشته باشه.
والا
Ashkan wrote: "مهتابی خانم، داشتیم؟:P"
هان....با منی الان :D!؟
والا قبلا که چیز خاصی نداشتیم..االانو نمیدونم :D
:D
Mohsen Sad wrote: "MahtaBi KhaNooM wrote: "حالا که داره
در ضمن این نفرین گودریدز مال قبل از فیلتر شدن بود
ممنون از توجهتون
..."
گروه خودمونه....تازشم
ما هم ممنون نذاشتید اینجا خشک بشه :D بازم گروه خودمونه...تازشم
خوب آبش دادن مهتابی خانوم محسن شنیدم همشهری در اومدیم
بد اصفانی هستی یا خوبش؟
چیطوری دادا؟ خوبی ؟ کم پیدای ؟
من الان بلادی کفرم پیش سروازی ها
ایول دادامن البته بازار مشترک هستم
اصالتا اصفهانی اما در تهران بزرگ شدم
واقعا من نمیدونم این چه حکمتیه که هر کی مدیر میشه دیگه نیست میشه شاید جو مدیریت گرفتن
خلاصه من هیچ جا مدیرانی انقدر بی مسئولیت و منفعل ندیدم