انجمن شعر discussion

21 views
مقالات و مباحث > روایی پژوهشی شاهنامه

Comments Showing 1-7 of 7 (7 new)    post a comment »
dateUp arrow    newest »

message 1: by Ashkan (new)

Ashkan Ansari | 395 comments پیش نوشتار
در پی پژوهشی تاریخی، مانند بیشتر کسان، نخست گردآوری منابع را آغاز کردم. یکی از منابعی را که مورد بررسی قرار دادم، شاهنامه فردوسی بود. بسیاری، از این نوشتار شگفت انگیز بدین منظور استفاده کرده اند؛ که می دانستم. در پی آن بودم که ببینم آیا کسی نیز هست که جایی اعتبار این منبع را رد کند یا نه. همین جستار مرا به سخنرانی سال 1990 احمد شاملو در دانشگاه برکلی و سپس به کتاب «ضحاک» نوشته علی حصوری رسانید و همچنین نوشته و گفتگویی به کوشش پرهام شهرجردی.
این باورها که در برابر اعتبار پژوهشی شاهنامه قرار می گیرد (نخست ادعای تحریف فردوسی و دوم افسانه خواندن بسیاری از شاهنامه) و اعتبار پژوهشی آن را مخدوش می کند. در مقایسه باور این کسان و دیگرانی که شاهنامه فردوسی را معتبر می دانند به نتایجی رسیدم که انجام آن، این نوشته را پدید آورد.

شاهنامه چیست؟
این پرسش، نخستین تفاوت را پدید می آورد. علی حصوری در تایید باور شادروان احمد شاملو می گوید که شاهنامه اسطوره است ولی چون از پیشینیان باز مانده است می تواند جنبه تاریخی (بازگردان زمان نگارش آن) داشته باشد. {1} و در برابر این اندیشه گفته شده است که شاهنامه دقیقا تاریخ است و اسطوره ای در کار نیست. {2} , {3}
برای آنکه دانست که آیا شاهنامه تاریخ است یا خیر، بهترین راه بررسی همخوانی آن با تعاریف شهرنشینی (تمدن) و تاریخ است. در نظر تحیلیلی ویل دورانت، چون تمامی منابعی که تا کنون خوانده ام، در چگونگی پیدایش تمدن، پویش این مراحل و به ترتیب است: 1- کشف آتش 2- ساخت ادوات اولیه 3- بافندگی و کوزه گری 4- بنایی و حمل و نقل 5- بازرگانی و امور مالی (دیوانی) {4}
این پویش از انسان غارنشین آغاز می شود و به انسان شهرنشین پایان می یابد. پیش از آنکه برابری این تعریف را با شاهنامه بررسی کنیم، باید نکته ای روشن شود؛ سن پادشاهان.
شاید یکی از دلایلی که سبب شده است تا شاهنامه، افسانه خوانده شود، سن شاهان است که به چند سد سال می رسد. (در عدد نویسی، سد درست است نه صد! مانند سده و ... آنچنان که رودکی می گوید: ای آنکه من از عشق تو اندر جگر خویش***آتشکده دارم سد و بر هر مژه ای ژی, شعر منقول از لغتنامه دهخدا) فریدون جنیدی نشان می دهد که این سنین، به یک فرد خاص باز نمی گردد و منظور بخشی از زمان است که رخدادهای آن ممکن است به چند پادشاه بازگردد.{3} چنان که در موارد بسیاری از تاریخ باستان این رخداد دیده می شود و نمونه بارز آن دوران ابرهه و استیلای وی بر هاماوران (یمن و عمان کنونی که به حمیر نیز شهر دارد) است که با حمله «وهرز»، سردار ایرانی با سپاهی از «مرگ ارزانیان» پایان می پذیرد. {5}
پس از روشن شدن مفهوم سن پادشاهان، اکنون باید به برابری پیدایش تئوریک شهرنشینی و شاهنامه پرداخت که نخست دوران کیومرث است. این نام، تغییر شکل یافته گیومرت، نخستین انسان روی زمین است. (به باور زرتشتیان و مانند حضرت آدم در ادیان ابراهیمی می ماند)
کیومرث نماد انسان غار نشین است:
کیومرث شد بر جهان کدخدای *** نخستین به کوه اندرون ساخت جای {شاهنامه فردوسی چاپ مسکو/بخش 1- بیت9}

او پدید آورنده نخستین جامه است و از پوست جانوران:
سر بخت و تختش برآمد به کوه *** پلنگینه پوشیده خود با گروه {همان/1-10}

پس از وی که هوشنگ، نبیره وی بر تخت شاهی می نشیند، آغاز دوران تمدن است: کشف آتش، ساخت ادوات اولیه (شکار و کشاورزی)، ساخت مسکن (کوزه گری) و پس از وی طهمورث، شناخت و اختراع خط و پس از هر دوی این ها، پایان دوران نوسنگی در نزد آریاییان و آغاز دوران فلز با پدیداری جمشید که بافندگی، حمل و نقل و پدیداری دیوان حکومتی را دربر دارد.
بی شک آنچه اندیشمندانی چون دورانت نوشته اند، بر اساس یافته های انسان-باستان شناسی بوده است. زمانی که این شباهت شگفت انگیز بین نوشتار آنان و شاهنامه دیده می شود، من نمی توانم شاهنامه را افسانه بخوانم. (چون شادروان شاملو، حصوری و دیگران) به باور من این هماهنگی تصادفی نیست و نشان از تاریخ نگاری در شاهنامه دارد.
نوشتار و سنخرانی این استادان، بیشتر به افسانه هایی چون گیلگمش و ایلیاد و ادیسه باز می گردد که نویسندگان آنها تلاش بر تاریخ سازی داشته اند. (به ویژه در گیلگمش) اما در شاهنامه، آنچه از نیاکان برجای مانده است (تاریخ) نوشته می شود. که این تاریخ تا دوره پارینه سنگی میانی، (حدود سدهزار سال پیش) به عقب می رود و با گزارش های زمین شناسی کاملن همخوانی دارد.


message 2: by Ashkan (new)

Ashkan Ansari | 395 comments ضحاک و بردیا دروغین (گئومات مغ)
علی حصوری می گوید که این دو تن انقلابی اجتماعی را سازمان می دهند و در پی از میان برداشتن طبقات اجتماعی (دوران جمشید) هستند و در ادامه هم دلایلی بسیار بی پایه و مغالطه آمیز بیان می دارد. {1} دو ایراد بزرگ بر این باور و یکسان انگاری ضحاک و گئومات وارد است. نخست آنکه ضحاک، فرد نیست و دوره است و دوم آنکه پس از تاجگذاری گئومات در پی دور شدن کمبوجیه و لشکرکشی وی به مصر، او طبقات اجتماعی را از بین نمی برد که تغییر در دولت می دهد و بسیاری را می کشد تا هویت او ناشناخته باقی بماند. این وقایع به تفصیل در سنگ نگاره بیستون بیان شده است{6} و من تعجب می کنم که ایشان که می گویند بسیار دقیق سنگ نگاره ها را بازخوانی و به زبان فارسی بازگردانی کرده، چگونه این سنگ نگاره نخوانده است.
درباره ضحاک، فریدون جنیدی پاسخی کامل به این ادعا داده است که از بازگویی آن درمی گذرم. {ر.ک. فریدون جنیدی, «آقای شاملو! تو را با نبرد دلیران چه کار؟»} ولی به یک نکته اشاره خواهم کرد. بسیاری می انگارند که ضحاک سامی نژاد است چون نام او، اژی دهاک، به جعل عربی آورده شده است.
نخست آنکه هیچ جای شاهنامه نوشته نشده است که ضحاک عرب است و می نویسد که وی از دشت «نیزه داران» آمده است. (در جغرافیای باستان هنوز جایی با این نام یافت شنده است) و دیگر آنکه ضحاک نام او نیست، صفتش است. (بر خلاف آنچه در لغتنامه دهخدا آمده است.) نام وی بیوراسب است. بسیاری گفته اند که بیور به معنای ده هزار و بیوراسب به معنای دارنده ده هزار اسب است.
فریدون جنیدی در «زندگی و مهاجرت آریاییان» نشان می دهد که بیور، همان بابل است و دوران ضحاک، همان زمانی است که بابلیان بر آریاییان ستم بسیار روا می داشته اند و پایان دوران ضحاک، نخستین پیروزی آریاییان بر بابلیان است. (پیش از پدیداری سلطنت مادها) {3}
باید افزون کنم که بابلیان را بسیاری سامی نژاد می دانند{4} که اگر چنین باشد، واژه گزینی ضحاک بسیار با دید بازی صورت پذیرفته است و کاملا بر تئوری های تاریخی منطبق است.

طبقات اجتماعی
شادروان پور داود، پژوهشی بسیار روشن از طبقات اجتماعی دارد {7} که نشان دهنده چگونگی پیدایش و گسترش این طبقات است. علی حصوری باور دارد که پیدایش این طبقات در نتیجه تجمیع ثروت و نیرومند شدن بخشی از اجتماع و در نتیجه گسترش کاپیتالیسم و سلطه است و سبب شده است که زندگی اشتراکی به دست فراموشی سپرده شود. {1}
هرچند که این افکار به شدت توده ای است (و نه حتا کمونیستی شوروی) اما هیچ ادعایی را نمی توان بدون دلیل رد و یا قبول کرد. نکته مغالطه آمیز در این ادعا، فراموش کردن روند پیدایش شهرنشینی است. در زندگی گروهی (کُلونی) همه چیز اشتراکی بوده است. {4}
با تخصصی شدن جامعه و آغاز تقسیم کار و در پی آن پیدایش داد و ستد، گروه های مختلف بر اساس نبوغشان، در تخصص هایی آغاز به کار می کنند و این، عامل پیدایش طبقات اجتماعی است و نه کاپیتالیسم که خود معلول تقسیم کار به شمار می رود.
{شوربختانه آقای پرهام شهرجردی که خود از پیروان این باور است، به هیچ یک از پیام های الکترونیکی من پاسخ نداده اند و تصور می کنم که نخواهند داد. }

در پایان
بر اساس آنچه گفته شد، ادعای این بزرگواران را علمی و روا نمی دانم و باور دارم که شاهنامه بیش از یک داستان و افسانه است و بازگردان تاریخ سدهزار ساله آریاییان است. زمانی که با این یافته ها، شاهنامه را بازخوانی کردم تازه مفهوم این بیت را درک کردم:
بسی رنج بردم در این سال سی **** عجم زنده کردم بدین پارسی
او زبان فارسی را نمی گوید، که به فرهنگ در حال فراموش شدن ایرانیان اشاره دارد که چگونه باز زنده می شود.
اردیبهشت ماه 1389 - تهران


message 3: by Ashkan (new)

Ashkan Ansari | 395 comments منابع
{1} http://www.pendar.net/story/ahmad_sha...
{2} فریدون جنیدی, «آقای شاملو! تو را با نبرد دلیران چه کار؟» , بنیاد نیشابور, تهران
{3} فریدون جنیدی, زندگی و مهاجرت آریاییان, چ 4, نشر بلخ, 1385, تهران
{4} ویل دورانت, تاریخ تمدن (مشرق زمین گهواره تمدن), ت. احمد آرام, ج1, انتشارات و آموزش انقلاب اسلامی, 1372تهران
{5} عبدالحسین زرین کوب, دو قرن سکوت, چ 18, انتشارات سخن, تهران
{6} رلف نارمن شارپ, فرمانهای شاهنشاهان هخامنشی, شورای مرکزی جشنهای شاهنشاهی, 2536, تهران
{7} ابراهیم پورداود, فریدون, شرکتهای عامل نفت, 1346, تهران


message 4: by Amin (new)

Amin (gharibehichestan) | 126 comments عالی بود اشکان
این نگاه تحقیقی خیلی عالی بود
چیزی که با کمال تاسف تو جوانان این دوره خیلی کم دیده میشه
خیلی چیز یاد گرفتم ممنون


message 5: by Ashkan (new)

Ashkan Ansari | 395 comments سپاسگزارم امین گرامی


طیبه تیموری | 180 comments چه جالب بود
اشکان گرامی، می خواستم پیشنهاد تفسیر و توضیح مناسبی اگر برای شاهنامه دارید به من بدهید
خیلی مشتاقم این کتاب ارزشمند را با منبعی صحیح بخوانم

ممنون


message 7: by Ashkan (new)

Ashkan Ansari | 395 comments کتاب زیر منبعی بسیار مناسب برای شناخت کلی برخی از مفاهیم شاهنامه است: ‏
فریدون جنیدی, زندگی و مهاجرت آریاییان, چ 4, نشر بلخ, 1385, تهران
تصور می کنم آن را تنها می توانید در خود انتشارات بلخ بیابی. تصحیح شاهنامه استاد فریدون جنیدی نیز می تواند بسیار کمک کند. تصحیح ایشان بهترین تصحیحی است که با آن برخورد کرده ام. امیدوارم این پیشنهادها کارساز باشد


back to top