گروه کتابخوانی ققنوس discussion

11 views
معرفی کتاب > کتاب تفکر، سریع و آهسته

Comments Showing 1-1 of 1 (1 new)    post a comment »
dateUp arrow    newest »

message 1: by Reshad (last edited Oct 14, 2019 10:13PM) (new)

Reshad | 55 comments Mod

کتاب تفکر، سریع و آهسته

کتاب پیش رو پنج بخش دارد. در بخش اول: عنصرهای اساسی دیدگاه دو سیستم درباره ی قضاوت و انتخاب ارائه می شود. این فصل تفاوت بین فعالیت های خودکار سیستم یک و عملکرد کنترل شده سیستم دو را ترسیم می کند و نشان می دهد چگونه حافظه ی تداعی گرای هسته ی سیستم یک، مدام برداشت های منسجم ما را ازآنچه در دنیا در هرلحظه، رخ می دهد می سازد.
من تلاش می کنم، پیچیدگی و جزئیات مهم فرایندهای خودکار و ناآگاهانه ی تفکر حسی و چگونگی این فرایندهای خودکار را شرح دهم و ترفندهای قضاوت را نشان دهم و هدفم معرفی زبانی است که برای فکر کردن و صحبت کردن درباره ی ذهن استفاده شود
بخش دوم: مطالعه ی به روزتر ترفندهای قضاوت و به کندوکاو معمایی بزرگ می پردازم که چرا برایمان دشوار است که به صورت آماری فکر کنیم؟ ما به سادگی تداعی گرایی، استعاری و علتی فکر می کنیم؛ ولی آماری اندیشیدن نیازمند فکر کردن به موضوع هایی بسیار در لحظه دارد که برای سیستم یک ناممکن است
بخش سوم: آشنایی با محدودیت های معماگونه ی ذهن است و از دشواری های تفکر آماری؛ چون اعتماد بیش اندازه به باورهایمان، بی توجهی به دنیای اطرافمان و است. شامل اطمینان بیش ازحد ما، به آنچه باور داریم و ناتوانی بارز ما در قبول بی توجهی خود به همه ی جنبه ها و عدم قطعیت دنیای پیرامونمان است
ما در بیشتر زمان ها در آنچه می دانیم، بزرگ نمایی می کنیم و نسبت به نقش شانس در اتفاق ها بی توجه هستیم. بزرگ نمایی به علت قطعیت خیالی ادراک است. دیدگاه من در این زمینه و در این بخش برگرفته از دیدگاه نسیم طالب، نویسنده ی «قوی سیاه» است
به دقت و هوشمندانه درس هایی که از گذشته می گیرید را به خاطر بسپارید و در مقابل ادراک و توهم قطعیت مقاومت کنید
بخش چهار: درباره ی ماهیت تصمیم گیری است. در این بخش مکالمه ای بین اقتصاددانان و فرض بر منطقی بودن فرد اقتصادی متمرکز است و دیدگاه فعلی برآمده از مدل دو سیستمی درباره ی مفهوم های کلیدی نظریه «چشم انداز» است که من و آموس در سال ۱۹۷۹ ارائه کردیم
بخش پنجم: پژوهشی تازه را شرح می دهد که تفاوت دوی خود، خود تجربی و خود یادآوری را معرفی می کند که سلیقه های متفاوت دارند؛ برای مثال می توانیم انسان ها را در معرض دو تجربه دردناک قرار دهیم
یکی از این تجربه ها به شدت بدتر از دیگری است؛ چون طولانی تر است؛ سیستم یک فعالیتش شکل گیری خودکار خاطره هاست و قانون خودش را دارد که باعث می شود تجربه ی بدتر، خاطره ای مطلوب تر را به جای بگذارد. هنگامی که از افراد پرسیده می¬شود: «تمایل به تکرار کدام مرحله دارند؟» به طور طبیعی، خود یادآوری تصمیم می گیرد و آن ها را (خود تجربی) در معرض دردی بیهوده قرار می دهد
تفاوت این دو خود بر معیارهای خوب بودن، تأثیر می گذارد و بار دیگر، مشاهده می کنیم آنچه «خود تجربی» را شاد می کند، با آنچه «خود یادآوری» را راضی می کند، متفاوت است. «چگونه باوجود دو خود، در درون یک بدن، می توان شادی را تجربه کرد؟» این پرسش ها چالش های زیادی را برای انسان ها و جامعه هایی که خوب بودن را هدف سیاست های اجرایی خود می دانند، پدید آورده است
بخش پایانی: به کاربردهای این سه تعامل در خلاف این جهت ها که شامل خود تجربی و خود یادآوری، مفهوم انسان های کلاسیک اقتصادی، انسان های اقتصاد رفتاری (که از روان شناسی وام گرفته شده است) و سیستم یک خودکار و سیستم دوی پرزحمت می پردازد. سپس در جهت ارتقای نظر جامعه نسبت به مسائلی؛ چون قضاوت و شایعه، در جهت بهبود عملکرد، ارتقای کیفیت تصمیم ها و قضاوت ها راه کارهایی ارائه می دهد


back to top