چرا شما استیو جابز رو می شناسید ولی مایک وازنیاک رو نه، در حالیکه ماک وازنیاک بود که اپل ۱ رو اختراع کرد؟؟ این مقاله علت مشهور شدن استیو جابز رو توضیح نمیده، حتی با علت موفق شدن استیو جابز هم کاری نداره. موضوع اصلی در صورت مسئله هست. استیو جابز موفقیت رو برای خود تعریف کرد و در اون راه زندگیش رو گذاشت. استیو جابز دانشگاه نرفت و شرکت اپل رو پایه گذاری کرد. بیل گیتس هم دانشگاه رو بعد ۲ سال رها کرد و مایکروسافت رو تاسیس کرد. والت دیزنی در ۱۶ سالگی مدرسه رو ترک کرد و با شناسنامه ی جعلی که او را ۱۷ ساله نشان میداد به ارتش پیوست. نظرتان درباره ی دو تا از مشاهیر ادبیات و نویسندگی چی هست؟ چارلز دیکنز در ۱۲ سالگی مدرسه رو ترک میکنه و در کارگاه چکمه سازی مشغول به کار میشه. البته بعدها تنها تجربه ی فعالیت ادبی وی بعنوان تندنویس در دادگاه و دادستانی بوده است. استاد شهریار هم که سال آخر پزشکی بود که انصراف داد. وقتی درباره ی این افراد و زندگی شون فکر میکنم، سوالات بنیادینی برایم مطرح میشود. آیا علت موفقیتشان ترک تحصیل بوده؟ اجازه بدید از زاویه ی دیگری به قضیه نگاه کنیم. با دقت در زندگی این افراد، یک نوع سماجت و سرسختی و تمرکز بیش از اندازه بر روی یک موضوع خاص نظرم رو جلب میکنه. در واقع همین وسواس در پرداختن به موضوع هست که مانع میشه اونا مسیر هایی رو که به هدف و علاقشون ختم نمیشه رها کنند، و شدت این نیرو به حدی هست که دربند مدرک و حرف و حدیث پدر و مادر و دیگران و قید و بند آداب و سنت ها نشن. [ ] استیو جابز اسطوره ی سنت شکنی بود. از زندگی فردی، عقاید مذهبی، شیوه زندگی، استراتژی در طراحی و بازاریابی؛ استیو جابز متفاوت بود. این طور میتونم بگم که تنها سنتی که استیو جابز بهش پایبند بود، سنت شکنی بود. او در دوران کودکی در مدرسه با چالش هایی مواجه بوده. معلمان نمی توانستند که اون رو تشویق به درس خواندن در چارچوب مدرسه بکنند. در زندگی شخصی پیرو بودا و آیین ذن بود. چیزی که از یک آمریکایی کالیفرنیا نشین انتظار نمیده. حتی بعد از سفرش به هند و انجام مراسم مذهبی، بعد ۷ ماه با سری تراشیده و لباس مخصوص راهبان بودا وارد فرودگاه در آمریکا میشه. رژیم غذایی استیو جابز هم عین بقیه ی جنبه های زندگی اش، عجیب بود. اون رژیم گیاهخواری سخت و افراطی برای سال های طولانی رو حفظ کرد. طوری که روزها می گذشت و تنها چیزی که به لبهای او میرسید، آب هویج بود. در عرصه کاری هم بسیار متفاوت عمل کرد. از شیوه ی مدیریتش و دایره ی تحریف حقایق تا صحبت های انگیزشی که میکرد، مثل " ما نبوغ را در دیوانگی میبینیم" تا طراحی هایی که انجام میداد و پیچیدگی را در عین سادگی و ظرافت در اختیار ما قرار داد. [ ] هدفم از آوردن مثال ترک تحصیل این افراد و یا ذکر کردن این نکته که استیو جابز دقیقا در خلاف جهت دیگران، گام برمیداشت؛ بیان این حقیقت هست که به نظر میاد این افراد در ابتدا یک تعریف از موفقیت و هدفشان در زندگی برای خود مشخص میکنند و اینکه دوست دارن در ۶۰ سالگی به کجا رسیده باشند؛ بعد حتی اگر آسمان به زمین بیاد و یا برعکس، به مسیرشان ادامه میدن و در این بین مدرک و تفریح و حتی خانواده در مسیر رسیدن به اون هدف نباشه، قیدش را میزنند. چنانکه استیو جابز حتی از پذیرفتن دختری که نسبت قبلی اش با او با آزمایش ژنتیک تایید شده بود، همواره سر باز میزد.
این مقاله علت مشهور شدن استیو جابز رو توضیح نمیده، حتی با علت موفق شدن استیو جابز هم کاری نداره. موضوع اصلی در صورت مسئله هست. استیو جابز موفقیت رو برای خود تعریف کرد و در اون راه زندگیش رو گذاشت.
استیو جابز دانشگاه نرفت و شرکت اپل رو پایه گذاری کرد. بیل گیتس هم دانشگاه رو بعد ۲ سال رها کرد و مایکروسافت رو تاسیس کرد. والت دیزنی در ۱۶ سالگی مدرسه رو ترک کرد و با شناسنامه ی جعلی که او را ۱۷ ساله نشان میداد به ارتش پیوست. نظرتان درباره ی دو تا از مشاهیر ادبیات و نویسندگی چی هست؟ چارلز دیکنز در ۱۲ سالگی مدرسه رو ترک میکنه و در کارگاه چکمه سازی مشغول به کار میشه. البته بعدها تنها تجربه ی فعالیت ادبی وی بعنوان تندنویس در دادگاه و دادستانی بوده است. استاد شهریار هم که سال آخر پزشکی بود که انصراف داد.
وقتی درباره ی این افراد و زندگی شون فکر میکنم، سوالات بنیادینی برایم مطرح میشود. آیا علت موفقیتشان ترک تحصیل بوده؟ اجازه بدید از زاویه ی دیگری به قضیه نگاه کنیم. با دقت در زندگی این افراد، یک نوع سماجت و سرسختی و تمرکز بیش از اندازه بر روی یک موضوع خاص نظرم رو جلب میکنه. در واقع همین وسواس در پرداختن به موضوع هست که مانع میشه اونا مسیر هایی رو که به هدف و علاقشون ختم نمیشه رها کنند، و شدت این نیرو به حدی هست که دربند مدرک و حرف و حدیث پدر و مادر و دیگران و قید و بند آداب و سنت ها نشن.
[ ] استیو جابز اسطوره ی سنت شکنی بود. از زندگی فردی، عقاید مذهبی، شیوه زندگی، استراتژی در طراحی و بازاریابی؛ استیو جابز متفاوت بود. این طور میتونم بگم که تنها سنتی که استیو جابز بهش پایبند بود، سنت شکنی بود. او در دوران کودکی در مدرسه با چالش هایی مواجه بوده. معلمان نمی توانستند که اون رو تشویق به درس خواندن در چارچوب مدرسه بکنند. در زندگی شخصی پیرو بودا و آیین ذن بود. چیزی که از یک آمریکایی کالیفرنیا نشین انتظار نمیده. حتی بعد از سفرش به هند و انجام مراسم مذهبی، بعد ۷ ماه با سری تراشیده و لباس مخصوص راهبان بودا وارد فرودگاه در آمریکا میشه. رژیم غذایی استیو جابز هم عین بقیه ی جنبه های زندگی اش، عجیب بود. اون رژیم گیاهخواری سخت و افراطی برای سال های طولانی رو حفظ کرد. طوری که روزها می گذشت و تنها چیزی که به لبهای او میرسید، آب هویج بود. در عرصه کاری هم بسیار متفاوت عمل کرد. از شیوه ی مدیریتش و دایره ی تحریف حقایق تا صحبت های انگیزشی که میکرد، مثل " ما نبوغ را در دیوانگی میبینیم" تا طراحی هایی که انجام میداد و پیچیدگی را در عین سادگی و ظرافت در اختیار ما قرار داد.
[ ] هدفم از آوردن مثال ترک تحصیل این افراد و یا ذکر کردن این نکته که استیو جابز دقیقا در خلاف جهت دیگران، گام برمیداشت؛ بیان این حقیقت هست که به نظر میاد این افراد در ابتدا یک تعریف از موفقیت و هدفشان در زندگی برای خود مشخص میکنند و اینکه دوست دارن در ۶۰ سالگی به کجا رسیده باشند؛ بعد حتی اگر آسمان به زمین بیاد و یا برعکس، به مسیرشان ادامه میدن و در این بین مدرک و تفریح و حتی خانواده در مسیر رسیدن به اون هدف نباشه، قیدش را میزنند. چنانکه استیو جابز حتی از پذیرفتن دختری که نسبت قبلی اش با او با آزمایش ژنتیک تایید شده بود، همواره سر باز میزد.