Dog Years
discussion
Gorgeous & heart-wretching, as usual
date
newest »

message 1:
by
Layney
(last edited Aug 25, 2016 11:44AM)
(new)
-
rated it 4 stars
Jul 28, 2007 05:57PM

reply
|
flag
زان يار دلنوازم، شكريست با شكايت
گر نكته دان عشقي، بشنو تو اين حكايت
بي مزد بود و منت ، هر خدمتي كه كردم
يارب مباد كس را، مخدوم بي عنايت
رندان تشنه لب را آبي نمي دهد كس
گوئي ولي شناسان ، رفتند ازين ولايت
در زلف چون كمندش ، اي دل مپيچ، كانجا
سرها بريده بيني ، بي جرم و بي جنايت
چشمت به غمزه ما را خون خورد و مي پسندي
جانا روا نباشد ، خونريز را حمايت
در اين شب سياهم ، گم گشت راه مقصود
از گوشه اي برون آي اي كوكب هدايت
از هر طرف كه رفتم ، جز وحشتم نيفزود
زنهار ازين بيابان ، وين راه بي نهايت
اي آفتاب خوبان ، مي جوشد اندرونم
يك ساعتم بگنجان ، در سايه عنايت
اين راه را نهايت ، صورت كجا توان بست
كش صد هزار منزل ، بيشست در بدايت
هرچند بردي آبم ، روي از درت نتابم
جور از حبيب خوشتر ، كز مدعي رعايت
عشقت رسد به فرياد ، ار خود بسان حافظ
قرآن ز بر بخواني ، در چهارده روايت
گر نكته دان عشقي، بشنو تو اين حكايت
بي مزد بود و منت ، هر خدمتي كه كردم
يارب مباد كس را، مخدوم بي عنايت
رندان تشنه لب را آبي نمي دهد كس
گوئي ولي شناسان ، رفتند ازين ولايت
در زلف چون كمندش ، اي دل مپيچ، كانجا
سرها بريده بيني ، بي جرم و بي جنايت
چشمت به غمزه ما را خون خورد و مي پسندي
جانا روا نباشد ، خونريز را حمايت
در اين شب سياهم ، گم گشت راه مقصود
از گوشه اي برون آي اي كوكب هدايت
از هر طرف كه رفتم ، جز وحشتم نيفزود
زنهار ازين بيابان ، وين راه بي نهايت
اي آفتاب خوبان ، مي جوشد اندرونم
يك ساعتم بگنجان ، در سايه عنايت
اين راه را نهايت ، صورت كجا توان بست
كش صد هزار منزل ، بيشست در بدايت
هرچند بردي آبم ، روي از درت نتابم
جور از حبيب خوشتر ، كز مدعي رعايت
عشقت رسد به فرياد ، ار خود بسان حافظ
قرآن ز بر بخواني ، در چهارده روايت

لطف كن نظرات توهين آميز رو اديت كن!
من شايد مسلمون نباشم ولي از اين كه يه عده به خودشون اجازه توهين به مذهب و اعتقادات ديگران رو ميدن احساس بدي دارم!
بياين موافق و مخالفا صحبت كنن! ايده بدن! توهين چرا؟
مثلا اين صحبت آقاي احسانه!
5 Be nazare man ((IN NAZARE MAN HAS VA LAGEYR)) kasi ke gael be din asemani has va niroyi foge basharo motasaver mishe hich vagt nemitoone pishraft kone chon tamame sar rizaye magzesh ba vojode in niro bayad va bayad baste beshe va lageyr!
آقا احسان!
چند تا مثال نقض بيارم قانع مي شي حرفت اشتباست؟
من هم مي تونم تحت عنوان نظر شخصي،شما و هم فكرهاتونو به خيلي چيزا متهم كنم!
بيايد به عقاعد هم احترام بزاريم هر چند قبولشون نداريم!

شما كه مدعي هستي 130تا كتاب خوندي!
چطور به خودت اجازه ميدي راجع به اعتقادات ديگران اين جوري حرف بزني!!
فكر كنم احترام به ديگران يكي از مهم ترين شروط بحث تو يه گروهه!

من قصدم توصيه به كناره گيري كامل ازين گروهها نيست چون خودم به شخصه با وجود همه ي مشغله هام حتي تو وقتهاي مرده م هم وقتي به اينجا ميام و همين پويايي رو ميبينم براي ادامه و گسترش مطالعاتم انرژي ميگيرم. اينجا يه فضاي فانتزي هست كه براي رايزني و آشنا شدن با ايده هاي ديگران و بدست آوردن اطلاعات مختصر از صحبتهاي ديگران بد نيست ولي به هيچ وجه گنجايش مباحث اصولي و پايه رو نداره. ولي به هر حال وظيفه ي خودم ميدونم كه يه راهي رو براي جويندگان احتمالي پرسشهاي ديني معرفي كنم. هر چند همين الان دارم به وضوح جوابهايي رو كه هر كدوم از دوستان قراره به اين پستم بدن جلوي چشمام ميبينم. ولي بازم ميگم براي اين جور پرسشها بايد به متخصصش مراجعه كرد. شما ميتونيد با تماس تلفني يا مراجعه ي حضوري ، پست ويا ايميل و ... به سازمان تبليغات اسلامي و يا مراكزي كه پيداكردنشون مشكل نيست (چون خودم تك تك اين راهها رو امتحان كردم ) شبهه هاتون رو دنبال كنيد. (ديگه وقت معرفي تك تك اين مراكز رو ندارم چون دارم ميرم كوه.)

و اما آقااحسان که ايراني سلام مي کني.، شما ديدگاه بازي داريد، ولي دوست نداريد از اون ديدگاه بازتون خوب و دقيق نگاه کنيد، شايد هم از اين غافل هستيد
خوب دوستان من هنوز منتظر نقض کردن قرآن به دست شما با عقلاني ترين و منطقي ترين دلايل هستم، اگر در مورد برخي از قسمتهاي قرآن نقطه نظري داريد ( خواهشا از خوبيهاي قرآن شعر نگوييد و احساس دريافتي خودتون رو با ادبيات بيان نکنيد، چون به اندازه کافي آگاه هستيم قرآن خوب و کامل است، به حدي که توانسته ما را به اين جا بکشد، پس از اين کار پرهيز کنيد)
خوب براي اينکه يک بحثي رو به طور انديشمندانه و دانشمندانه و عقلانانه شروع کنيم، مي خوام توجه شما رو به يک بخش از قرآن با مشخصات (سوره ي نساء آيه ي دو يا سه) جلب کنم در اين باره که به نظر شما، با توجه به روحيات پاک و ديدگاه بزرگ و کلي قرآن چطور خداوند نوشته زنان را در بعضي مواقع تنبيه کنيد؟ اگر به معني اون فعل توجه کنيد، دقيقا معناي کتک زدن رو مي دهد. به نظر شما مي تونيم اونو با ديد اول يک انسان عاقل توجيه کنيم؟ لطفا نظرات خودتون رو با دلايل منطقي که مي توانيد بيارين در اين جا درج کنيد

در مورد احترام به نظرات ديگران و دليل دوستمون مرتضي دراين مورد بايد بگم كه اصل مطلب كاملا متينه و بايد به صحبتهاي همديگه حتي اگه قبولشون نداريم احترام بذاريم ولي دليلش اين نيست كه هيچ كس تو دنيا وجود نداره كه به عقيده ش يقين كامل داشته باشه!! اصلا اين استدلال توسط بخش اول خودش نقض ميشه. يعني كسي كه به نظر ديگري كه قبولش نداره با تندي حمله ميكنه مطمئنا به اين يقين داره كه اون نظر اشتباه هست و تازه با توجه به اينكه اينجور افراد اكثرا رو گفته هاي خودشونم متعصب هستند پس با قاطعيت كامل به نظر خودشونم اعتقاد دارن. منتها بلد نيستن چه جوري بحث كنن. به نظر من شيوه ي اظهار نظر هر كس به عواملي مثل ادب و ايدئولولوژي مورد قبولش و توانايي كلامي اون در استدلال بستگي داره.پس اطمينان به عقايد خود نه تنها غير ممكن نيست بلكه كمال هم هست. كلا انسان دنبال جواب سوالاتش ميره تا به يقين برسه و از شكي كه اون سوال تو ذهنش بوجود آورده رها بشه. و وقتي در عقايدش به ثباتي برسه كه هيچ و هيچ اشكالي به عقيده ش وارد نباشه اون وقته كه به حقيقت رسيده. چون حقيقت، دليل (به معناي روشني) محضه و اشكالي بهش وارد نيست و اين اشكالاتي كه مطرح ميشن در واقع مغلطه هستن يعني حقيقت تحريف شده. و كمال انسان هم رسيدن به همين حقيقته. حالا كساني كه محكم به عقايدشون چسبيده ن و بهش اطمينان كامل دارن دو دسته هستن: يا عقيدهشون درسته يا غلط.
اونايي كه عقيدهشون درسته باز دو دسته هستن.يكي اونا كه با روشنفكري به نظرات مخالف هم حق مطرح شدن ميدن و به شيوه ي صحيح بحث و استدلال ميكنن وديگران رو هم راهنمايي ميكنن. دوم اونايي كه توانايي بحث و استدلال رو ندارن ولي براي خود به يقين رسيدن. مثلا يه چيزي كه هر عقل سليمي اون رو ميپذيره اعتقاد به وجود خدا هست. ولي به يه پيرمرد كشاورز بيسواد كه مسلمون هم بوده گفتن اگه يه كسي بگه خدا وجود نداره چي جوابشو ميدي؟ ميگه با همين چماقم ميزنم تو سرش بيفته بميره! خب اين مرد عقيده ش صحيح هست ولي قدرت و ادعاي استدلال نداره. (معيار من هم از كلمه ي صحيح يا غلط حقيقت هست كه هدف همه ست.)
دسته اي هم كه با وجود غلط بودن عقايدشون سخت به اون چسبيدن باز دو دسته ان يكي اونايي كه اهل استدلال و رايزني هستن. كه خب اينها هم روشنفكرن و اگه با حقيقت روبرو بشن و بهشون اثبات بشه اون رو ميپذيرن(البته من در مورد كل عقايد حرف نميزنم ها. جزئي منظورمه .در هر موضوع اعتقادي كه ميشه بحث كرد همچين دسته هايي و جود دارن.هر شخص يه سري اعتقادات صحيح داره و يه سري غلط. ) و گروه دوم اهل استدلال نيستن و اگه با قويترين استدلالها هم بخواي چيزي رو بهشون اثبات كني باز دوست ندارن از خواب بيدار شن. مثل اون مسلمون بيسواد ميمونن و نميخوان چيز ديگه اي رو بپذيرن ولي با اين تفاوت كه جمود اون پيرمرد حداقل به ايمان ختم ميشه (اگرچه ارزش اين ايمان نزد خداوند كم هست)ولي جمود اينها به كفر و تباهي .
خب اين پست به اندازه ي كافي طولاني شد. حالا پست بعدي رو بخونيد.

" مردان سرپرست و نگهبان زنانند به خاطر برتريهايي كه خداوند(از نظر نظام اجتماع) براي بعضي نسبت به بعضي ديگر قرار داده و بخاطر انفاقهايي كه از اموالشان (در مورد زنان )ميكنند. و زنان صالح زناني هستند كه متواضعند و در غياب (همسر خود) اسرار و حقوق او را در مقابل حقوقي كه خدا براي آنان قرار داده حفظ ميكنند. و (اما) آن دسته از زنان را كه از سركشي و مخالفتشان بيم داريد پند و اندرز دهيد و( اگر موثر واقع نشد) در بستر از آنها دوري نماييد و (اگر هيچ راهي جز شدت عمل براي وادار كردن آنها به انجام وظايفشان نبود) آنها را تنبيه كنيد. و اگر از شما پيروي كردند راهي براي تعدي بر انها نجوييد. (بدانيد) خداوند بلند مرتبه و بزرگ است( و قدرت او بالاترين قدرتهاست) "
خب اين از آيه. همونطور كه ميبينيم اين حكم مربوط به زني هست كه وظيفه ش رو انجام نميده و در غياب همسرش حقوق او رو رعايت نميكنه. حالا حقوق مرد در غيابش چي هست؟حفظ عفت زن. چون وظيفه ي زن نه كارهاي مربوط به خونه و خونواده هست و نه حتي شير دادن به فرزندش و يا كارهايي كه امروزه به عهده ي زن قرار گرفته(تحت فشار مردان و اجتماع) و زني كه اين وظيفه رو انجام نميده خود به خود مورد غضب مرد واقع ميشه. كدوم مرد مسلموني كه منتظر حكم قران تو امور زندگيش هست پيدا ميشه كه ارتباط نامشروع زنش رو ناديده بگيره؟ كه حالا بگيم چون قران اين حكم رو داده پس مرد مسلمون بيچاره مجبوره عليرغم ميلش زنش رو بزنه؟!!
تازه ازون گذشته حكم به زدن سومين راه هست. راه اول پند و اندرز و گفتگو هست. راه دوم دوري از زن و در واقع بي محلي كردن هست. چون زن فطرتا دوست داره كه محبوب همسرش باشه و اين بي محلي به شدت باعث تلاش او در بدست اوردن دل همسرش ميشه. خب حالا زني كه انقدر اوضاعش خرابه كه اينجوري هم درست نميشه قران نميگه طلاق يا جدايي. تنبيهي رو به عنوان راه سوم در نظر ميگيره. تازه اون هم شرايط داره. گفتن اگر در اثر اين تنبيه بدن زن قرمز و يا كبود و يا سياه بشه در هر مورد ديه ي مشخصي بر مرد واجبه. خب اين چه جور كتك زدني هست؟ خب آقا نزني سنگينتري كه!!!
و از اونجا كه قرآن يه مجموعه هست و آيات محكم و متشابه داره بايد براي تفسير يه آيه موارد زيادي رو در نظر گرفت مثل آيات قبل و بعد، شان نزول اون آيه و احاديث معصومين كه بزرگترين مفسران قرآن هستن و بعد تفاسير و شرحهاي علما و قرآن شناسان. به خاطر همين من آيه ي بعد رو هم مينويسم.
"و اگر از جدايي و شكاف ميان آن دو (همسر) بيم داشته باشيد يك داور از خانواده ي شوهر و يك داور از خانواده ي زن انتخاب كنيد (تا به كار آنان رسيدگي كنند) .اگر اين دو داور تصميم به اصلاح داشته باشند خداوند به توافق آنها كمك ميكند. زيرا خداوند دانا و آگاه است (و از نيات همه با خبر است)
خب اينجا هم ميبينيم كه اونچه كه در اسلام مهمه تلاش براي ثبات يه خانواده هست.آيا به نظر شما دوستان براي يه زن كه همچين اشتباه يا ميشه گفت خيانتي به همسرش كرده خيلي سخته كه به قيمت حفظ اساس خونواده ش با اون شرايط تنبيه فيزيكي بشه؟؟؟! قضاوت با خودتون اونم با توجه به وضعيت امروز خانواده ها.

aya vaghean fekr mikoni din az siasat jodast....!
be nazare man un dini ke faghat be fekre karhaie forada bashe nemitune dine kameli bashe
behet pishnahad
mikonam
duste man
bishtar fekr koni

خیلی ساده، آشکار است که قرآن کتابی است برای مردان، خطاب به مردان، از زبان یک مرد، با نادیده گرفتن تمام حقوق یک زن به عنوان یک «انسـان» و نه صرفاً بردة مرد، همخوابه مرد که وظیفه بزرگش در زندگی همخوابگی و راضی نگه داشتن مرد(سرورش، اربابش) باشد و بس.که اگر به خواست های این مرد تن ندهد شایستة تنبیهات و غضب خداوند غاضب و بدجنس و انتقام گیرندة قرآن است. شکی نیست که خدای قرآن زبان مردانه دارد و از حقوق مردان دفاع می کند و زنان را کنیزانی بیش نمی بیند که باید تخم و ترکة مرد را گسترش دهند و به امیالش رسیدگی کنند، و ترجیحاً خودشان را در خانه بمانند تا مبادا بفهمند که در سمت یک بردة تمام وقت چه ستمی دارد برشان می رود.

دوم اینکه کافی است نگاهی به قرآنتان بیندازید ، البته اول تمام اون حرفهایی را که دربارة مقدس بودنش و تک و تا نداشتنش از بچگی توی مغزتان فروکرده اند کنار بگذارید. هروقت بدون تعصب نگاهش کردید، خواهید دید که خداوند قرآن یک خداوند بدجنس، خشمگین، جبار است که علاقة زیادی به مجازات و سرب مذاب دارد و می خواهد پدر هرکس را که حرفش را قبول نمی کند دربیاورد.و مدام در حال تهدید کردن است. جمعاً آیاتی را که پر از تهدید و ارعاب است کنار آیات مهربانش بگذارید تا متوجه خشونت قرآن بشوید. حالا یکی بگوید این خداوند که قرار است قادر متعال باشد چه اصراری دارد که انقدر با زور و خشونت به تهدید و ارعاب بپردازد. حالا بماند از برخوردش با زن که کاملاً برخورد یک مرد بدوی انحصارطلب با برده اش است. بدون تعارف .

اول می آیی حرف از آزادی بیان و عدم تعصب می زنی، یعنی ما که مخالفیم متعصبیم و بی نزاکت، بعد خودت چپ و راست در کامنت هایت توهین می کنی؟ جدی! ما خریم تو و دوستانت دارید یاسین به گوش ما می خوانید؟ پس چرا انقدر از این سخنان اذیت می شوید اگر حتی ذره ای حقیقت ندارند.
اتفاقاً این شما هستند که متعصبید و من شک ندارم که حتی در طول عمرتان یک بار از دید شک به قرآنتان نگاه نکرده اید و هرچه بوده از دریچة توجیه بوده، قابل توجه شما که بسیاری از محققین بی طرف قرآن، این کتاب را پر از ضد و نقیض یافته اند ولی در فضایی مملو از ترس و تهدید، نه صدایشان به کسی می رسد و نه می گذارند که زنده بمانند. همین اخیراً بود که این سلمان رشدی بیچاره را بخاطر یک داستان تخیلی که هیچ ربطی به محمد واقعی نداشت و فقط به شکلی فانتزی اسم یکی از شخصیتهایش محمد بود که سوار هواپیما شده بود و جبرئیل همسفرش بود به مرگ محکوم شد. این مائییم که متعصبیم یا شما؟ ،

باز هم به شيوه ي خاص خودتون و بدون داشتن دليل و منطق و از همه مهمتر ملايمت ومتانت در كلام به نظرات بقيه حمله كرديد. يه بار ديگه به اين جمله تون توجه كنيد: :"خانم لیلا: من شک دارم که شما از جنس مؤنث باشید، و این آیات شرم آور ضدبشری را که زن را در حد یک بردة خانگی مرد تنزل داده، را با این آب و تاب و تفضیل توجیه کنید"
ميشه بگيد تعريفتون از برده چيه؟ زني كه وظيفه ي انجام كارهاي خونه ش از رو دوشش برداشته شده (ديگه چه برسه به كارهاي بيرون)، زني كه در صورت عدم تمايل مختاره كه شير دادن به فرزندش رو هم قبول نكنه ، زني كه از زبان دين به گل و ريحانه تشبيه شده ، زني كه مردها نگهبانش قلمداد شدن ( اميدوارم اونقدر ديگه خودتون رو به كج فهمي نزنيد كه بخوايد اين نگهبان رو با نگهبان زندان يكي كنيد) اين زن كنيزه؟ يا اون موجود بدبختي كه از ابتداي صنعتي شدن اجتماع به اسم حقوق برابر! به كارخونه ها و كارگاهها كشيده شده و توسط افراد منفعت طلب امروز تبديل به يه كالا براي صادرت شده؟ واقعا تعجب ميكنم شما چطور توضيحات من رو راجع به اون آيه خوندين كه به اين توهم رسيدين كه قرآن زن رو (از به كار بردن اين لفظ اونم تو همچين فضايي متنفرم) همخوابه ي مرد ميدونه؟ زني كه دستور داده شده عفتش رو حفظ كنه و همخوابه ي هر مردي نشه منظور شماست يا اون موجودي كه امروز دارن گروه گروه به سراسر دنيا صادرش ميكنن تا بساط عيش و نوش غريبه هاي شارلاتان رو فراهم بكنه؟ زني كه براي باربي شدن و مورد تنفر واقع نشدن مجبوره از حقوق طبيعي خودش از جمله تغذيه ي كافي و حق بچه دار شدن بگذره تا مبادا تركيب هيكلش با اونچه كه براش تعريف كردن تفاوت بكنه؟ كدومشون يه كنيز بدبختن؟ ستمهايي كه امروز داره در حق زن انجام ميشه وفقط يه نمونه ش به بازار اومدن انواع پوششهاي جلفي هست كه بي توجه به كرامت زن به عنوان يه ا ن س ا ن ، اون رو خوراك نگاههاي كثيف لاتهاي چشم چرون كوچه و خيابون ميكنه، اينها هستن كه زن رو برده اي براي خوش نگه داشتن عموم مردها ميدونن يا اسلامي كه از زن ميخواد وجود ارزشمندش رو در معرض سو استفاده ي هر گرگي قرار نده و فقط به همسري كه قدرش رو ميدونه وفادار باشه؟
حالا جمله ي بعديتون رو دوباره نگاه كنيد: " قرآن کتابی است برای مردان، خطاب به مردان، از زبان یک مرد، "
قرآن كتاب خداست، از زبان خدا و براي نوع بشر. حالا اگه شما زن رو بشر نميدونيد از بسته بودن فكر خودتونه. در مورد خطاب قرآن هم بايد بگم اگه با زبان ديگه اي غير از فارسي آشنا باشيد ميبينيد كه تو هر زبوني هنگام صحبت كلي درباره ي نوع انسان از ضمير مذكر استفاده ميكنن. در قرآن هم به جز جاهايي كه براي تاكيد پيام، زن و مرد هر دو مورد خطاب قرار گرفته ن بقيه ي ضماير همچين حالتي دارن.
جمله ي بعديتون هم اينه (البته يكي دو جمله ي قبلش بالاتر تحليل شد) : " که اگر به خواست های این مرد تن ندهد شایستة تنبیهات و غضب خداوند غاضب و بدجنس و انتقام گیرندة قرآن است." شما گويا تمايلي به در نظر گرفتن حقوق متقابل زن و مرد نداريد (و جالب اينجاست كه طرفداريتون هم از آنچه كه به عنوان حقوق زن تعريف ميكنيد سودش به جيب مرداي شارلاتان( نه همه ي مردا) و دودش به چشم زنها ميره). ولي بهتره بدونيد از نظر اسلام هر كدوم از زن و مرد كه حقوق اون يكي رو رعايت نكنن بازخواست ميشن.
بقيه جمله هاتون هم تكرار بدون توجيه هست كه باهاش كاري ندارم. ولي ازتون يه درخواست دارم و اونهم اينكه اگه واقعا ميخوايد بحث بكنيد لطفا عفت كلام رو رعايت بكنيد. كاري با تعصب كورو تهاجم موجود در جمله هاتون ندارم ولي ادب شرط هر گفتگويي هست. تا جاييكه با بحثهاي شما تو تاپيكهاي مختلف آشنا هستم ميبينم اين فقط من نيستم كه از اين موضوع اذيت ميشم. پس لطف كنيد رعايت همه رو بكنيد. {ما اينجا هستيم براي رايزني دوستانه}
يه پيشنهاد هم دارم به شما كه بدون تعصب قرآن رو خونديد و اون رو پر از جملات جبارانه و غضب آلود خدا ميبينيد! بيايد از امروز من و شما هر بار يه آيه از قرآن يا يه حديث قدسي كه از زبان خداست با ذكر آدرس تو اينجا بنويسيم. شما آياتي رو بياريد كه از غضب و انتقام خدا صحبت ميكنن. منم آياتي رو ميارم كه از بخشش و رحمت خدا صحبت ميكنن. هر كدوممون هم ميتونيم با دليل و منطق حرف ديگري رو نقد كنيم. موافقيد؟
بازم جواب براي بقيه ي سخنراني هاتون دارم ولي فكر نميكنم حوصله ي خوندنش باشه!


ميشه بگيد تعريفتون از برده چيه؟ زني كه وظيفه ي انجام كارهاي خونه ش از رو دوشش برداشته شده (ديگه چه برسه به كارهاي بيرون): 1.«حتماً شوخی می فرمایید، یک نمونه اش را مثال بزنید ببینم کی منع شده، وقتی می گویند بزرگترین جهاد زن شوهر داری است!!!» یک چیز دیگه می تونی به همان قرآن مراجعه کنی و بگی زنی که از همخوابگی با مردش امتناع بکند جزایش چیست؟ اگر جوابم را بدهی مطمئن می شوم که قرآن زن را چیزی جز مایملک و برآورنده انواع نیازها (مهمترینش نیازهای جنسی مرد) می بیند.
زني كه در صورت عدم تمايل مختاره كه شير دادن به فرزندش رو هم قبول نكنه ، 2:»« منتظر بودم که توضیحات بعدی اش را هم بدهید اینکه مجازه پول بگیره و شیربده... همانطور که پول می گیره (مهریه عندالمطالبه مودبانه خریداری کردن زن)و به عقد مردی درمیآید یعنی محترمانه پول کلفتی و همخوابگی و بشور و بساب و بچه بزا و از خونه بیرون نرو و هرچی شوهرت گفت همون و ... هزارتا باید دیگر را انجام دهد(خیلی خیلی محترمانه به این می گویند بردة زر خرید.....!)
3. جالبتر اینکه این زن به گل و برگ و جک و جونور تشبیه شده، گاهی هم به اشیا و جواهرات که جزو اشیا به حساب می آیند. .. این هم یک تحقیر و توهین دیگه، چه خوب، شما که با جک و جونور خطاب شدن مشکلی ندارید؟
4. نه خانم محترم که از بردن کلمه همخوابگی شرم داری، عفت یک کلاه گشاد است برای مشروعیت بخشیدن به هرگونه کنترلی از جانب مرد(صاحاب زن، ارباب و سرور و خدای زن)بر زن(برده حرف گوش کن). عفت در عالم خدایان مردانه یعنی مایملک مرد یعنی همان زن(جواهر، گل، بلبل در قفس و هر شی ای را می توانی جایگزین این کلمه کنی) بهش دستبردنخوره و فقط مال او باشه، تو دلت می خواهد کس دیگری از لیوانت آب بخوره؟ مسلمه که دلت نمی خواد چون وسیلة شخصی ات است و صاحبشی. حالا این ماجرای عفت و حفاظت و اینها هم یک کلاه شرعی بزرگه تا مفاهیم زشت زیادی را که پشتش هست متوجه نشی، که همچنان به این سیستم توجیه برده داری مدرن، با رضایت و تیب خاطر تن بدهی و نهایتاً خیلی هم که بهت فشار آمد بگویی خوب دیگه خدا گفته؟ ببینم تو باورت می شه خدایی که انقدر می گویند مهربان است، یک چنین موجود ظالم و ناعادلی باشد که چنین تبعیضاتی را بر مخلوقاتش روا بدارد. نه جانم اینها نه از جانب خدا بلکه ساخته دست بشر است...
تو به عنوان زن دلت نمی خواهد به عنوان یک انسان عاقل و آزاد و کامل شناخته بشی که نیاز به امر و نهی آقا بالاسر نداشته باشی،برای هرکارت مجبور نباشی از شوهرت اجازه بگیری و بهت به عنوان آدم عاقلی نگاه بشه که خوب می دونه داره چیکار می کنه؟ این رو قرآن ازت گرفته، دیة تو نصف مرده، حق ارثت نصف مرده، برای هرکارت از شوهرت باید اجازه بگیری، حق طلاق؟ حرفش رو نزن، بچه ات را می خواهی بعد از طلاق نگه داری؟ چه پررو اینها از مایملکات صاحب قبلی ات شوهر سابقته) و هزاران زنجیر بردگی و نشانه های واضح دیگر
درمورد دل نازک شما که صراحت من آزارش می ده، متأسفم این بحثی است که خودتان شروعش کردید و توقع هم نداشتید که هرکسی می آید با شما و عقایدتان موافق باشد و به به و چه چه کند. افراد عقاید متفاوت دارند، من هیچ توهین مستقیمی به هیچ کس نکردم، فحاشی هم نکردم. فقط عقایدم با شما فرق داره و ناچارم به شکلی کامل تشریحش کنم تا متوجه شوید و اگر ناراحت می شوید اصلاً وارد بحث نشوید. شما اگر انقدر قرآن برایتان مقدس است که تحمل نقد را ندارید پس چرا خودتان را وارد این بحث می کنید که قطعاً چیزی خواهید شنید که باب میلتان نخواهد بود و احساسات لطیفتان را جریحه دار خواهد کرد.
درضمن درمورد مناظره آیه ای کاملاً موافقم تو یک آیه بیار من ده تا، عزیز من ، من که الکی یک چیزی را نمی گم، قرآن قبلاً تحلیل محتوا شده و مفاهیم خشنش حتی اگر شمارش کلماتی باشد که حاوی خشونت و قهر و غضب هستند بسیار بیشتر است. اما کو نگاه بی طرف و چشم بینا و گوش شنوا. ولی درهر حال با پیشنهادت موافقم و حاضرم
با احترام فراوان

عجب پس این زنان بدبخت! غربی که حداقل از آزادی های فردی و قدرت انتخاب شخصی برخوردارند، موجودات بدبختی هستند و زنان خانه نشین مطیع، خانه به روضه و روضه به خانه پیچیده در هزار اجبار سیاه، پنهان شده در مترها پارچه سیاه در تابستان گرم کشنده، زنانی که حتی از سایه خودهم می ترسند و به تدبیر خویش اعتقادی ندارد و همه اش مدام در ترسند که مبادا یکی ازشان «سوء استفاده» کنه، خوشبختند. اصلاً همین کلمة سو استفاده یعنی زن عقلش نمی رسه و می شه فریبش داد، یعنی زن ضعیفه و می شه بهش صدمه زدو هزار انگ و برچسب نادرست و مردانه دیگر.
قابل توجه شما که از زنان خارجی جز فاحشه ها و مدلهای تلویزیونی و عروسک باربی ندیدی، لطفاً سری به دانشگاههای معتبر دنیا بزنید، سری به تألیفات بزرگ دنیای غرب بزنید، سری به مراکز ثبت اختراع در غرب بزنید. لطفاً به مقامات بالای سیاسی و اجتماعی زنان در حکومتهای غربی توجهی بکنید. نکنه اینها هم فاحشه اند و بازیچه دست مردان؟!!! این مخترعین و متفکرین و سیاستمداران و رؤسای زن چه کسانی هستند؟ همین زنهای مترقی بودند که برای هموطنانشان حق رای کسب کردند، همینها بودند که برای کسب آزادی شان جنگیدند، آنها ذره ذره این موهبات و آزادیها را کسب کردند کسی بهشان تقدیم نکرد. وگرنه هرجایی که حاکمان مرد باشند، ترجیحاً علاقة زیادی دارند که زن را در مطبخ و خانه و زیر پوشیه نگه دارند.حتی در غرب.
شما حتی به مردها هم توهین کردی، این حکم حجاب حتی توهینی مستقیم به خود مرد است، و اگر مرد آنرا می پذیرد برای غرور شخصیتش متاسفم که می پذیرد که در حد یک حیوان افسارگسیخته هوسباز و بدون کنترل تنزل داده شده.قابل توجه شما که زنان در غرب به راحتی و آزادی و افتخار زندگی می کنند، هر پوششی که می خواهند می پوشند، برده مردشان هم نیستند و تجاوز و مزاحمت و ... بیشتر از آماری نیست که در کشور چادر به سر ایران شاهدش هستیم...

اين جمله اي هست كه به هر مسلموني توصيه شده تو تمام كارهاي زندگيش با زمزمه و ياد كردن اون رحمانيت و مرحمت خدا رو به يادش بياره و انرژي و نيرو بگيره. رحمانيت خدا كه تو فارسي به طور ناقص به بخشنده بودن ترجمه شده يكي از صفات خداست كه شامل همه ي موجودات ميشه. از سنگ و خاك گرفته تا انسان اون هم از نوع كافرش از رحمانيت خدا فيض ميبرن. و رحيم بودن هم يه صفت ديگه ست كه خدا اون رو به از بندگانش هم ميده. مثل وجود مبارك حضرت پيامبر(ص) كه رحمة للعالمين نام گرفتن. وقتي يه بنده ميتونه مايه ي رحمت دو عالم باشه خداي اون بنده كه فبها...
امروز به ديدن يك فرد خيلي بزرگ رفته بودم. شخصي كه با شنيدن حرفايي كه از بطن وجودش بيرون ميومد به من نشون داد خيلي ازين چيزهايي رو كه من و امثال من داريم به خيال خودمون به گوش ديگران ميرسونيم اون با تجربه بهشون رسيده و با سند به ديگران اثبات ميكنه...
بيناي عزيز
جواب خيلي از چيزها رو ندادي و در مقابل از حرفاي من برداشتهاي تكراري اي رو ارائه دادي كه هميشه از بر گفتيشون.
جواب سوال اولت جاي دوري نيست. فقط كافيه جمله رو با فكر بخوني. گفته بزرگترين جهاد زن شوهرداريه، نه خانه داري! يه زن از نظر اسلام حق داره براي انجام كارهاي خونه ش كه شما با تعبير كلفتي ازش ياد ميكنين از همسرش درخواست كلفت بكنه.
براي سوال دوم و سوم و چهارم و ... هم جواب دارم. ولي قبلش بايد بدونم كه دارم وقتم رو به پاي كي ميذارم. ظاهرا دنبال كننده هاي اين بحث 4 يا5 نفر بيشتر نيستن كه با شناختي كه ازشون دارم جواب دادن به بهونه هاشون من رو در مورد وقتم نگران ميكنه.
پس قبل از اينكه به سوالاتون جواب بدم ازتون يه چيزي ميپرسم.
ميشه نمونه ي شخصيت يه زن و يه مرد كامل از ديدگاه خودتون رو به من معرفي كنيد؟ يعني بگيد كه يه زن و يه مرد سالم و كامل در شئون مختلف زندگيشون چگونه عمل ميكنن؟

Aval mozo erae konim bad age nazari mokhalefe nazaremun bood esme tohin rosh bezarim va pakesh konim.
Kheyli jalebe kheyli.
Amir khan sohbate tasobe behetun barmigardonam.

روزي كه هر كس، آنچه را از كار نيك انجام داده حاضر ميبيند و آرزو ميكند ميان او و آنچه از اعمال بد انجام داده فاصله ي زماني زيادي باشد.خداوند شما را از (نافرماني ) خودش بر حذر ميدارد و(در عين حال) خدا نسبت به همه ي بندگان مهربان است. «آل عمران- 30»
در اين آيه اگه به عبارت عربيش توجه كنيم ميبينيم كه انتهاي آيه عبارت «والله لرئوف بالعباد » اومده. اگه عربي خونده باشيد ميدونيد كه «لام»قبل از رئوف حرف تاكيد هست و نشانه ي تاكيد بر رافت و مهرباني خداوند هست. قبل از عباد هم «لام»داريم كه نقشش برداشتن هر قيدي از كلمه ي عباد هست. يعني فرقي نداره چه بنده اي، كافر يا مسلمون يا خوب يا بد.خدا نسبت به همه مهربانه...
خب حالا خانم بيناي عزيز كه هنوز به سوالم جواب ندادي من به اين خاطر اون درخواست رو كردم كه معتقدم هر بحثي و مخصوصا اين بحث كه هر روز داره به كوشش شما وسيعتر و وسيعتر ميشه بايد اصولي باشه. بايد پايه و انسجام داشته باشه. و گرنه اگه همش من و شما بخوايم به صورت پراكنده و درهم صحبت كنيم اصلا به نتيجه نميرسيم.پس بايد يه نقطه تمركز داشته باشيم كه بحثمون رو جهت بده.ولي به هر حال من الان رو صحبتهاي قبلي شما بحث ميكنم.
ببينيد (قابل توجه آقا احساني كه معتقدن هميشه ي هميشه زن =مرد!) حقوق موجودات بر مبناي استعدادهاشون تعيين ميشه. اون چيزي كه مسلم هست اينه كه وقتي به موجودي استعدادهاي خاصي اعطا ميشه حقوق متناسب با اون استعدادها هم براش در نظر گرفته ميشه. مثلا به انسان قوه ي عقل و استعداد يادگيري داده شده. پس قاعدتا فرزند انسان حق علم آموزي داره.(در دين هم دستور داده شده كه استعدادهاي خودتون رو كه موهبتهاي الهي هستن بلا استفاده نذاريد.) ولي همين حق علم آموزي به گربه و گوسفند داده نشده چون اونا استعداد يادگيري علم رو ندارن. حالا اون چيزي كه اسلام در مورد حقوق زن و مرد ميگه اينه كه حقوقشون برابر و مساوي هست ولي مشابه نيست. چرا؟ چون استعدادهاشون مشابه نيست. يعني نوع خلقتشون باهم فرق داره. استعداده و ويژگيهاشون از هم متفاوته. آقا احسان ميشه بگي به نظر شما آيا قدرت بدني زن برابر با قدرت مرده؟؟ آيا ظرافت اندام زن مثل اندام مرده؟ آيا ميزان تمايلات جنسي در مرد قابل مقايسه با ميل جنسي زن هست؟ اصلا شما با روانشناسي زن و مرد آشنايي دارين؟؟ اختلافات زن و مرد رو(حداقل تو ويژگيهاي ظاهري)نميشه انكار كرد.پس با اين اختلافاتي كه تو خلقتشون هست حقوقشون هم بايد ظاهرا متفاوت باشه و در عين حال برابر. ببينيد اين موضوع در خانواده ها هم صدق ميكنه. مثلا يه پدر و مادر كه تازه صاحب فرزند شدن اگه بچه شون دختر باشه براش عروسك و اسباب بازيهاي دخترونه ميخرن و بهش دامن و لباساي دخترونه ميپوشونن. ولي اگه بچه پسر باشه بيشتر از عروسك براش ماشين و آدم آهني و اينجور اسباب بازيهاي پسرونه ميخرن. اينا يه سري وسايلي هستن كه به جنس بچه بستگي دارن. ولي يه سري ديگه مثل بازيهاي فكري مختص دختر يا پسر نيست بين اونا مشتركه. حالا پدر و مادري كه ميخوان براي بچه شون مثلا 50000 تومان اسباب بازي بخرن شايد20000 تومن رو به اسباب بازيهاي مخصوص جنسيت فرزند اختصاص بدن و 30000 تومن بقيه به صورت مشابه خرج بشه. ولي در هر حال اونها هم براي دختر و هم پسر 50000 تومن خرج كردن. اينو ميگن حق برابر و نه مشابه.

زن موجودي هست كه از لحاظ طبيعي ظريفتر، با قدرت بدني كمتر،زيباتر(اين رو همه قبول دارن كه در همه ي موجودات جنس مونث زيباتر هست و اين نبايد با مسئله ي جاذبه براي جنس مخالف اشتباه بشه. چون هر كدوم از زن و مرد براي هم جاذبه دارن ولي زيبايي زن عموما بيشتر از مرده) اميالي هم كه تو نهاد آدما قرار گرفته ن به دنبال تشديد اين استعدادها هستن. مثلا ميبينيم كه در زن تمايل به زيباشدن بيشتر از مرده و تشخيص اين اصلا سخت نيست. ميتونيد به عادت زنها در طول ساليان دور نگاه كنيد و ببينيد كه هميشه آرايش كردن مخصوص زنها بوده.(من در مورد وضعيت امروز جوونها صحبت نميكنم كه پسرها دارن رفتارهاي دخترونه نشون ميدن و دنبال آرايش و اصلاحهاي دخترونه هستن كه از نظر هر زني منفوره !ولي زنها هيچ وقت به دنبال كنار گذاشتن اين خصوصيتشون نبودن.اصلا اگه دوست نداريد به ساليان دور نگاه كنيد يه نگاه به عكسهاي دخترها و پسرهاي همين سايت يا سايتهاي دوست يابي در اينترنت بندازين.دخترا اغلب آرايش دارن ولي پسرا، نه.همه شون هم آدماي امروزين)حالا به همون ميزان كه تمايل به زيبا شدن و جذاب شدن در زن هست، تمايل به لذت بردن ازين زيبايي در مرد وجود داره. هميشه اين مرد بوده كه دنبال بدست آوردن زن بوده (بازم كاري به رسم دستكاري شده ي امروزي ندارم كه دخترها پيشنهاد ازدواج يا دوستي به پسرها ميدن) ولي اگه با ادبيات آشنا باشيد ميبينيد شاهكارهاي بزرگ ادبيات عاشقانه هميشه اونايي بودن كه ماجراي عشق آتشين يه مرد رو نسبت به معشوقه ش بيان ميكردن. اگه به ادبيات علاقه نداريد ميتونيد اهل موسيقي و رقص باشيد.آيا تا به حال رو شعرهايي كه اون آقاي خواننده براي يارش ميخونه دقيق شدين؟ تا حالا فكر كردين كه چرا اون آقا اغلب در توصيف معشوقه ش از چشماي گربه اي، لباي آتشين، پوست لطيف و خوش اب و رنگ و ساير زيباييهاي اون ترانه ميخونه؟ ولي اون خانم خواننده خيلي از زيباييهاي مردش حرف نميزنه. اگه يه كم اهل فكر و تحليل باشيد ميبينيد كه اين رفتارها حرف من رو تاييد ميكنن. زن ذاتا دنبال زيبا شدن هست و مرد دنبال لذت بردن ازين زيبايي.
اصولا احساسات زن از مرد جوشنده تر و لطيفترهست.به خاطر همين هميشه اين زن بوده كه وظيفه ي مادري رو به عهده گرفته. ولي احساسات مرد مبارزانه و جنگي بوده؛و از خصوصيات ذاتي مرد تمايل به قدرت و تسخير هست. در طول تاريخ هر جا صحبت از جنگجويي و مبارزه شده اين صفت به مرد نسبت داده شده. هميشه شواليه ها مرد بودن. و در مقابل معشوقه ها زن. در ادبيات هم چه ايراني مثل شيرين و فرهاد، ليلي و مجنون، ويس و رامين و... و چه خارجي مثلTristan et Iseut، Délie، tombeau de Marie ، Sonnets pour Héléne (كه من چون تكست اوريجينالشون رو گهگاه ميخونم دقيق نميدونم تو فارسي چي ترجمه شدن) اين عشق و كوشش از سوي مرد كاملا عيانه.تفاوت احساسات زن و مرد رو در جرمها و جنايتها هم ميشه ديد. مردها حتي جرمهاشون هم خشنتره. و بيشتر جنايتكارها هم مرد بوده و هستن.حتي مردا بيشتر از زنها خودكشي ميكنن. ولي زنها برونگرا تر بوده و با خالي كردن احساساتشون از راههايي مثل حرف زدن درون خودشونو خالي ميكنن. به خاطر همينم حتي سكته و مرگ زودرس هم در زنها كمتره. خب اينم از گوشه اي از تفاوتهاي ذاتي زن و مرد. حالا در رابطه با احساسات زن و مرد نسبت به همديگه هم اين خصوصيات خودنمايي ميكنه. تمايلات جنسي در مرد بيشتر هست و تمايل مرد به لذت بردن و استفاده از خصوصيات فيزيكي زن اصلا قابل مقايسه باميل جنسي زن نيست؛ و در مقابل ميل زن بيشتر به بدست آوردن دل مرد، جلب محبت او و تسخير دل مرد با افسونگري هست. از هر روانشناسي بپرسيد بهتون ميگه بهترين جمله اي كه يه مرد ميتونه به زنش بگه « دوستت دارم» هست ؛ چون محبت او رو به زن نشون ميده.

در مورد مهر هم كه براي زن در نظر گرفته ميشه فلسفه ش بايد روشن بشه. اولا اينكه مهريه ي زن ابداع و اختراع اسلام نيست. در طول تاريخ، هميشه مرد براي بدست آوردن زن از داراييهاي خودش چه مادي و چه معنوي مثل قدرت و اثبات عشقش مايه گذاشته. هميشه قدرت عشق زن بوده كه مرد رو به خواستگاري او و تن دادن به سختيهاي وصال او كشونده. حالا ميدونيد قرآن با چه تعبيري از مهريه ياد ميكنه؟ ميگه :« و آتوهن النسا ء بصدقاتهن نحلة» يعني: كابين زنان را كه به خود آنان تعلق دارد( نه به پدر و يا برادران آنها-چون رسم قبل از اسلام كابين زن رو مال پدر يا برادرش ميدونست) و عطيه و پيشكشي است از جانب شما به آنها، به خودشان بدهيد.
اينجا 3 تا نكته هست. اول اينكه قرآن از مهريه با لفظ « صداق » ياد كرده كه نشانه ي راستين بودن و صداقت عشق مرد هست. دوم اينكه با اضافه كردن ضمير«هن» به اون تصريح كرده كه مهريه مال خود زن هست و شيربها يا حق بزرگ كردن اون توسط والدين نيست. سوم هم اينكه كلمه ي «نحله» رو آورده كه بگه اين مال فقط و فقط عنوان هديه و پيشكش رو داره. عندالمطالبه بودنش هم به خاطر همينه.
خب حالا در مورد نفقه؛ اون رسمي كه عموما در خانواده ها وجود داشته و كماكان داره اين بوده كه مرد به دليل خصوصيات فيزيكيش راحتتر از زن ميتونه كار كنه و پول در بياره. به خاطر همين وظيفه داره كه كار كنه و خرج خانواده رو در بياره. ولي به زن همچين اجباري نشده. ولي طبق دستور اسلام اگه زني از راه كار كردن يا ارث بردن درآمدي عايدش بشه حق داره كه اون رو براي خودش نگه داره و براي خانواده و همسرش خرجي نكنه. در مقابل مردي كه ارث ميبره وظيفه ش هست كه اون مال رو براي همسر و خانواده ش خرج كنه. با اين حساب تكليف ديه و ارث معلومه. زني كه ارث ميبره پول مال خود خودشه ولي مردي كه ارث ميبره بايد پول رو براي زن و بچه هاش خرج كنه. پس نياز مرد به اون پول بيشتر از نياز زن هست. در مورد ديه هم بايد گفت ديه كه به خود مقتول نميرسه به خونواده ش ميرسه. و چون با كشته شدن مرد، منبع درامد يه خونواده از اونا گرفته شده ديه ي بيشتري براي جايگزين شدن اين خسارت، حداقل از نظر مالي، براي خانواده در نظر گرفته شده يعني در واقع پول ديه ي مرد كه به زنش ميرسه بيشتر از پولي در نظر گرفته شده كه به شوهر يه زن مقتول ميرسه. ولي با كشته شدن زن كه عموما نان آور خانواده و منبع درآمد خونه نيست پولي كه به خانواده يا همسرش ميرسه كمتر از مال مرده. ولي در عين حال قرآن وقتي از قتل صحبت ميكنه بعد از بيان حكم ، توصيه به اخذ ديه به جاي قصاص ميكنه و بعد هم توصيه به بخشش خون بها يا ديه ميكنه. ولي كو چشم بينايي كه آثار مروت و صلح رو در اين آيات ببينه!

در مورد تعبير شاعرانه و با لطافت گل و ريحان كه دين از زن ارائه ميده و شما به جك و جونور تبديلش كردين هم بايد بگم من تو هيچ آيه كه چه عرض كنم تو هيچ روايتي هم تعبير بلبل يا جونور ديگه اي از زن نديدم. اگه اون روايت رو حتي بدون ذكر منبع براي من نقل كنيد ممنون ميشم.
و باز خانم بينايي كه تمايل به حفظ عفت خودتون نداريد .اثبات نياز به عفت براي حفظ جامعه كاملا مسلمه ولي اگه توضيح بخواين ميتونم براتون جا بندازم. در مورد اجازه ي زن از همسرش هم از هر دين شناسي بپرسيد بهتون ميگه كه مرد فقط با دليل عقلي و منطقي ميتونه تو بعضي تصميمات زن دخالت كنه و اگه كوچكترين بي منطقي رو بخواد به زن تحميل كنه زن از نظر اسلام حق داره كه طبق صلاحديد خودش عمل كنه.
در مورد جملات من در رابطه با زنان بي بند و بار در غرب كه شما با استعداد عجيبتون در تحريف، اون رو به همه ي زنان غربي چسبوندين بايد بگم من در مورد دروغ بزرگي كه تو لفافه ي آزادي زن و حقوق برابر به زن گفته شد صحبت ميكردم. لطفا بدونيد اگه شما زنان آزادي رو كه عاقلانه حق انساني خودشون رو بدست آوردن و دارن پله هاي ترقي انساني رو تند تر از مردها طي ميكنن، فقط ديدين من باهاشون ارتباطهاي مختلفي هم دارم. با خيلي از مردها هم همينطور چه ايراني و چه خارجي و هيچ كدومشون هم دنبال سوء استفاده از من نيستن.
در مورد حجاب هم كه به عفت مربوط ميشه بعدا توضيح ميدم. اين پستها خيلي طولاني شدن.راستي يه چيز ديگه؛ بايد بهتون بگم شما اصلا استعداد خوبي تو حدس زدن نداريد. اينو از رو حدستون در مورد مطالعات و منابع اطلاعات خودم فهميدم. با اينكه نيازي نميبينم به شما اثبات كنم كه از حدود 8 سالگي مطالعه ي غير درسي داشتم اونم كتابايي به جز لوبياي سحرآميز و دخترك كبريت فروش و لباس جديد پادشاه و...ولي اگه از روي اين بوك شلف كذايي و مجازي در مورد مطالعات من نظر داديد بايد بگم من تفريحات مهمتري از پر كردن اين بوك شلف دارم.
حرفام ادامه دارن ولي چون تايپ فارسيم خوب نيست اصلا دوست ندارم به خاطر تايپ بيش از حد انگشتام رو از دست بدم.

اينم يه آيه براي بيناي عزيز
« وهنگامي كه بندگان من از تو درباره ي من سوال كنند (بگو) من نزديكم؛دعاي دعا كننده را به هنگامي كه مرا ميخواند پاسخ ميگويم. پس بايد دعوت مرا بپذيرند و به من ايمان بياورند تا راه يابند(و به مقصد برسند)
بقره 186
توضيحي براش ندارم. تو خود حديث مفصل بخوان ازين مجمل...

یاسین، سوگند بقرآن دارای حکمت، بی گمان که تو از جمله فرستادگانی و براه راستی. قرآن را فرستاد خدای «غالب» مهربان!!تا گروهی را که پدرانشان هم «بیم» نیافته اند را بیم دهی و ایشان از خدا و تهدیدهای او بیخبرند. «بعزتم سوگند که وعدة عذاب بر بیشتر ایشان حتمی گردید . بیگمان ما در گردنهای ایشان غلها نهادیم و پس از آن غلها تابزنخهای ایشان پیوسته شده و...فقط کسانی را بیم می دهی که قرآن را پیروی کنند و از خدای بخشاینده در پنهان بترسند و ...
جمله شما را جز به جز می آورم:
«حقوق موجودات بر مبناي استعدادهاشون تعيين ميشه. اون چيزي كه مسلم هست اينه كه وقتي به موجودي استعدادهاي خاصي اعطا ميشه حقوق متناسب با اون استعدادها هم براش در نظر گرفته ميشه. مثلا به انسان قوه ي عقل و استعداد يادگيري داده شده. پس قاعدتا فرزند انسان حق علم آموزي دارهولي همين حق علم آموزي به گربه و گوسفند داده نشده چون اونا استعداد يادگيري علم رو ندارن.
!!!!! من متأسفم که باید این را بگم ولی این مثال را بعنوان مدخل بحث دربارة برابری زن و مرد آوردید و پس بنابراین قیاسی فرمودید بین تفاوت بین زن و مرد و تفاوت بین بچه انسان و گربه و گوسفند...!!!ابتدای سخنتان فرض رابر این گذاشته ای برابری نه و تفاوت و سپس بطور مفصل دربارة علاقه زن به زیبایی و مرد به جنگجویی و زن به دوست داشته شدن و مرد به دوست داشتن و زن به انفعال و مرد به تسلط و زن به ضعف و مرد به قدرت و همینطور که پیش می رویم داریم به آنچه من هم گفتم نزدیک می شویم با توجه به قیاس اولیه تان میان انسان و گوسفند!! مرد به انسان و زنه به گوسفند، مرد به عقل و تدبیر و زن به ضعف و حماقت..
دستگاه فکری شما یک دستگاه دو قطبی تضاد است همانطور که در مثال بالا ذکرکردم و جالب اینجاست که به شکلی بسیار قدیمی قطب فاعل و پویا و قدرتمند و عاقل و مدبر و مدیر و جنگچو مرد و قطب ضعیف و (زیبا) که نشانی بر انفعال موردعشق واقع شدن ذکر شده و لطیف و نحیف و کم تدبیر و ... زن شمرده شده.
خوب من به عنوان زن واقعاً متاسفم که سیستم فکری تاریخی «مردسالار و پدرسالار» چنین شما را مسخ کرده که خود و همجنسانتان را در موضعی چنین حقیر و مفعول و محدود ببینید.
بله اگر مطابق قیاستان معتقد به تفاوتی اینچنی میان بچه آدم و گوسفند))میان زن و مرد قائلی که ما واقعاً جز ابراز تأسفی عمیق برای شما با هم حرفی نداریم.
عزیزجان، سالهای معاصر که زنان پیشرویی در غرب و شرق به خودآگاهی رسیدند و رها از بندها و چهارچوبهای دستورات مذهبی و سنتی پدرسالارانه قدیمی شروع به تحقیق و اندیشیدن در این باور قدیمی و سلطه گرانه کردند دریافتند که این مطلب همانقدر فاشیستی و نژادپرستانه است که بگوییم افراد سفیدپوست قابلیتهای برتری بر افراد سیاه پوست یا سایر رنگین پوستان دارند. با تحقیق در دورانهای بدوی زندگی بشر کاشف به عمل آمد که نه تنها زنها در ابتدای تاریخ چنین جایگاه حقیر و منفعل و توسری خوری نداشته اند، بلکه جوامع تاریخی زن سالار بودند، زنان در همین ایران در دوران هخامنشی مطابق کشفیات باستان شناسان، سمتهای مهم مملکتی و مدیریتی دارا بودند. خانواده ها مادرنسب بودند ، این زن بود که مردش را انتخاب می کرد، این مرد بود که مهریه می گرفت( قابل توجه شما هنوز هم در هند این زن است که به خواستگاری مرد می رود و باید به مرد مهریه بپردازد، بازمانده رسم آن دوران، گرچه با سنتهای مردسالار معاصر اندکی مخدوش شده ولی همچنان اینگونه است) می دانید که این زنها بودند که یکجانشینی و تمدن را ایجادکردند؟ کشاورزی کردند(کاربدنی سخت) هنوز هم در روستاها، چرا راه دور برویم در همین روستاهای شمال کشور خودمان زنها بیشتر کار مزرعه و برنجکاری و بسیاری کارهای بسیار طاقت فرسایی که نیاز به قوای بدنی بالا دارد را انجام می دهند و بسیاری از مردها صرفاً ناظر و مدیرند...اینهم جواب قدرت بدنی...
دانشمندان زیادی تحقیق کرده اند و در تحقیقاتشان این نکته مهم را دریافته اند که خصلتهای مردانه و زنانه نه خصلتهایی ذاتی بلکه بسیاری شان نتیجه اجتماع افراد و آموزش و تربیت و انتظار اطرافیان از فرد است. و از آنجا که این تربیتها از عنفوان کودکی به شدت اعمال می شود زنان و مردان خواستها و خصلتها و شیوه هایی اینگونه متفاوت می یابند.

مردان زیبا و ظریف بسیاری را هر روز می بینم که از بسیاری از زنان شکیل تر و زیباترند، زنان پشمالو و سیبیلوی زیادی را می بینم که در مقابل لطافت آن مردان خشن و بی تناسبند، مردان زیادی را می شناسم که گرایش و ذوق فراوانی به زیبایی و آراستن دارند، نقاشند یا دکوراتور یا طراح لباس یا به هزار کار هنری مرتبط با زیبایی مشغولند و از آراستن خود نیز همواره غفلت نمی کنند.
می دانی سیستم پدرسالار چگونه عمل می کند؟
دختران و پسران تا 9 سالگی با هم رشد می کنند، گرچه از همان کودکی مدام در گوش دختره خوانده می شود: دخترها موشند مثل خرگوشند، پسرها شیرند مثل شمشیرند، این موجود بیچاره از همان کودکی شروع می کند به شستشوی مغزی داده شدن و آموختن آنچه باید باشد. دختر باید اینطور باشه، پسر باید اونطور باشه، پسر که گریه نمی کنه، دختر که با تفنگ بازی نمی کنه، پسر که عروسک نباید داشته باشه، دختر باید شرم داشته باشه، دختره وقیح، پسر باید وقیح باشه و پررو.. خلاصه که بعد از 9 سالگی پسر هول داده می شه توی جامعه بین آدمهای جور و واجور، مدام بهش اعتماد به نفس می دهند ولی دختر روز به روز کنترل برش شدیدتر می شه، اجازه نداره راحت بره توی اجتماع یا آزاد با دیگران معاشرت کند، هرچی بزرگتر می شه باید و نبایدها بیشتر می شه و بیشتر خانه نشین می شه و اعتماد به نفسش کمتر می شه، حتی خودت هم این اتفاق برات افتاده مثل همه دختران جوامع سنتی... مثل همه ما زنان ایرانی... این میشه که دختر یاد می گیره که حرف گوش کن باشه، خجول و شرمنده باشه، حتی از بدن خودش، از همه بترسه و با اعتماد به نفس کمش مدام فکرکنه که همه می خواهند ازش سو استفاده کنند. به اولین مردی که بعنوان شوهر بهش معرفی می شه، بیاویزد و برای جلب رضایت او به تمام بیگاریهای نوشته شده در قاموس یک زن خوب تن دهد.
عزیز جان همه مثالهایی را که برای من آوردی از ویس و رامین و شوالیه و ... همه زاییده دوران تسلط سنت مردسالاریست درحالیکه در دوره باستانی تر ابداً اینگونه نبوده، بخاطر همین شما را به مطالعه تحقیقات تاریخی و مطالعات مردم شناسان توصیه می کنم.
چندتا جنایتکار زن بهت نشون بدم که هیچ مردی ازشون خونخوارتر و وحشی تر نبوده؟ چندتا مرد که طاقت دیدن یک سوسک را ندارند بهت نشون بدم یا چند زن تشنة قدرت و تسلط و چند مرد مطیع و سربه راه تا این مطلب را باورکنی که انسان، انسان است و ویژگی های متفاوت مرد زن آنقدر متفاوت نیست که چنین شکافی ایجادکند ،تفاوتی است دربعد ظاهر و مکانیسم تناسلی، نه تفاوتی در صلاحیت مغزی و قوه تدبیر که او را مستحق چنین تبعیضاتی بکند.
الحمدلله که زنان در غرب سالها پیش این را ثابت کردند که زن در تمام شغلها می تواند ایفای نقش کند، زن در تمام سمتها شایستگی کافی را دارد و کسی احیاناً نمی خوردش...! و زمین هم به آسمون نمی آد
ببین این ویژگی ها و دلایلی که می آوری نه بدیهیات خلقت و ازلی و ابدی، بلکه واقعیت هایی تاریخی هستند که ساختة دست بشرند، یعنی در طول تاریخ، دوره ای مردان قدرتمندتر شده و بر زنان مسلط شدند و این باورها را نسل به نسل به دخترانشان و زنانشان القا کردند وهمواره زن برده صفت و منفعل و خانه نشینی را که به رای جامعه مردسالار رفتار کند را زن خوب دانستند و به شکلهای مختلف تشویق و تحسین کردند تا قدرت و سلطه خود را حفظ کنند..

کجای این رابطه را عشق تعیین می کند؟ می گوید که منطق بر امر و نهی های مرد حکمفرماست؟ احتمالاً این هم یعنی همان منطق مردانه، بیرون نرو(چون زن ضعیفه بهت تجاوز می کنند، گولت می زنند و ...)کارنکن(به همان دلائل قبلی، بنشین خونه کلفتی من رو بکن و احیاناً بچه هایی را بزرگ کن که از مادرشان جز نامی و خاطره ای نخواهند داشت ولی این نام من است که جد در جد برشان می ماند) این لباس را نپوش(چون مردها نگاهت می کنند) حق طلاق نداری مگر مرد دیوانه باشد یا قاتل ولی مرد هر زمان اراده کند طلاقت می دهد هر زمان با او نخوابی، زیرا او مهرت(مودبانه قیمتت) را که همان اول پرداخته، نفقه ات(دستمزدت) را هم که پرداخت می کند پس باید با او بخوابی حتی اگر در آن زمان برخلاف میلت باشد، هرزمان، هرجا ، هر وقت که شوهرت بخواهد.
آخه این قوانین قدیمی مال عهد عرب صحرانشین به چه درد عصر تکنولوژی می خوره؟ امروز زن و مرد هر دو کار می کنند، هر دو ازنظر مالی خانواده را می چرخانند. هر دو اگر ارثی ببرند و در خانه نیاز باشد خرج خواهند کرد، آنوقت چنین حکمهای بدوی ای می آید و با هزار توجیه نا معقول به زن نصف مرد ارث می دهد. امروزه زنان زیادی به تنهایی زندگی می کنند یا با فرزندانشان، آنها سرپرست خانه اند و خرج خانه را می دهند، چرا ارث این زن باید نصف آن مرد باشد، چرا دیه این زن باید نصف آن مرد باشد. وقتی می گویی قران کتابی است برای همه زمانها و همه مکانها و آخرشه، باید به اینها جواب بده.. جواب نداره که بده چون اون زمان با آنهمه قواعد و رسم و رسوم دست و پاگیر زن چیزی بیشتر کنیز نبوده در خانه، همین که عربهای وحشی زنده به گورش نکنند جای شکر داشته دیگر ارث و دیه به چه کارش می آمده، آره قرآن کتاب خداست، خدا که نمی توانسته وضع دنیا را در 1400سال آینده حدس بزند!!!

شما با پذیرش این مکتب و این ایدئولوژی، خودتان را یک موجود ضعیف و تحت امر و سلطه و دست دوم ساخته اید، و با انتقال این طرز تفکر به دخترانتان این ظلم پذیری و توجیه تحت سلطه بودن را منتقل می کنید. این طرزتفکر هیچ گاه نمی گذارد که شما و دخترانتان لحظه ای به حقوق طبیعی و انسانی خود که می توانند دارا باشند، به عنوان یک انسان برابر با مرد حتی بیندیشند.
می دانی من یقین دارم که شما حتی به خودت اجازه نمی دهی به این نکته فکر کنی که حقیقت می تواند چیزی جز این باشد که از کودکی به تو آموخته اند و از کودکی بدیهی فرضش کردی، اینکه شاید چیزها گونه ای دیگر باشند، یا بوده اند. همواره سعی کرده ای که از قاب پنجره مذهب و سنتت و از پشت شیشه نقش و نگار دار آن که منظره دنیا را تغییر می دهد به گوشه ای از واقعیت نگاه کنی و چیزی نبینی جز تصویری درهم را، زیرا که نگاشته های روی شیشه اشکال حقیقت منظره پشتش را مخدوش می کنند، و تو می اندیشی حقیقت چیزی نیست جز آنچه از قاب پنچره پیش رویت مشاهده می کنی...
درموردبنای مقدس خانواده!!! هیچ طوریش نمی شه اگر طرفین با آزادی و بدون چنین نظام سلطه ای به تفاهم در زندگی مشترک با پیش فرض برابری برسند . علاوه بر اینکه از چنین نظام سلطه ی تجویز شده ای در خانواده های سنتی هزاران ناهنجاری و مشکل و فساد پنهان سربر می آورد ولی از آنجا که پنهان است من و شما کمتر ازش خبردار می شویم و یا با قتل شوهر به دست زن، قتل زن به دست شوهر به خیر و خوشی بسمت مقدس شدن هرچه بیشتر پیش می رود..
می دانی،حرف شما عین این است که بگویی نظام برده داری خیلی خوب است چون در آن صورت همه چیز به خوبی پیش می رود، کارها به خوبی سر و سامان می گیرند، همه چیز مرتب خواهد بود، زیرا یکی دستور می دهد و دیگری اطاعت می کند، قطعاً که ظاهراً چنین نظامی پایدار به نظر می رسد. اما فقط به نظر می رسد، تا زمانی که برده ها بردگی را سرنوشت محتوم و مقدرخود بدارند و بپندارند که خدا بعضی را برده و بعضی را ارباب آفریده تا دنیا نظامش پابرجا بماند، آن نظام پایدار است ولی زمانی که برده ها بفهمند که آنها هم انسانهایی هستند مثل اربابانشان و می توانند از حقوق و آزادی های مشابه برخوردار باشند ممکن است ابتدا سنگ روی سنگ بند نشود ولی در نهایت ارباب و برده سابق درنظامی تازه و مبتنی بر برابری انسانها می توانند در کنار هم با تفاهم مثل دو انسان، دو دوست و دو همسایه با حقوق برابر زندگی کنند و جامعه هم از هم نپاشد...

عزیزم
شما این راه رو بش خط بده تا از افرادی که نظر خواستی اونها هم در آن خط حرکت کنند.
به امید روی که همه ی روشن تر شویم از آنچه هستیم"."

ميشه دوستان عزيز يه مكتب و يا دين با يك ايدئولوژي و همينطور تئوري هاي جامع الاطراف به بنده معرفي كنن؟
كه تمام زواياي تعالي يك انسان رو در نظر گرفته باشه؟
ممنون ميشم

او كسي است كه آيات روشني بر بنده اش( محمد) نازل ميكند تا شما را از تاريكيها به سوي نور ببرد و خداوند نسبت به شما مهربان و رحيم است. (حديد-9)
اين داستان رو همه شنيديم. حضرت موسي(ع) از دست كافران امتش سخت به تنگ اومده بود. شكايت اونها رو به خداوند ميكنه و از خدا درخواست عذاب ميكنه براي اونها كه ديگه هيچ اميدي به هدايتشون نبود. خداوند ازش ميخواد كه تعداد زيادي كوزه ي گلي بسازه. وقتي كار ساختن كوزه ها تموم ميشه، حضرت موسي كه تمام سعيش رو براي بي عيب و نقص ساختن اون كوزه ها بكار برده بود اونها رو به جايي كه خداوند خواسته ميبره. خدا دستور ميده كه موسي همه ي اون كوزه ها رو بشكنه.(و بعضي گفته ن كه دستور داد قشنگترين هاش رو بشكنه) حضرت موسي(ع) كه اصلا انتظار شنيدن همچين دستوري رو نداشت به خدا اعتراض ميكنه و ميگه : خدايا من با اين همه زحمت اين كوزه ها رو ساختم، اگه قرار بود بشكنمشون پس چرا از من خواستي يه كار بيهوده انجام بدم؟ خداوند هم جواب ميده: موسي! همونطور كه تو دلت نمياد كوزه هايي رو كه با دست خودت ساختي راحت بشكني چطور از من انتظار داري بنده هايي رو كه آفريدم و مدتها زنده داشتمشون و پرورششون دادم اينقدر راحت از بين ببرم؟؟؟
عجب صبري خدا دارد!!
خانم مريم آياتي رو كه از ابتداي سوره ي ياسين آورديد توضيح ميدم. اولا اينكه تو انتخاب آيه سليقه به خرج دادين و از يه آيه نصفش رو آوردين؛يعني خيلي راحت چشمتون رو به روي جملات بعدي آيه ي 11 بستيد.اينطور هست: «تو فقط كسي را انذار ميكني كه از اين ياد آوري(الهي) پيروي كند و از خداوند رحمان در نهان بترسد.چنين كسي را به آمرزش و پاداشي پر ارزش بشارت ده.»
دوم اينكه اين آيات از سنت الهي عذاب صحبت كردن. در مورد عذاب خداوند اگر فلسفه ش روشن بشه ميبينيم كه امري كاملا منطقي و لازم هست.براتون مثال ميزنم. وقتي يه سري قوانين بين افراد به اجرا در مياد صحيح اين هست كه همه ي افراد در برابر اون قوانين يكسان باشن و حقوق و وظايف برابر (و نه مشابه) داشته باشن. اگه همه ي افراد از نظر قانون مساوي باشن اونوقت عدالت حكم ميكنه كه براي اونايي كه از قانون سرپيچي ميكنن مجازات در نظر گرفته بشه. اين يه چيز كاملا بديهي هست.كسي كه تلاش مثبت ميكنه بايد پاداش مثبت بگيره و اوني كه فعاليت مخرب داره بايد مجازات بشه. در مورد مجازاتهاي الهي هم همينطوره. كساني كه كفر ورزيدن، به بندگان خدا آزار رسوندن، پيامبر خدا رو تكذيب و شكنجه كردن و ... بايد يه فرقي با بندگان خوب و صادق و اونايي كه آزاري نه تنها نمي رسوندن بلكه هميشه مورد آزار واقع ميشدن، داشته باشن. پس يه قانون خوب اوني هست كه هم پاداش داشته باشه و هم جزا.
در مورد قوانين و حقوق از نظر قرآن سه دسته حقوق وجود دارن:
حق الله، كه عبارتست از ايمان به خدا و پرستش او و بجا آوردن آدابي كه بين خداوند و بنده تعيين شده مثل نماز و روزه و ...( كه در واقع سودش به خود بنده ميرسه).
دسته دوم حق النفس هست كه حقوقي هست كه ما در قبال نفس خودمون داريم. اين چيزيست كه در روانشناسي امروز بهش ميگن حرمت نفس، اعتماد به نفس و ... اگه به كتب روانشناسي علاقه داشته باشين و يه آشنايي هم با اصول حقوق نفس كه اسلام مطرح ميكنه داشته باشين ميبينين كه چقدر شباهت تو گفتارها و توصيه هاي مثلا امام علي(ع) در 1400 سال پيش با گفته هاي روانشناسان امروزي مثل «آندرو متيوس» كه اكثر كتاباش بست سلر هست ، تو مسائلي مثل احترام به خود، ارزش نفس و ... وجود داره. البته براي اثبات ارزش توصيه هاي امامان نيازي به مقايسه شون با متيوس و امثال او نداريم (چون احيانا شما الان ميريد دنبال نظريه هايي از روانشناسان و دانشمنداي امروزي كه نظرات مخالف نظر اسلام دادن). بايد بگم اونچه كه به قوانين اسلام ارزش ميده تطابقش با علم مدام در تغيير امروز نيست اصلا.
دسته ي سوم حقوقي هستن كه ما در قبال مردم داريم كه بهش ميگن حق الناس. اينا از ساير حقوق مهمترن. خداوند بارها فرموده كه من از حق خودم ميگذرم و گناه بنده رو به خاطر نماز نخوندن يا انجام ندادن عبادتهاي فردي ميبخشم(اگه توبه كنه) ولي اگه بنده اي بخواد حق بندگان ديگه رو ضايع كنه و به اونها آزار برسونه گذشتن از گناهش به افرادي بستگي داره كه ازون فرد آزار ديدن. خب اين عين عدالته كه خداوند كساني رو كه مردم رو اذيت ميكنن عذاب كنه.در مورد اقوامي هم كه عذاب ميشدن اين موضوع صدق ميكنه.

در مورد قدمت تاريخي زن سالاري بايد بگم دوره هاي مختلفي در طول تاريخ وجود داشتن كه از جمله ي اونها دوران كمونيسم جنسي، دوران مادرشاهي، پدرشاهي و ...وجود داشته ن كه اگه مايل باشيد تو پست بعدي روشون بحث ميكنم و قدمت هيچ كدوم از اينها دليل بر حقانيتش نميشه.
راجع به وضعيت شغلي زنان در غرب صحبت كرديد. هميشه بحث حقوق زن كه به ميون مياد مسئله ي اشتغال زن خودنمايي ميكنه.و فكر ميكنم كه اين طرفداران پر و پا قزص حق زن تا او رو براي گرفتن حق خودش كه يكيش كار كردن پا به پاي مرد هست، به كاركردن در معادن و چاههاي فاضلاب نكشن از پا نميشينن.(اميدوارم فاصله ي نزديك كلمه ي زن و فاضلاب شما رو در اين توهم نندازه كه من دارم زن رو تشبيه ميكنم به...!!! )
باز برميگردم به واقعيت تفاوتهاي زن و مرد. مريم جان با مثالهاي ناقصت سعي كردي بديهي ترين تفاوت زن و مرد رو كه همون تفاوتهاي ظاهري هست انكار كني. شما زنهاي سيبيلو يا تنومند رو با مرداي نازك و قلمي مقايسه كردين. در حاليكه اغلب خانمها سيبيلو يا درشت هيكل نيستن و تازه شما چطور سيبيلهاي زن رو با سيبيلهاي مرد يكي ميكنين؟ و يا قدرت بدني رو با هيكل درشت يكي ميكنين؟ براتون مثال ميزنم. اگه به ورزش علاقمند باشين؛ مثلا كوهنوردي رو ميگم كه خودم انجام ميدم. پاي كوه، خانمها و آقايوني كه با هم راه ميافتن بعد از يه زمان كوتاه وقتي آقايون تو قله ان خانمها هنوز وسط كوه هستن. يه چيز جالب هم كه من از بعضي ازين پسراي ريز جثه ي قلمي ميبينم اينه كه موقع بالا رفتن دوچرخه هاشونم رو دوششون ميگيرن! من چند سال پيش كه به باشگاه ورزشي ميرفتم، چون باشگاه صبحها مال خانمها بود و بعد از ظهرها دست آقايون، ما هر روز صبح كه وارد سالن ميشديم مجبور بوديم تور واليبال رو كه آقايون تغيير داده بودن حدود 30 سانت پايين بياريم. خب اين يعني متوسط قد مردها بلندتر از زنهاست. اصلا براي يه مقايسه ي بهتر،ظاهر دخترها و پسرهاي هر خانواده رو تو همون خانواده در نظر بگير چون از لحاظ ژنتيكي به هم شبيه هستن. دخترها هرقدر هم درشت هيكل باشن، به برادرهاشون نميرسن. در مورد تفاوتهاي رواني زن و مرد هم علاقه به زيبايي ، ظرافت در كارها و حوصله ي بيشتر خانمها و... واقعيتهاي روانشناسي هستن و آمارهاي روانشناسي كه به صورت جداگانه از زن و مرد ارائه ميشن اينا رو اثبات ميكنن. وگرنه اگه بخوايم در مورد استثناها حرف بزنيم يا رونده شدن افراد به حرفه هاي مختلف رو بدون توجه به استعدادهاي حقيقيشون كه ممكنه دست نخورده مونده باشن ،در نظر بگيريم حرف زدن از آقايوني كه آرايش خانمها رو بهتر از آرايشگراي زن انجام ميدن راحته. ولي، بيناي عزيز با شناختي كه ازت بدست آوردم گمان نميكنم بخواي با انكار بديهيات، صحنه ي بحث مستدل رو به يه لجبازي كودكانه تبديل كني.
وقتي تفاوت زن و مرد مسلمه نوع مشاغلشون هم قاعدتا بايد از هم تفاوت داشته باشه. در مورد خانمهايي كه در شمال كشور كارهاي مزرعه رو انجام ميدن صحبت شما صحيح هست. من اين رو از يكي از دوستان شماليم هم شنيدم. و وقتي علت سپردن كاراي سخت به خانما و راحتي آقايون رو پرسيدم گفت:« خب ديگه! مگه نميدوني مرداي شمالي به خوشگذروني معروفن؟» خب اينم از رسوم معدود هست كه معروف شده.
در مورد امنيت و رضايت شغلي زنان در غرب من آمارهاي مستندي دارم كه اگر مايل بوديد حتما تو پست بعدي به عرض ميرسونم. ولي با همه ي اينها چيزي كه دين در مورد كار زن توصيه ميكنه كاري هست كه با كرامت و ارزش انساني زن و روحياتش همخواني داشته باشه.من خودم هم كار بيرون(كارهاي دانشجويي) رو به صورت جزئي تجربه كردم و عليرغم اينكه هيچ نيازي به پولش نداشتم ميدونم كه براي يه خانم همين بودن در اجتماع يا به قول خودم كانكت بودن ،آشنايي با فعاليتها وآدماي مختلف و هنرهاشون ،چقدر ميتونه تو رشد و تعادل فكريش مفيد باشه. مريم خانم من مطمئنم كه شما خودتون هم به عنوان يه زن دوست نداريد خودتون يا همجنسانتون رو تو محيطهاي پست و مشغول به كارهايي كه باعث تحقير زن توسط همكاران لاابالي ميشن ببينيد.

1- كلمه عليا در توقيفيت اسماء 2- خيرالاثر در رد جبر و قدر 3- انسان و قرآن 4- حولالرويه 5- رساله امامت 6- دروس اتحاد عاقل به معقول 7- نورعلي نور در ذكر و ذاكر و مذكور 8- لقاءا... 9- گشتي در حركت 10- تقديم و تعليق رساله 11- انسان در عرف عرفان 12- هزار و يك كلمه 13- قرآن هرگز تحريف نشده 14- انسان كامل در نهجالبلاغه 15- قرآن و عرفان و برهان از هم جدايي ندارند 16- الا الهيات من كتاب الشفاء 17- نهج الولايه در شناخت امام زمان (ع). 18- صد كلمه در معرفت نفس 19- فصوصالحكم بر فصوص الحكم 20- النور المتحلي فيالظهور الظلي 21- النفس من كتاب الشفاء 22- مجموعه مقالات 23- ديوان اشعار 24- دروس معرفت نفس ( در 3 جلد) 25- الهينامه 26- هزار و يك نكته 27- وحدت از ديدگاه عارف و حكيم 28- شرح نهجالبلاغه به نام (تكمه منهاج البراعه) به عربي در 5 جلد 29- شرح زيج بها دري به فارسي 30- شرح فصوص فارابي يك دوره كامل به فارسي 31- ماخذ و مصادر نهجالبلاغه و استدراكات آن 32- شرح باب توحيد حديقه سنايي 33- شرح يك دوره مسائل رياضي هيوي زيج بهادري و تعليقات آن 34- شرح عربي تحفهالاجله فيمعرفهالقبله حيدرقلي سردار كابلي 35- تعليقات بر شرح برفصوص محيالدين عربي 36- تعليقات بر قبله ملامظفر 37- تعليقات و حواشي بر دوره اصول اقليدس و شرح صدور آن به تحرير خواجه نصيرالدين طوسي. 38- تعليقات بر هشت باب معاني شرح مطول تفتازاني. 39- تعليات دوره منطق منظومه مقاله سبزواري. 40- تعليقات بر اسفار صدرالمتألهين بخصوص از اصول جواهر و اعراض تا آخر آن به تفضيل. 41- تحشيه تمهيد القواعد صائنالدين معروف به ابنتركه. 42- تعليقه و تحشيه و تصحيح مجسطي بطليموس و نيز حاشيه بر شروح آن چون شرح نظام الدين نيشابوري و شرح محمد علي رياضي. 43- تصحيح كامل يك دوره نهج البلاغه از روي نسخهاي كه به يك واسطه از خط سيدرضي استنساخ گرديده است. 44- تصحيح و اعرابگذاري جلدين اصول كافي ثقهالاسلام كليني. 45- تصحيح تفسير خلاصه المنهج مرحوم ملا فتحالله كاشاني. 46- تصحيح كامل يك دوره تمامي حكمت متعاليه معروف به اسفار ملاصدرا از اول تا آخر آن از روي چندين نسخه مخلوط و غير مخلوط محشي و مصحح بر تحشيه و تصحيح مرحوم سيد ابوالحسن جلوه زوارهاي و سيد حسن آل طعمه و ديگر كلما. 47- تصحيح و تحشيه بر دوره كامل شرح محقق خواجه نصيرالدين طوسي بر اشارات ابوعليسينا. 48- تصحيح كشف المرادني شرح تجديد الاعتقاد كه شرح علامه حلي بر تجديد الاعتقاد خواجه نصيرالدين طوسي ميباشد. 49- تصحيح و تعليق اكرومانالاوس در مثلثات كروي به تحرير خواجه نصيرالدين طوسي. 50- تصحيح و تعليقه شرح عبدالعلي بيرجندي بر زيج الغ بيك. 51- تصحيح شرح ملاعبدالعلي بيرجندي بر اسطرلاب خواجه نصيرالدين طوسي و تصحيح بيست باب اسطرلاب خواجه نصيرالدين و هفتاد باب رساله حاتميه در اسطرلاب شيخ بهايي. 52- تصحيح كليله و دمنه ابوالمعالي نصرالله منشي با مقدمه و حواش و مأخذ و امثال آن به ترجمه. 53- تصحيح خزائن نراقي با مقدمه و تعليقات به عربي و فارسي. 54- تصحيح نصاب الصبيان با مقدمه و تحشيه و مزين به تقريظ علامه شعراني، وي رسالههاي متعددي در علوم گوناگون دارند كه عبارتند از: 55- مفاتيح المخازن كه در واقع تكميل كننده مقدمات دوازدهگانه قيصري بر شرح فصوص ابن عربي است. 56- رسالهاي در كسب. 57- رسالهاي در اقسام فاعل. 58- رسالهي فارسي انهالحق. 59- رسالهاي در ظلي (تانژانت). 60- رسالهاي در تكسير دايره و بنيان نسبت محيط به قطر دايره (يعني بحث از پي). 61- رسالهاي در مراتب و درجات قرآن مجيد. 62- رسالهاي در مثل افلاطوني. 63- رسالهاي در ميل كلي و مسائل متعدد هندسي و نجومي. 64- رسالهاي در سير و سلوك. 65- رسالهاي در تفسير بسم الله الرحمن الرحيم. 66- سي فصل (دايره هنديه). 67- قضا و قدر. 68- تعيين سمت قبله مدينه به اعجاز رسول الله(صلي الله عليه و آله و سلم). 69- مطالب رياضي 70- پيرامون فنون رياضي. 71- مناسك حج. 72- ليله القدر و فاطمه(س). 73- قطب نما و قبله نما. 74- اختلاف منظر و انكسار نور. 75- لوح و قلم. 76- كلي في فلك يسبحون. 77- مدارج و معارج.
منبع : http://mandegar.roshd.ir/amoli/if-zen...

سخنان شما از ابتدا تا انتها نوعی سفسطه و توجیه عقاید دینی تان است، بنابراین چندان تعجبی نمی کنم که ابداً منطقی به نظر نمی رسند. این که خطها می نویسی که ثابت کنی آقا زن زن است و ضعیفه و کم قدرت و مرد مرده یاد شعر بچگی ها می افتم که پسرها داد می زدند: دخترها موشند مثل خرگوشند، پسرها شیرند مثل شمشیرند....
اینکه تو خودت موقعیت پست و تحت کنترل و ضعیف را پذیرفتی به خودت مربوطه ، حتماً بهایش را با پذیرش محدودیت های بدور از عقل و محرومیت از زندگی بعنوان یک انسان آزاد، بعنوان یک انسان می پردازی...هیچ عجیب نیست که نظام برده داری قرنها دوام آورد. هیچ عجیب نیست که نظام کاستی مذهبی مبتنی بر خون پاک و ناپاک و ... در هند هنوز هم داره اجرا می شه و هنوز کسانی هستند که خودشان خودشان را پست تر و پایین تر از گروه دیگر می دانند و خودشان پذیرفته اند که این خواست خداوندشان است.
کار در اجتماع با محدودیتهای اسلام برای زن سازگار نیست، زنی که در مترها پارچه پنهان شده و مدام از نگاه بد و وسوسه و اینکه ناخواسته خدای نکرده کسی را اغوا نکند می ترسد چه بهتر که در خانه بماند و به همان وظایف خطیر خانه و بچه و کهنه و آشپزخانه و رختخواب بپردازد... چه اصراری هست؟ شما حتماً اجرتان را «آن دنیا!!!!» می گیرید لابد.. کار با بدبختی که تعالی نداره، مگه آدم مرض داره تو گرما زیر خروارها پارچه مشکلی که مدام داره لای دست و پاش می پیچه هی این طرف و اونطرف بره فقط دیدن قیافه اش زیر اونهمه مقنعه و چادر و پیچه سیاه دیگران را دچار افسردگی کنه..حالا بماند که این زن خودش افسرده و نابود است در درون.. کسی که مدام ساده ترین نیازهایش را دارد انکار می کند، ساده ترین حقوق انسانی اش را در خودش طرد می کند.
من از آنجا که احتمال می دم شما سن کمی داشته باشی فکر نمی کنم که هنوز با مشکلات واقعی یک زن پیچیده در هزار اجبار و محدودیت مذهبی مثل اسلام درگیری های لازم را پیدا کرده باشی، هنوز دیر نشده،
حرفی را هم که درباره زنان شمالی گفتی اصلاً نه منطقی بود نه فهمیدم، من می گویم زنان روستایی شمالی دارای قدرت بدنی بالا هستند و مدام در حال انجام کارهای طاقت فرسای مزرعه و شالیزارند، تو می گویی مردانشان خوش گذرانند. چه ربطی دارد من میگویم، کار برای زن عار نیست و خارج از توان و قدرت بدنی اش هم نیست و با زایمان و بچه دار شدنش هم تداخل چندانی ندارد همانطور که زنان روستایی مدام در حال انجام کارهای طاقت فرسای مزرعه و .. هستند.
در مورد امنیت و رضایت از کار زنان غربی آمار هست ولی آیا در مورد رضایت و امنیت زنان ایرانی مسلمان هم آمار هست؟ آره عزیزم آمارهای شوکه کننده ای از «خودسوزی و استیصال»، فرار از خانه، افسردگی های بسیار فراگیر،و...
البته شکی در این نیست که کار کردن سخت است، هر کاری، هر انسانی مطابق استعدادها و قابلیتهای اکتسابی اش کاری را انتخاب می کند، کسی متخصص تمیزکردن فاضلاب می شود، کسی مدیر یک موسسه تحقیقاتی، کسی رفتگر یا راننده می شود، کسی نقاش و هنرمند یا استاد دانشگاه، این به زن و مرد بودن مربوط نیست، کار عار نیست و زن هم خونش رنگین تر از مرد نیست. اگر مرد بیچاره در صورت عدم تخصص ناچار به رفتگری است زنی در همان سطح هم ممکن است چنین کاری بهش سپرده شود چه فرقی دارد. این دیگر چه دیدگاهی است که فلانی چون زن است باید در پر قو بماند؟ اگر کسی می خواهد کارهای سطح بالاتری به دست بیاورد باید تلاش کند تخصص و دانش کسب کند و کار بهتری را نصیب خود کند . در هر حال من تمام حرفهایم را در پستهای متعدد قبلی به صورتی کامل تشریح کرده ام و اگر حوصله تان آمده باشد و خوانده باشیدش چیزی را ناگفته باقی نگذاشته ام. حالا اگر شما سرکار خانم و سرکار خانمهایی مشابه شما وضعیت فرودست خودتان را می پذیرید من اصراری ندارم مثل این که به پرنده های قفسی راه آزادی را نشان بدهی، فارغ از اینکه بعضی ها قفس را دوست دارند و به آن عادت کرده اند...

در يكي از جنگهايي كه پيامبر(ص) با كفار داشتن سنگي به دندان پيامبر(ص) اصابت ميكنه و اون رو ميشكنه. ايشون به كناري ميرن و دست به دعا بلند ميكنن. فكر ميكنيد چه دعايي ميكنن؟: «خدايا از قوم من در گذر؛ آنها جاهلند....!» بي دليل نيست كه چنين آيه اي راجع به ايشون ،پيامبر رحمت، نازل ميشه: «گويي ميخواهي جان خود را از شدت اندوه از دست دهي ،به خاطر اينكه آنها ايمان نمي آورند. اگر ما اراده كنيم از آسمان بر آنان آيه اي نازل ميكنيم كه گردنهايشان در برابر آن خاضع شود...» (ادامه آياتش خيلي جالبه توصيه ميكنم حتما يه نگاهي بندازيد.) عيد مبعث رو هم به همـــــــــــــــــــــــــــــــــــه تبريك ميگم.
خب اينم از انتهاي يه بحث داغ.
بيناي عزيز كاملا حس شما رو در انتقال اون چيزي كه حقيقت ميپنداري درك ميكنم چون خودم هم حس مشابه رو دارم. و مطمئن هستم شما هم از همون ابتداي بحث با اين رويكرد پيش نيومدي كه بخواي من يا بقيه رو از عقايدي كه داريم( بگذريم از صحت و سقمش!) برگردوني؛ و متقابلا من هم اصلا انتظار اين رو نداشتم كه آخر بحث مثل اين فيلمهاي هندي شما مثلا بگي:
«آه، همانا من به خداي يكتا ايمان آوردم، به راستي كه آنچه ميپنداشتم فلان و بيسار...» يكي از اهداف من از شركت تو هر بحثي آشنا شدن با افراد مختلف وعقايد متفاوت هست. امام علي(ع) ميفرمايند: افكارو نظرات را به يكديگر بزنيد (يعني همون تضارب آرا) تا حقيقت از آن متولد شود.
. گرچه نميدونم تاثير بحث روي شما چي بوده ولي من خودم با شركت در اين گفتگو هم خيلي چيزها ياد گرفتم و استفاده ي خوبي بردم. اما دلم نمياد يه چيزايي رو نگم.
ببين مريم عزيزم من نميدونم شما اسلام و مذهب رو توسط چه كساني شناختي.نميدونم آيا هميشه جلوه اي كه از يه مسلمون كامل ديدي اون پيرمردهاي دستار به سري بودن كه تو گوشه ي امامزاده ها مثل يه نوار پيوسته روضه ي كربلا رو ميخوندن، يا خانم جلسه اي هايي كه خبر ندارن وقتي دارن تو جلسه شون زنها و دختراي مردم رو از عذاب آتيش ميترسونن، دختر خانم يا آقا پسر خودشون داره دور از چشمش چه غلطها كه نميكنه، يا شايد مرداي مسلمون خرپول رو كه nعدد زن صيغه اي داشتن(به جاي nهر عددي كه دوست داشتي بذار.) يا شايد پيرزنايي كه كارشون صبح تا شب مسجد و جلسه رفتنه و غيبت كردن و آمار اين و اونو گرفتن و يا ...؛ ولي بذار حداقل فايده اي كه اين بحث ميتونسته برات داشته باشه اين باشه كه قبول كني اسلام با اونچه كه شما ديدي فرق داره. من نميدونم چي باعث شده كه شما از مذهب، يه محصول دست ساخته ي انسانهاي فرصت طلب رو ببيني كه نبايد بهش نزديك شد؛ و شما كه من نوعي رو به حتمي فرض كردن اونچه كه از كودكي در ذهنم تزريق كردن متهم ميكني (اصلا نميخوام از پژوهش يا شكاكيت داشته يا نداشته م صحبت كنم) نميدونم آيا خودتم تا به حال خواستي دين رو، قرآن رو و ايدئولوژي فعليت رو از يه منظر ديگه نگاه كني!
نميدونم ميتوني قبول كني كه خيلي از كاستيهايي كه شما به پاي مذهب ميذاري اشتباهات و كم كاريهاي خانواده ها در تربيت صحيح و آگاهانه ي بچه هاشون و كوتاهي هاي شخصي افراد ميتونه باشه.ندادن اعتماد به نفس كافي به بچه ها و از جمله دخترها و تحقير اونها تو خانواده، ندونم كاري و نا آگاهي پدر و مادر هست؛ چيزي كه من خودم هم در اطرافم شاهدش هستم .من هم ميدونم كه خيلي از خانمهاي چادري اين حجاب رو به خاطر جبر خانواده يا حرف در و همسايه يا ... سرشون ميكنن و قبول دارم كه ديدن اين اجبار رو سرشون كه تناسبي با ساير ملحقاتشون نداره آدم رو از هر چي سياهيه بيزار ميكنه. ولي خيلي ها و خيلي هاشون هم با اعتقاد بهش رسيدن و ميشه به اعتقادشون احترام گذاشت.نميخوام گله كنم از نسبت افسردگي يا نابودي كه به زن با حجاب داديد.دلم هم نميخواد كه از خودم مثال بزنم، از رابطه م با دوستان بي حجابم بگم، از جايگاهم تو خانواده يا از دليلم در انتخاب حجاب حرف بزنم. اصلا ديگه دوست ندارم با استدلال باهاتون حرف بزنم. نميخوام هم اداي ناصحان ساده انديش رو در بيارم، ولي دوست دارم بگم ....
اصلا بي خيالش.
اميدوارم همه مون يه روزي به حقيقت برسيم.


چون بهش عشق می ورزی و همین باعث می شه که تمام مشکلات و ایراداتش را نبینی، این همان عشقی است که چشم آدم را کور می کنه. زمانی که دیگر سعی نکردم به تفسیر مفسرینی که قرآن را تلطیف و توجیه می کردند گوش بدهم. اگر این کتاب خداست یعنی هرچه هست همان است که نوشته شده، تفسیر دیگر چه معنا دارد. تفسیر مفسرین که حالت توجیه پیدا می کند. مثلاً می گویی این ضد و نقیض در قرآن چیه که یک جا می گه فلان و یک جا می گه فلان: مثلاً یک جا می گه لا اکراه فی الدین و یک جا دستور می ده هرکی از دین خارج شد بکشیدش؟ می آیند هزار تا دلیل و توجیه از خودشان می سازند که آره آن وقتی که این آیه اومد اوضاع اینطوری بود و پیغمبر داشت با دختر عمه اش حرف می زد ولی وقتی اون آیه اومد پیغمبر داشت با کفار حرف می زد. من نمی فهمم اینها فقط یک مشت توجیه مزخرف است، قرآن باید با کلام خودش از خودش دفاع کند و هیچ توجیه و تفسیری را هم به کمک نطلبد. مگر قرآن نامه های عاشقانه خدای محمد به محمد بوده که همه اش به قول خودتان شان نزول داره؟ اگه مطلب شخصی بوده و راهنمایی هایی بوده که خدای محمد به محمد می داده پس به چه درد ما می خوره، نمی تواند بی زمان و بی مکان باشد، یعنی زمانی مشکلی برای محمد پیش آمده و خدایش بهش گفته فلانی حالا اینطوری بکن، یا فلانی غصه نخور من خودم حالشون را می گیرم که اذیتت کردند، یا فلانی بهشون بگو خدای من چنین و چنانه و چنان بعدها حالتون رو بگیره تا کیف کنید. یا برای زنهاش مشکلی پیش می اومده و توی خیابان اعراب یقه شان می کردند، و محمد دوباره غصه می خورده دوباره خدایش می گفته برو به زنهات بگو انقدر ولنگ و واز نگردند و خلخال جیرینگ جیرینگی به پاهاشون آویزون نکنند که دشمنانت بفهمند که زن تو اند و بپرند سرشان تا حال تو را بگیرند. بهشون بگو بپوشونند خودشان را تا شناسایی نشوند.. کاملاً می شه دید که در بیشتر موارد هر قسمت توی موقعیت خاصی نوشته شده و راهنمایی های خدای محمد است به محمد برای اینکه مشکلاتش را در آن مقطع حل کند. این چه کتاب آسمانی است که قرار است بی زمان و بی مکان باشد و برای تمام مردم دنیا از هر نژاد و رنگ و سنت و فرهنگی؟!!! این ادعا به نظر من خنده داره که بیایی و توصیه هایی را که در زمان و مکان خاصی در مواجهه با اتفاقات محلی و خاصی خدای محمد به محمد کرده را به تمام مردم عالم در تمام زمانها تعمیم دهیم؟ ؟ ببین لیلا خانم خدای بزرگ یک چیزی بزرگتر از این حرفها، بزرگوارتر از این لجبازیهای بچه گانه و سرب مذاب و حال گیری و تهدید...
می دونم که این حرفها فایده ای نداره زدنش به یک آدمی که عشق چشمهایش را بسته ولی شاید یک روزی بهتر ببینی...
در ضمن بنده را هم همان دستگاه ایدئولوژیکی دینی که تو را پرورش داده پرورش داده، من را هم از بچگی شستشوی مغزی داده اند، من هم در نوجوانی ام دورانی به سادگی تمام اینها را باور می کردم و اگر کسی خلاف اینها را می گفت رگ گردنم برجسته می شد و تحمل شنیدن آن کفرها را نداشتم ولی بالاخره روزی زندانی را که خودت برای خودت ساختی خواهی شکست، امیدوارم...

این هم لینک سایت « تغییر برای برابری» و کمپین یک میلیون امضا، دیدنش خالی از لطف نیست:
http://www.wechange.info

آیه 23 نسا که می گوید : زنان شوهردار بر شما حرامند مگر کنیزانی که مالکشان شده اید(مالک هر کنیز از نظر خدای قرآن حق دارد که کنیز شوهر دار خود را از شوهر جداکند و بعداز گذشتن عده اش با او مباشرت کند و بعدش هم دوباره به شوهرش بازگرداند) توجه کردید که چقدر هیجان انگیز و انسانی بود...!!!!
در همان آیه 23 ادامه بحث: قابل توجه خانم لیلا درباره مهریه « برای شما حلال است که به مال خویش (یعنی با توجه به وضع مالی تان ، تو که می خواهی خرید کنی باید پول پرداختش را هم داشته باشی) خواستگاری کنید ... ، پس هر گاه که به آن نکاح از وصل زنان برخوردار شدید(یعنی باهاشون سکس کردید) اجرتشان را بدهید(یعنی دستمزدشان را بدهید) در حالیکه پرداختن آن واجبست...
خوب اینهم اندر فواید « زن، مهریه زن و باقی ماجرا» از دید «خدامرد» قرآن...
ماجرای برده داری و کنیزداری و مالک شدن برکنیز و باقی ماجرا هم باعث قلیان احساسات انسانی من می شود، بابا من عاشق خدای قرآن شدم یکی جلوی من رو بگیره...

chera baqiye nabayad az adabe sarshar va hushe foqolade va arajife adamaye ... bakhabar beshaaaaaaannnnnnn???????????????????????????????????

قرآن
خدا
امام معصوم
فقط خواهش میکنم جواب سوالم و با سوال نده


و اما خانم ليلا، بعضي از رفتارهاي شما مناسب و منطقي نبود، به همين خاطر پستهاي مربوطه حذف شدند، و از شما هم ممنونم.
و آقاي ميثم، اگر او بد است، چرا شما با او بد رفتار مي کنيد؟ اگر فکر مي کنيد خوب هستيد، پس چيزي که روشن است، اين است که بايد رفتار هاي خوب هم متعلق به شما باشد، پس بد رفتار نکنيد.
اما جمله ي معني داري که نياز است به آن اشاره کنم، گرچه ساده است، ولي ساختمان اصلي بحث کلي ما را تشکيل مي دهد، ((هر چيزي رو ميشه انكار كرد حتي ميتونيم خودمون رو هم انكار كنيم)) که از طرف آقاي محمد ارسال شده است، اکنون فرصت ندارم که اشاره اي کلي به آن بکنم و يا آن را تشريح کنم، ولي گفته ي ايشان را با شرايطي تصديق مي کنم و قادر به اثباتش هستم.
جلوگيري از سوء تفاهم
شايد کمي مسخره باشد، ولي اشاره به آن ضرري ندارد. چرا اول يک مرد را مورد بررسي قرار دادم و بعد دو خانم و بعد دو مرد، اميدوارم موجب ناراحتي خانم بينا نشود و باعث نشود که ايشان فرضيات منفي را درخصوص من، در ذهن خودشان به وجود بياورند، اميدوارم که دلايلش را متوجه شده باشند.


سخنرانی جالبی در اثبات وجود خدا از جناب آقای داوودی هست. بنظر گوش دادن به آن مفید می باشد
آدرس دانلود : http://www.drdavoodi9.info/?page_id=19
نطق شماره 4 : اثبات الوهیت
all discussions on this book
|
post a new topic