زمان خود این خاطرات را فرسوده خواهد کرد و ما چون ریگ های پایین دستِ رودخانه رسوب خواهیم کرد در خیالی که مثلِ افیون در هم می کشدمان و از درون می خشکاندمان و تا ابد بر جا می مانیم به امیدِ آن که کودکی برداردمان و به دوردست ها بیفکندمان آری زنده ایم، به خیالِ پروازی که هرگز نخواهد آمد به خیالِ هوایی که هرگز تنفّس نخواهیم کرد به خیالِ آن زندگی که نخواهیم کرد و ما در کفِ رودخانه به مردن ادامه خواهیم داد
و ما چون ریگ های پایین دستِ رودخانه رسوب خواهیم کرد
در خیالی که مثلِ افیون در هم می کشدمان
و از درون می خشکاندمان
و تا ابد بر جا می مانیم
به امیدِ آن که کودکی برداردمان
و به دوردست ها بیفکندمان
آری
زنده ایم، به خیالِ پروازی که هرگز نخواهد آمد
به خیالِ هوایی که هرگز تنفّس نخواهیم کرد
به خیالِ آن زندگی که نخواهیم کرد
و ما
در کفِ رودخانه
به مردن ادامه خواهیم داد
بامدادِ ششمِ بهمن ماهِ 1394