داستان كوتاه discussion

46 views
نوشته هاي كوتاه > ساعتی مانده به پایان دیروز

Comments Showing 1-2 of 2 (2 new)    post a comment »
dateUp arrow    newest »

message 1: by Mehdi (last edited Jul 13, 2009 09:51AM) (new)

Mehdi | 1 comments بنام خدا

ساعتی مانده به پایان دیروز

چاره ای نیست ..پاره ای اوقات نوشتن از گفتن و بیان نمودن آنچه در حال گذر است بر عکس واقعیت ...حقیقتی است که آسانتر به نظر می رسد...چه گویم که غریبه را به دلیل نبود آشنائی برای شنیدن ، نوشتن تنها راه گریز است از تنهائی... پس ازنگارش خود آن را می خواندو با خیال شنیده شدن قدری آرامش می یابد...خدایا ساعتی بیش نمانده تا این روز هم پایان یابد و من هر شب در این ساعت پایانی به ساعاتی که مرا رها کردند می نگرم و بر مرگ آنها با افسوسی فراوان اندکی چشم مرطوب می سازم....باید دانست که مرگ لحظه ها حکایت از نزدیک شدن زمان سفر دارد... آری باید رفت... و اگر عمری باشد.در ساعتی مانده به پایان روز دیگر باز خواهم گشت....... شاید که دیگری جز من، مرا را شنیده باشد............
پیشتر از کسانی که صدای نوشته های مرا میشنوند ...ممنونم




message 2: by [deleted user] (new)

ساعتی مانده به پایان دیروز

من که هنوز امروز را بیاد دیروز تلف کردم

چه خواهم کرد این همه فردای قاطی شده به دیروز و امروز را




back to top