(?)
Quotes are added by the Goodreads community and are not verified by Goodreads. (Learn more)

“زندگی؛
واژه‌ایی غریب‌تر از مرگ، برای ذهن های به تاراج رفته...
در مهمانی‌ها می‌نشینیم و بازار شام را به خراسان می‌بریم، غافل آنکه خود دست‌خالی برمی‌گردیم!
در دورهمی‌هایمان، تماما شخم می‌زنیم دیروزِ هضم‌شده را، غافل از صحرای بکرِ فردا...!
شاکی هستیم به باد و باران و خورشید و عشق، و نالانیم از این نورهای روشنی‌بخش!
راستش را بگوییم، خودمان را خیلی وقت پیش فراموش کرده‌ایم،
فراموش کردیم که حتی آب‌خوردن دیگران به ما ربطی ندارد، چه برسد به موضوعات خانوادگی‌شان!
فراموش کردیم با لذت به زیر باران برویم، با بادها غم‌های‌مان را بشوییم و با خورشید، برقصیم!
فراموش کردیم که دیروز را درپشت‌زمینه داشته باشیم، امروز را نقاشی کنیم و بومِ سپیدِ فردا را به تماشا بنشینیم
فراموش کردیم که زندگی، روزها را به سر کردن نیست

درواقع فراموش کردیم،
زندگی؛ یک هدیه، یک فرصت و یک رنج، فقط و فقط برای اینست که یک‌بار اتفاق می‌افتد...”

عدنان کامرانی
Read more quotes from عدنان کامرانی


Share this quote:
Share on Twitter

Friends Who Liked This Quote

To see what your friends thought of this quote, please sign up!



Browse By Tag