(?)
Quotes are added by the Goodreads community and are not verified by Goodreads. (Learn more)

“ای کاش دهد دست مجالی که تو باشی
ممکن بشود فرض محالی که تو باشی

سنگی شدم و آب گذشت از سرم اما
گل داد در این سنگ، نهالی که تو باشی

پرسیده‌ای احوال مرا، ای گل حسرت
آه" است جوابم به سوالی که تو باشی"

غم، قهوه تلخی ست که سر می‌کشم اما
شیرین شده با شادی فالی که تو باشی

پاییز عزیز منی و گوش سپردم
هر قاصدکی را به خیالی که تو باشی

جز «غم» هنری نیست تو را عشق، ولی باز
ای کاش دهد دست ملالی که تو باشی”

کبری موسوی قهفرخی, غروب پا به ماه
tags: عشق
Read more quotes from کبری موسوی قهفرخی


Share this quote:
Share on Twitter

Friends Who Liked This Quote

To see what your friends thought of this quote, please sign up!


This Quote Is From

غروب پا به ماه غروب پا به ماه by کبری موسوی قهفرخی
6 ratings, average rating, 1 review

Browse By Tag