“به یاد یک روز صبح افتادم که در تنه ی درختی پیله ای را یافته بودم،درست در آن دم که پروانه قشر پیله را دریده و آماده ی بیرون پریدن بود.مدت مدیدی انتظار کشیدیم،اما پروانه زیاد درنگ می کرد و من شتاب داشتم.خشمگین بر ان خم شدم و با نفسم شروع به گرم کردن آن کردم.بی تابانه پیله را گرم کردم و معجزه با آهنگی تندتر از آنچه در طبیعت روی می دهد در برابر چشمان من روی داد.پیله باز شد و پروانه در حالی که خود را می کشید از آن بیرون خزید؛و من وحشتی را که در آن دم احساس کردم هرگز از یاد نمی برم: بالهای پروانه هنوز باز نشده بود و او با تمام نیروی جسم نحیف و لرزانش می کوشید که آنها را از هم بگشاید. من که بر او خم شده بودم با نفسم کمکش می کردم؛ ولی بیهوده بود.بلوغی صبورانه لازم بود و باز شدن بالها می بایست آهسته در پرتو خورشید صورت بگیرد.اکنون دیگر خیلی دیر شده بود.نفس من پروانه را واداشته بود که پژمرده و نزار و پیش از وقت ظاهر می شود.مأیوس و بی حال تکانی به خود داد و چند ثانیۀ بعد در کف دست من جان سپرد.
این نعش کوچک به گمان من بزرگ ترین باری است که بر دوش وجدان خود دارم، زیرا من امروز خوب می فهمم که تعدی به قوانین بزرگ طبیعت کفر محض است.ما نباید شتاب کنیم،نباید بی تابی از خود نشان بدهیم و باید با اعتماد تمام از آهنگ ابدی طبیعت پیروی کنیم”
―
Share this quote:
Friends Who Liked This Quote
To see what your friends thought of this quote, please sign up!
1 like
All Members Who Liked This Quote
Browse By Tag
- love (101805)
- life (79832)
- inspirational (76243)
- humor (44491)
- philosophy (31164)
- inspirational-quotes (29034)
- god (26983)
- truth (24831)
- wisdom (24773)
- romance (24464)
- poetry (23428)
- life-lessons (22745)
- quotes (21221)
- death (20627)
- happiness (19108)
- hope (18649)
- faith (18514)
- travel (17856)
- inspiration (17492)
- spirituality (15806)
- relationships (15740)
- life-quotes (15664)
- motivational (15475)
- love-quotes (15436)
- religion (15436)
- writing (14983)
- success (14226)
- motivation (13378)
- time (12907)
- motivational-quotes (12665)

