(?)
Quotes are added by the Goodreads community and are not verified by Goodreads. (Learn more)
شهریار

“آمـدي، جـانم به قـربانت ولي حالا چـــــرا ……….. بي‌وفـــــا حالا كه من افـــتاده‌ام از پا چــرا
نوشــدارويي و بعد از مرگ سـهراب آمدي ……….. سنگدل، اين زودتر مي‌خواستي حالا چرا
عـمر ما را مهلت امـروز و فرداي تو نيست ……….. من كه يك امــــروز مـــهمان توام، فردا چرا
نازنينــــــا ما به ناز تو جــــــــواني داده‌ايم ……….. ديگر اكـــنون با جـــوانان ناز كن با ما چــرا
وه كه با اين عـــمرهاي كوته بي‌اعــــــتبار ……….. اينهمه غافل‌شدن از چون مني شيدا چرا
شور‌فرهادم به‌پرسش سربه‌زير افكنده‌بود ……….. اي لب شـــيرين جواب تلخ سر بالا چـــــرا
اي‌شب‌هجران‌كه‌يكدم‌درتوچشم‌من‌نخفت ……….. اين قــــدر با بخت خواب آلود من، لا لا چرا
آسمان ‌چون‌جمع‌مشتاقان‌پريشان‌مي‌كند ……….. در شـــگفتم من نمي‌پاشد ز هم دنيا چرا
درخــزان هجر گل اي بلـبل طبع حـــــــزين ……….. خاموشي شرط وفاداري بود، غـــــوغا چرا
شــــهريارا بي‌حبيب خود نمي‌كري ســفر ……….. اين ســـــفر راه قيامت مي‌روي، تنها چــرا

شهریار
Read more quotes from شهریار


Share this quote:
Share on Twitter

Friends Who Liked This Quote

To see what your friends thought of this quote, please sign up!

33 likes
All Members Who Liked This Quote




Browse By Tag