
“نه چراغی برای ماندن وُ
نه چمدانی که سهمِ سَفَر ...!
تنها میدانم
که سپيدهدَم
از تحملِ تاريکی زاده میشود.
به همين دليل
دشنامها شنيدم وُ
به روی خود نياوردم
تازيانهها خوردم وُ
به روی خود نياوردم
نارواها ديدم وُ
به روی خود نياوردم
من داشتم به يک نيلوفر آبی
بالای چينهی قديمیِ يک راه دور فکر میکردم.
با اين همه ... میدانم
سرانجام روزی از اين چاهِ بیچراغ برخواهم خاست
چمدانهای شما را
از ايستگاه به خانه خواهم آورد
و هرگز به يادتان نمیآورم که با من چه کردهايد.”
―
Share this quote:
Friends Who Liked This Quote
To see what your friends thought of this quote, please sign up!
11 likes
All Members Who Liked This Quote
Browse By Tag
- love (88524)
- life (68834)
- inspirational (65888)
- humor (40261)
- philosophy (27235)
- god (24302)
- inspirational-quotes (23771)
- truth (21921)
- wisdom (21432)
- poetry (19619)
- romance (19278)
- death (17783)
- happiness (17758)
- hope (16709)
- faith (16299)
- inspiration (14977)
- quotes (14804)
- life-lessons (14199)
- writing (13878)
- motivational (13337)
- religion (13328)
- relationships (12846)
- spirituality (12752)
- success (12388)
- love-quotes (11773)
- life-quotes (11746)
- time (11614)
- knowledge (10631)
- science (10304)
- motivation (9905)