(?)
Quotes are added by the Goodreads community and are not verified by Goodreads. (Learn more)
عرفان نظرآهاری

“جوانمرد گفت: خدایا! نماز میخوانم و روزه میگیرم، حج میروم و زکات میدهم، انفاق میکنم و میبخشم، نه غیبتی و نه دروغی و نه حرامی، اما این نیست آنچه تو میخواهی، دلم راضی نمیشود، میدانم که چیزی بیش از اینها باید کرد
خدا گفت: آری، چیزی بیش از اینها باید کرد. و آنگاه عرش را بر شانه های او گذاشت و گفت: این است آنچه میخواهم، اینکه عرشم را بر دوش گیری، امانتم را
جوانمرد گفت: سنگین است، سنگین است، سنگین است، شانه هایم دارد میشکند، نزدیک است که عرشت بر زمین بیفتد
خدا گفت: یاری بخواه، جهان هرگز از یاران خالی نخواهد بود و جوانمرد فریاد برآورد که: ای جوانمردان، یاری، یاری، یاری ام کنید عرش خدا برپشت ما ایستاده است نیرو کنید و مردآسا باشیدکه این بار، گران است
و هر روز از گوشه ای و هر روز کسی از کناری در آمد. کسی که تکه ای از عرش خدا و پاره ای از امانت او را بر پشت گرفت
هزاران سال گذشته و هزاران سال دیگر نیز میگذرد، اما عرش خدا هرگز بر زمین نخواهد افتاد
روایت نهم”

عرفان نظرآهاری, جوانمرد نام دیگر تو
Read more quotes from عرفان نظرآهاری


Share this quote:
Share on Twitter

Friends Who Liked This Quote

To see what your friends thought of this quote, please sign up!

0 likes
All Members Who Liked This Quote

None yet!


This Quote Is From

جوانمرد نام دیگر تو جوانمرد نام دیگر تو by عرفان نظرآهاری
463 ratings, average rating, 39 reviews

Browse By Tag