چند وقت است چراغ شب من کم سوست
رمضانی بوزان در دل من، یا دوست
یا چراغ رمضان! در من روشن باش
من کی ام غیر چراغی که شرارش اوست
دیگران در طلب دیدن ابرویش
بر سر بام شدند و روی من این سوست
دیگران در طلب ابروی ماه او
حجّت شرعی من رؤیت آن گیسوست
هر کجا می گذرم حلقه ی آن زلف است
هر کجا می نگرم گوشه ی آن ابروست
ماه من زمزمه در زمزمه پیش چشم
ماه من آینه در آینه رو در روست
ماه را دیدم و گفتم که صباح الخیر
ماه را دیدم و گفتم چه خبر از دوست؟
گفت من نیز به تنگ آمده ام از خویش
گفت من نیز برون آمده ام...
Published on August 11, 2010 06:29