الهی عشق

چه شب هایی که پرپر شد چه روزانی که شب کردم

نه عبرت را فراخواندم نه غفلت را ادب کردم


برات من  شبی آمد  که در آیینه لرزیدم


شب قدرم همان شب شد که در زلف تو تب کردم


شب تنهایی دل بود، چرخیدم، غزل گفتم


شب افتادن جان بود رقصیدم، طرب کردم


تمام من همین دل بود دل را خون دل دادم


تمام من همین جان بود جان را جان به لب کردم


دعایی بود و تحسینی، درودی  بود و آمینی


اگر دستی بر آوردم، اگر چیزی طلب کردم


تو بودی هر چه اوتادم اگر از پیر دل کندم


تو بودی هر چه اسبابم اگر ترک سبب کردم


نظر برداشتن از خویش بود و خویش...

 •  0 comments  •  flag
Share on Twitter
Published on July 24, 2010 03:21
No comments have been added yet.


علیرضا قزوه's Blog

علیرضا قزوه
علیرضا قزوه isn't a Goodreads Author (yet), but they do have a blog, so here are some recent posts imported from their feed.
Follow علیرضا قزوه's blog with rss.