فرات پیرهنش بود و آسمان کفنش


یکی ز خیل شهیدان گوشۀ چمنش

سلام ما برساند به صبح پیرهنش



کسی که بوی هوالعشق می دهد نفسش

کسی که عطر هوالله می دهد دهنش



کسی که بین من و عشق هیچ حایل نیست

کسی که نسبت خونی ست بین عشق و منش



به غیر زخم کسی در رکاب او ندوید

و گریه های خدا مانده بود و عطر تنش



تمام دشت پر از زخم های عطشان بود

فرات پیرهنش بود و آسمان کفنش



فرشته گفت ببینید این چه آینه ای ست

چه قدر بوی هوالنور
می دهد سخنش



فرشته گفت ببینید ! عرشیان دیدند

سری جدا شده لبخند می زند بدنش



به زیر تیغ تنش تکه تکه قرآن شد

مدینه مولد او بود و کربلا وطنش



یکی ز...
 •  0 comments  •  flag
Share on Twitter
Published on February 03, 2010 21:14
No comments have been added yet.


علیرضا قزوه's Blog

علیرضا قزوه
علیرضا قزوه isn't a Goodreads Author (yet), but they do have a blog, so here are some recent posts imported from their feed.
Follow علیرضا قزوه's blog with rss.