Quotes are added by the Goodreads community and are not verified by Goodreads.
(Learn more)
“غبار نیلی شب راهم می گرفت و غریو ریگ روان خوابم می ربود. چه رویاها که پاره نشد! و چه نزدیک ها که دور نرفت و من بر رشته ی صدایی ره سپردم که پایانش در تو بود. آمدم تا تو را بویم، و تو زهر دوزخی ات را با نفسم آمیختی به پاس این همه راهی که آمدم.”
―
سهراب سپهری ,
هشت کتاب