Mohammad > Recent Status Updates

هنوز دایره کلماتم اونقدرگسترده نشده تا بتونم واژه ای برای توصیف این اثر پیدا کنم. تنها میتونم بگم، نویسنده انگار عشق رو از نگاه من نوشته، احساس میکنم هر کسی این کتاب رو بخونه همین فکر رو بکنه . اینکه چقدر نگاه نویسنده به عشق به نگاه من از عشق نزدیکه

شاهکار بی نظیر بنجامین کانستنت

تقدیم به تمام کسانی که عشقی پنهان در دل دارند

کاش بچه هایی که اینجا هستند میتونستند اکانت های سایر شبکه های اجتماعی مثل اینستاگرام رو در صورتی که میتونند معرفی کنند تا بیشتر با همدیگه آشنا بشیم

کتاب بعد از 150 صفحه ابتدایی که پر کشش و جذاب ظاهر شد کم کم داره به ورطه آب بستن به داستان میفته و اون کشش لازم رو نداره؛ امیدوارم بخش پایانی جور این تیکه رو بکشه و خوب باشه

پیرمرد قصه صدساله ست. تمام کارهایی که فکر میکنید یک آدم صد ساله نمیتونه انجام بده رو انجام میده. همین انجام دادن کارهایی که انتظار ندارید از یک پیرمرد صدساله سر بزنه، باعث خلق موقعیت های کمیک و خنده داری میشه که داستان رو از یکنواختی در میاره و شما رو غرق خودش میکنه
هر چقدر این کتاب رو بیشتر ورق میزنید و میخونید کنجکاوی شما برای اینکه ببینید بعدش چی پیش میاد بیشتر میشه

وارد دنیای فلسفه شدم...

من این کتاب رو در جشنواره #بخوانیم از #فیدیبو دانلود کرده بودم و اوقات بیکاری رو موبایل میخوندمش. تعریف این کتاب رو خیلی از دوستم شنیده بودم و دوست داشتم زودتر بخونمش و اگر خوب بود نسخه کاغذی شو بخرم.
متاسفانه ترجمه بسیار بد به تجربه من از کتاب ضربه زد. بعضی از ترجمه ها مثل ترجمه کتاب "مردی به نام اُوه" واقعا ترجمه روان هستند، ولی هر چقدر "قیر" روان هست، ترجمه عقاید یک دلقکی که من خوندم هم روان بود.

نمیدونم عقاید یک دلقک کتاب مزخرفیه یا ترجمه ای که من دارم میخونم مزخرفه
بعد از خوندن یه رمان فوق العاده مثه مردی به نام اُوه نباید این کتاب رو دستم میگرفتم

عین خوردن چای داغ بلافاصله بعد از سرکشیدن یه شربت خنک که دهن آدم رو تلخ میکنه، این کتاب هم ذهن من رو آشفته و تلخ کرده

روایت ادمهای سرخورده از زندگی
روایت مردانی که دلخوشی شونو به بود و نبود یک زن پیوند زدند
روایت آدمهایی که از تمام اصول زندگی که باقی باشندگان روی این کره خاکی ایجاد کردند خسته اند
روایت ادمهای پشت پا زننده به همه چی


توصیه به خوندنش نمیکنم

با تشکر از فیدیبو که این کتاب رو رایگان کرد
با تشکر از متروی تهران که جبران وقتهایی که صرف نگاه کردن به در و دیوار و چهره های خسته مردم میشد، این کتاب رو در ایستگاه ها و قطاراش خوندم
ممنون از نویسنده ش فردریک بکمن برای خلق این اثر ارزشمند
ممنون از خانم معلم کلاس اولم که بهم خوندن نوشتن یاد داد تا بتونم کتاب بخونم
ممنون از خانواده محترم رجبی :)

یک رمان دلنشین و ساده و البته سرگرم کننده
اگر کسی ازین رمان خوشش نیاد بهتره هیچ کتابی نخونه

بالاخره تموم شد، در اوج

فقط 32 صفحه تا پایان داستان مهیج کوری مونده، داستانی که صرفا یک روایت هیجان انگیز نیست و درسها و ایده های زیاد برای مواقع بحران در دل اون نهفته است

من یه بار این کتاب رو تا میونه هاش خونده بودم ولی بخاطر حجم واقعیت گرایی که از کثافت و حیوانی بودن زندگی کورها داشت از خوندنش دست کشیدم
یه هفته ای میشه دست گرفتم این کتاب رو
ولی ایندفعه نه تنها ادامه دادم که حالا حاضر نیستم از خودم جداش کنم و همه جا همراهم هست و هر دقیقه ای که فرصت داشته باشم شروع میکنم به خوندنش
خیلی خوبه

خیلی سرگرم کننده هست، به راحتی میتونم تصویرسازی کنم. خیلی دوس دار م فیلمش رو ببینم و با تصویرسازی های خودم مقایسه کنم

به آخری صفحات این کتاب معرکه دارم نزدیک میشم. جهان بینی و نگرش گسترده ایکه آلوین تافلر در این کتاب پیش روی خواننده میزاره، بی نظیره. اگر تافلر رهبر فرقه ای مذهبی بود، قطعا این کتاب، کتاب مقدس اون فرقه مذهبی شناخته میشد

به نظرم آلوین تافلر در نوشتن این کتاب به شدت تحت تاثیر کامپیوتر قرار داشته است. و خانه های آینده رو "کلبه الکترونیک" تصور کرده

هر صفحه ازین کتاب جذابه، انگار یه نفر از سی سال پیش اومده، دنیای فعلی رو دیده و حتی میشه گفت زندگی کرده و برگشته زمان خودش و براش کتاب نوشته و توضیح داده که ملت خودتونو آماده کنین برای اتفاقاتی که قراره بیفته

موج سوم آلوین تافلر مثل یک منبع نور دنیای پیش روی من رو روشن کرد و باعث شد تا واقعیت های جامعه کنونی، شامل مشکلات و بهبودهای اون نسبت به گذشته رو، بهتر متوجه بشم و بتونم مسیر آینده رو شفاف تر پیش بینی کنم