Mohammad Mirzaali > Recent Status Updates

فکر کنم بالأخره با بک داستان‌نویس درست‌وحسابی و گردن‌کلفت ایرانی مواجه شدم —متأسفانه خیلی دیر

حقیقتش قدری ناامید شده‌ام؛ از ترجمه، حجم سانسور و حتا خود یوسا

تا این‌جا از آیزایا برلینِ بزرگ بسیار آموخته‌ام؛ از یوتوپیا و افولش، از «ویکو» و «هردر» و نگاه‌شان به مفهوم فرهنگ و حالا «ژوزف دومستر» و قرائت درخشان برلین از ریشه‌های استبدادی اندیشه‌اش

می‌توانم بگویم اگر جایگاهی که قصد رسیدن به آن را دارم، با یک نردبان، صعودپذیر می‌بود، رسیدن به آن را وامی‌نهادم. زیرا جایی که واقعاً قصد رسیدن به آن را دارم، باید همان جایی باشد که پیش‌تر آن‌جا بوده باشم؛ آن چه با یک نردبان دست‌یافتنی ست، مورد علاقه‌ی من نیست

به طرز سهم‌ناکی نبوغ‌آمیز

به کمک آمار مضبوط تو گودریدز حالا می‌دونم؛

- تو سال 2013، 84 تا کتاب خوندم، و در مجموع 15720صفحه. نتیجتاً میانگین تعداد صفحه‌های هر کتاب‌ام چیزی حدود 190صفحه‌اس

- میانگین مطالعه‌ی روزانه‌ام 43صفحه بوده، و با این فرض که هر صفحه رو تقریباً تو یک-و-نیم دقیقه می‌خونم می‌شه نتیجه گرفت که در هر روز تقریباً 1 ساعت رو به کتاب‌خوندن اختصاص می‌دم که یه جورائی تو ذوقّ‌ام خورده بابت این حقیقت

بازگشت به اصل؛ شروع دوباره به خوندن ادبیات کارآگاهی

بعد از مدّت‌ها دارم یه تحقیقِ جون‌دارِ فقهی و درون‌گفتمانی از احیاگران دینی می‌خونم

از طرز نگاهم
باید حدس می‌زدی
که منِ ظاهرن فراموشکار و سربه‌هوا
خطوطِ کشیده‌ی اندامت را دقیق
تا مرز نامرئی‌شدنِ هر چه پیراهن
از بَر کرده‌ام

دل‌اش را که جرأت نداشت ببازد
حالا پاک خودش را باخته است
باید ببینی‌اش
شبیهِ ریشویِ ژنده‌پوشی شده است
در جزایر کارتون‌ها
با دستی سایه‌بانِ چشم
زیر تک‌درختِ جزیره؛
امّا جان به جان‌اش کنی
انکار می‌کند انتظار تو را

تو هم دست کمی از او
نباید داشته باشی
یک‌دنده و لج‌باز
مثل بطریِ نامه‌برِ دریا
تا سرت به سنگ نخورد
نم پس نمی‌دهی

یه طنزِ واقعی، بعد از کلّی وقت

میهمانیِ جادوئیِ خُرده-روایت‌ها

153