Mohammad > Recent Status Updates

Showing 241-270 of 433
Mohammad
Mohammad is on page 21 of 652 of زنانی که با گرگ‌ها می‌دوند
اما خوشبختانه همیشه باد بذر وحشی ای را با خود می آورد.
May 31, 2018 01:05AM Add a comment
زنانی که با گرگ‌ها می‌دوند

Mohammad
Mohammad is on page 200 of 429 of زندگی جنگ و دیگر هیچ
می‌دانی گاهی اوقات اتفاق می‌افتد که به زندانت هم انس پیدا می کنی. شرم‌آور است.
May 29, 2018 10:01PM Add a comment
زندگی جنگ و دیگر هیچ

Mohammad
Mohammad is on page 188 of 429 of زندگی جنگ و دیگر هیچ
چطور عملی اگر در زمان صلح اتفاق می‌افتاد فریاد قضات، روانشناسان و کشیش ها را بلند می کرد. در زمان جنگ برای هیچکس اهمیتی ندارد. هیچکس، نه قضات، نه روانشناسان و نه کشیش ها.
May 28, 2018 11:30PM Add a comment
زندگی جنگ و دیگر هیچ

Mohammad
Mohammad is on page 158 of 429 of زندگی جنگ و دیگر هیچ
تو هنوز نمی‌دانی. در این دنیا با تلاشها و معجزه‌ها زندگی انسان رو بمرگی را نجات می‌دهند ولی باعث مرگ صدها، هزارها و میلیونها موجود زنده و سالم می‌شوند! می‌دانی؟ زندگی خیلی بیشتر از لحظه بین تولد و مرگ است.
May 25, 2018 11:07PM Add a comment
زندگی جنگ و دیگر هیچ

Mohammad
Mohammad is on page 140 of 429 of زندگی جنگ و دیگر هیچ
ترا بخدا! وقتی می‌آیی همه خودت را بیاور!
May 18, 2018 09:41PM Add a comment
زندگی جنگ و دیگر هیچ

Mohammad
Mohammad is on page 71 of 429 of زندگی جنگ و دیگر هیچ
من هرگز کشیشی را ندیدم که بخواهد مانع اعدام یا جنگی شود.
May 16, 2018 01:09AM Add a comment
زندگی جنگ و دیگر هیچ

Mohammad
Mohammad is on page 203 of 405 of جای خالی سلوچ
دلداری؛ دلسوزی‌های بی ثمر. گیرم که از ته دل هم باشند این دلسوزی‌ها؛ خوب؛ چه چیزی را عوض می‌کنند؟ این حرف و سخن‌ها، کی توانسته‌اند باری از دل بردارند؟
May 14, 2018 12:55AM Add a comment
جای خالی سلوچ

Mohammad
Mohammad is on page 29 of 429 of زندگی جنگ و دیگر هیچ
من بعد از مرگ به بهشت خواهم رفت چون روی این زمین در جهنم زیسته‌ام.
May 14, 2018 12:55AM Add a comment
زندگی جنگ و دیگر هیچ

Mohammad
Mohammad is on page 156 of 405 of جای خالی سلوچ
گیرم که بگوید! دشنامی و زنجیری و لگدی. چه غم؟ آنچه مرگان را می کشت لگد و شلاق نبود. دوری سلوج، مرگان را می کشت.
May 13, 2018 03:51AM Add a comment
جای خالی سلوچ

Mohammad
Mohammad is on page 78 of 405 of جای خالی سلوچ
هاجر فقط گریه می کرد. از دل گریه می کرد. نه تنها از ترس؛ از همه چیز. همه چیزهایی که دیده و شنیده بود روی دلش تلنبار شده بود و او که جایی برای بروزش نمی یافت فقط می توانست بگرید و می گریست.
May 11, 2018 11:23PM Add a comment
جای خالی سلوچ

Mohammad
Mohammad is on page 623 of 1336 of جنگ و صلح: دوره ۲ جلدی
من این دروغ و نیرنگ و آشفتگی و هرج‌ومرج را درک می‌کنم اما چگونه باید آنچه را دریافته‌ام برای ایشان حکایت کنم؟ من مکرر آزموده‌ام و همیشه به این نتیجه رسیده ام که ایشان نیز در حقیقت به آنچه من درک کرده‌ام واقفند لیکن می‌کوشند که حقایق را نبینند. شاید باید چنین باشد! اما تکلیف من چیست؟
May 11, 2018 11:18PM Add a comment
جنگ و صلح: دوره ۲ جلدی

Follow Mohammad's updates via RSS