Orhan Pamuk > Quotes > Quote > Mostafa liked it
“به آینه نگاه کردم و از تصویر روی آن تک تک حروف و کلمات روی چهره ام را خواندم. آینه شبیه یک دریا بود، ساکن و آرام. و چهره ی من درمانده و ناتوان از اینکه به تو ثابت کند دنیای بی قهرمان هم وجود دارد، دنیایی که مـن قبولش دارم، دنیای من، من. منی که هیچ وقت نتوانستم به تو ثابت کنم همـه ی آن قهرمانها تو خالی اند، ساختگی اند، ساخته ی ذهـن یک نویسنده انـد فقـط نویسنده هایی که عقده ی قهرمانی همیشه روی دل خودشـان مـانـده. منی که هیچ وقت نتوانستم به تو ثابت کنم اگر بزک روی عکس آن مجلـه هـا را بردارند اگر رنگ و لعابش را بکنند، آنها هم یکی می شوند مثل بقيه، مثـل مـن. منی که هیچ وقت نتوانستم به تو ثابت کنم تو هم می توانی درست مثـل مـن بـه وجـود دنیایی بی قهرمان باور کنی، یا حداقل دنیایی که... دنیایی که قهرمانش من بودم.”
― The Black Book
― The Black Book
No comments have been added yet.
