احمدرضا احمدی > Quotes > Quote > AmirAD8 liked it
“در حـال تـرک خانه بودیم
که آوارها
آوارهـای اندوه
بر سـرمان ریخـت
چـتر را گشـودیم
چـتر پناه نبود
آوارها
آوارهای اندوه
بر سـرمان ریخـت
اگر تکـرار می کنم
نام آوارهای، آوار
آن است
که چـتر در زیر سنگـینی اندوه ها
شـکسـت
در کنارمان درختی روئـید
که گاهی تسـلی بود
در وحشـت واضـطراب
در سایه ی درخت خـفتیم
هنگام که بیدار شدیم
هـزار درخت نشـانی خـانه بود
نه از چـتر
نه از اندوهـی که می شـناختیم
.نشـانی
هـمه ی روز سـعی بود
که اندوه را دوباره به خـانه آوریم
ما بی اندوه می مُـردیم
.مُــردیم”
―
که آوارها
آوارهـای اندوه
بر سـرمان ریخـت
چـتر را گشـودیم
چـتر پناه نبود
آوارها
آوارهای اندوه
بر سـرمان ریخـت
اگر تکـرار می کنم
نام آوارهای، آوار
آن است
که چـتر در زیر سنگـینی اندوه ها
شـکسـت
در کنارمان درختی روئـید
که گاهی تسـلی بود
در وحشـت واضـطراب
در سایه ی درخت خـفتیم
هنگام که بیدار شدیم
هـزار درخت نشـانی خـانه بود
نه از چـتر
نه از اندوهـی که می شـناختیم
.نشـانی
هـمه ی روز سـعی بود
که اندوه را دوباره به خـانه آوریم
ما بی اندوه می مُـردیم
.مُــردیم”
―
No comments have been added yet.
