محمدعلی صائب تبریزی > Quotes > Quote > Hesam liked it
date
newest »
newest »
رؤیا wrote: "این شعر مورد علاقه من است...با عشق میخوانمش:)"
شهریار هم یه شعر داره با همین مضمون تقریبا
منبر از پشت شيشه مسجد--- چشمش افتاد و ديد چوبه دار
عصبي گشت و غيضي و غضبي --- بانگ زد كه اي خيانتكار
توهم از دودمان ما بودي --- سخت وحشي شدي و وحشتبار
ما سر و كارمان به صلح و صلاح --- تو به جرم و جنايتـت سرو كار
نرده كعبه حرمتش كم بود --- كه شدي دار شحنه، شرم بدار
دار بعد از سلام و عرض و ادب --- وز گناه ناكرده استغفار
گفت ما نيز خادم شرعيم--- صورت اخيار گير يا اشرار
هركجا پند و بند در ماند --- نوبت دار مي رسد ناچار
منبري را که گيرو دارش نيست --- همه از دور و بر كنند فرار
ليك منبر فرو نميآمد --- باز بر مركب ستيزه سوار
دارهم عاقبت ز جا در رفت --- رو به در تا كه بشنود ديوار
گفت اگر منبر تو منبر بود--- كار مردم نمي كشيد به دار
Hesam wrote: "رؤیا wrote: "این شعر مورد علاقه من است...با عشق میخوانمش
:)"
شهریار هم یه شعر داره با همین مضمون تقریبا
توی ریویوی کتاب یه بغل کاکتوس آوردمش
اینجا">"
میروم حتما میخوانمش...ممنون
:)"
شهریار هم یه شعر داره با همین مضمون تقریبا
توی ریویوی کتاب یه بغل کاکتوس آوردمش
اینجا">"
میروم حتما میخوانمش...ممنون
ببخشید من بعد از کامنت شما نوشتم و تازه میخواستم بروم و شعر را بیابم که دیدم خودتان زحمت کشیدید...ممنونم و زیباست

:)