محمدعلی اسلامی ندوشن > Quotes > Quote > Sadaf liked it
“گیسو را که میبافتند، نوکش از زیر چارقد بیرون میزد و بر پشت میلغزید. گیسو یکی از نهانیترین سرمایهٔ زن بود که نامحرم نمیبایست ببیند. مردی از «شارسان» به ده ما آمده بود، برای خریدن کتیرا که من نسبت به او احساس تحسینی پیدا کردم. این، از آنرو بود که به من گفتند که دختری از خویشان خود را دوست میداشته و به خواستگاریش رفته بود، ولی او را به او نمیدادند. سرانجام فکری به خاطرش میرسد. روزی که دختر به حمام رفته بوده، کمین میکند و سر «بینهٔ حمام» در حالیکه او خود را با حوله خشک میکرده، ناگهان میجهد و مشتی از گیسوانش را میبُرد و بیرون میرود.
همین کار، خانوادهٔ دختر را راضی میکند که او را به او بدهند. ظاهراً بعد از این عمل، کس دیگری حاضر نمیشده است او را بگیرد. گییو، نشانهٔ ناموس بود و با همین بریدن، بیآنکه دختر تقصیری داشته باشد، گویی در حکم آن قرار میگرفته که ناموسش را خدشهدار کردهاند.
دلیل دیگر آن است که در قدیم، زنان بدکاره گیسویشان را میبُریدند و خطاب «ای گیسوبریده!» دشنام بوده است
/ روزها، جلد اول، نشر یزدان، چاپ ۸۷، ص ۲۷۷ و ۲۷۸”
―
همین کار، خانوادهٔ دختر را راضی میکند که او را به او بدهند. ظاهراً بعد از این عمل، کس دیگری حاضر نمیشده است او را بگیرد. گییو، نشانهٔ ناموس بود و با همین بریدن، بیآنکه دختر تقصیری داشته باشد، گویی در حکم آن قرار میگرفته که ناموسش را خدشهدار کردهاند.
دلیل دیگر آن است که در قدیم، زنان بدکاره گیسویشان را میبُریدند و خطاب «ای گیسوبریده!» دشنام بوده است
/ روزها، جلد اول، نشر یزدان، چاپ ۸۷، ص ۲۷۷ و ۲۷۸”
―
No comments have been added yet.
