منوچهر آتشی > Quotes > Quote > Achitophel liked it

منوچهر آتشی
“...
به کوچه می زنم
و کوچه بوی جاری شک دارد
روز که شاه شود
کار وزیر می شود
هر دو سوار اسب هاشان
و ما، همیشه
بز می آوریم
روز که می آید
تعطیل می شوند عاطفه و کوچه
و شهر
سراپا
کارخانه ی بزرگی
که وهم تولید می کند
غروب
بی سیب و بی سلام
و بی سلام کوچک کودک
به خانه برگشتم
خانه نبود
خانه مصادره ی کار
و کارخانه است حالا
و کوچه بوی ساکن دق دارد
ستاره ها گریخته اند
و آسمان
رنبیده است روی بام
.”
منوچهر آتشی

No comments have been added yet.