شمس لنگرودی > Quotes > Quote > Jahangir liked it
“آن که از برابرمان گذشت ، باز نیامد ، نه زمان
که تو بودی.
امروز هم
صبح وپرندگان در زدند و پاسخی نشنیدند
امروز هم
صدای پای رهگذران را شنیدیم و تو خاموش بودی
امروز هم
درست ساعت هشت
کرکرها را کشیدیم
لابه لای سرخس ها و گلابی ها
انجا که تو خوابیده بودی
زمان بود
تخت بود
تو نبودی.”
― قصیدهٔ لبخند چاک چاک
که تو بودی.
امروز هم
صبح وپرندگان در زدند و پاسخی نشنیدند
امروز هم
صدای پای رهگذران را شنیدیم و تو خاموش بودی
امروز هم
درست ساعت هشت
کرکرها را کشیدیم
لابه لای سرخس ها و گلابی ها
انجا که تو خوابیده بودی
زمان بود
تخت بود
تو نبودی.”
― قصیدهٔ لبخند چاک چاک
No comments have been added yet.
