“بر گسترهی گلی گمنام
خطی برای باد و خطی برای آينه خواهم نوشت،
چرا که سرودنِ سکوت بر سريرِ آينه کافی بود
تا همهی بادهای جهان را
باردار از سفرهای مضطربم نظاره کنی.
همين!
زنجرهی ساعتی در هشتونيم شامگاهی غريب،
و بوسهای طويل
که از باورِ بیبازگشتِ من میگذرد. ”
―
seyed ali salehi