داستان كوتاه discussion
داستان كوتاه
>
ته چاه
date
newest »


داستانت خیلی کوتاه بود
به نظرم جای اینکه تعریف کنی دومین بار این بچه کی پدرشو کشته خالی بود.هرچند اولین بارش روهم میشد بهتر نوشت
اینکه آدم تو جمله اول داستانشو لو بده به این شرط جذابه که تو بقیه داستان کشش لازمو ایجاد کنه

زود درس کن تا خودمونیم و کس دیگه ای ندیده
یا داستانو بازنویسی کن
بددددو
:)

ما انتظار داریم آخر داستان پدر بمیره اما زنده می مونه.
ولی شاید اگه اولین بار بودنش رو تاکید نمی کردی بهتر بود.

ما انتظار داریم آخر داستان پدر بمیره اما زنده می مونه.
ولی شاید اگه اولین بار بودنش رو تاکید نمی کردی بهتر بود."
آخه بدیش اینه که آخر داستان پدر خیلی خوب زنده هم نمی مونه!
یه کم کار داره به نظر من!
2)بچه دوازده ساله ی یه مقنی اولا موی زیر بغلش کجا بود ثانیا باورپذیر نیس تیغ زدن زیر بغل بچه دوازده ساله ی یه مقنی!!!!!!
وسطش معرکه بود
اینقد که دلم خواس این بالاییارو پاک کنم ولی حرف بالایی ها سواس و حقه
ته داستانت با اول داستانت افتضاحه
اولش می گی باباشو کشته
که نباید بگی
این از هنر داستان نویسی به دوره یا به این داستان نمیاد که اولشو لو بدی و آخه چرا؟چرا باباشو کشته؟اینم نمیگی
ته داستان یهو می گی جست زد توی ته چاه وقتی هوا پیچید توی سینه اش
اگه باباش یهو زنده شده نباید چشماش باز مونده باشه
دقت کن پسرم
این داستان داستان معرکه ایه
اگه قراره به این آسونی خرابش کنی مدال خرابکاری توی این گروهو حاضرم دو دستی تقدیمت کنم
درستش کن
می خوام ویرایش شده شو بخونم
مشتاقشم