داستان كوتاه discussion
نوشته هاي ديگران
>
شعر گل - مهدی اخوان ثالث
date
newest »
newest »
طرفدارشم بی چون و چرا.
سپاسگزارم مریم جان که نشنیده بودم این شعر را و لذت بردم بسیار
سپاسگزارم مریم جان که نشنیده بودم این شعر را و لذت بردم بسیار
ممنون از مهدی و رویا.من هم با شما هم نظرم.شعر خیلی خیلی زیباییه
مرسی از تو اشکان عزیز که خوندی
خواهش می کنم محسن.دست شاعرش درد نکنه
:)
:)
Hamid wrote: "لذت بردم از خوندن اين همه زيبايي ، ممنونم مريم عزيز"
از حضور دوبارت خوشحال شدم.ممنون از تو حمید عزیز
از حضور دوبارت خوشحال شدم.ممنون از تو حمید عزیز




همان برگ و همان بار
همان خنده ی خاموش در او خفته بسی راز
همان شرم و همان ناز
همان برگ سپید به مَثَل ژاله ی ژاله به مَثَل اشک نگونسار
همان جلوه و رخسار
نه پژمرده شود هیچ
نه افسرده ، که افسردگی روی
خورد آب ز پژمردگی دل
ولی در پس این چهره دلی نیست
گرش برگ و بری هست
ز آب و ز گلی نیست
هم از دور ببینش
به منظر بنشان و به نظاره بنشینش
ولی قصه ز امید هبایی که در او بسته دلت ، هیچ مگویش
مبویش
که او بوی چنین قصه شنیدن نتواند
مبر دست به سویش
که در دست تو جز کاغذ رنگین ورقی چند ، نماند