داستان كوتاه discussion
نوشته هاي كوتاه
>
شب يلدا
date
newest »
newest »
آرزو جان
شب يلداي تو هم مبارك
من همين الان مي خوام يك فال حافظ باز كنم
به يمن روزهاي خوب آينده:
اي حافظ شيرازي يك فال به اندازي ...
صلاح از ما چه مي جويي كه مستانرا صلاح گفتيم
بدور نرگس مستت سلامت را دعا گفتيم
شب يلداي تو هم مبارك
من همين الان مي خوام يك فال حافظ باز كنم
به يمن روزهاي خوب آينده:
اي حافظ شيرازي يك فال به اندازي ...
صلاح از ما چه مي جويي كه مستانرا صلاح گفتيم
بدور نرگس مستت سلامت را دعا گفتيم
زمستان آمد، پاییز در گذر است و
صداي پاي "يلدا" آرام آرام به گوش مي رسد.
و صدای دلنشین تری؛
صدای گام های دوستان عزیز و نازنینی
که در چنین ایام خجسته ای،
قدم به دریای کوچک وجودم نهاده اند.
و به شکرانه؛
ارج می نهم این ایام را!!!
و در استقبال از برف و سرما و زمستان،
به دیدار دستان گرم و قلبهای مهربانتان می آیم.
.....
(یلدا" به زبان سریانی: تولد")
*****
تفألِ حافظ از طریق لینک زیر
http://www.persiancards.com/clip-view...
صبا اگر گذري افتدت به كشور دوست بيار نفخه از گيسوي معنبر دوست
به جان او كه بشكرانه جان بر افشانم
اگر بسوي من آري پيامي از بر دوست
چه باشد شود از قيد غم دلش آزاد
چو هست حافظ مسكين غلام و چاكر دوست ...
ديشب كه از دست مهمونها فرصت نشد يك سركي بيايم اينجاهمش هندونه قاچ كن
ظرف آجيل رو بيار
كشمشش چرا كمه؟
شام رو كشيدم تو ببر
پسرم نوشبابه رو بيار چاي رو ببر
اما خوب حالا راحتم
و مي گم
همه روزهاتون گرم و صميمي مثل شب يلدا
البته مهمون باشي نه ميزبون
(:
يلدا نام فرشته اي است، بالا بلند. با تن پوشي از شب و دامني از ستاره. يلدا نرم نرمک با مهر آمده بود. با اولين شب پاييز. و هر شب رداي سياهش را قدري بيش تر بر سر آسمان مي کشيد تا آدمها زير گنبد کبود آرامتر بخوابند. يلدا هر شب بر بام آسمان و در حياط خلوت خدا راه مي رفت و لابه لاي خواب هاي زمين، لالايي اش را زمزمه مي کرد. گيسوانش در باد مي وزيد و شب به بوي او آغشته مي شد. يلدا شبي از خدا پاره اي آتش قرض گرفت. آتش که مي داني؛ ،همان عشق است. يلدا آتش را در دلش پنهان کرد تا شيطان آن را ندزد. آتش در يلدا بارور شد. فرشته ها به هم گفتند: "يلدا آبستن است. آبستن خورشيد. و هر شب قطره قطره خونش را به خورشيد مي بخشد و شبي که آخرين قطره را ببخشد، ديگر زنده نخواهد ماند." فرشته ها گفتند: "فردا که خورشيد به دنيا بيايد، يلدا خواهد مُرد." يلدا هميشه همين کار را مي کند؛ مي ميرد و به دنيا مي آورد. يلدا آفرينش را تکرار مي کند...
راستي، فردا که خورشيد را ديدي، به ياد بياور که او دختر يلداست و يلدا نام همان فرشته اي است که روزي از خدا پاره اي آتش قرض گرفت.
مارياي عزيزم متشكرم از اين همه چيزهاي قشنگي كه مي نويسي
من به خورشيد نگاه مي كنم
وقتي هنوز اميد دارد از بين آسمان خاكستري در بيايد
و به فرشته فكر مي كنم
و به تو
كه هردو نماد خوبي هستيد
طبق يك باور قديمي:ماه عاشق خورشيد شده بود ولي هيچ وقت زماني براي ابراز محبت به اونو پيدا نكرد چون هر وقت خورشيد مي خواست از جلوي ماه رد بشه ماه خوابش مي برد تا اينكه......يك شب ماه نزديك ترين ستاره به خودشو مامور مي كنه كه حواسشو جمع كنه و هر وقت خورشيد خواست از جلوي ماه عبور كنه ماه رو بيدار كنه
همين طور هم شد موقع رد شدن خورشيد ماه به كمك ستاره بيدار شد و تونست در عرض يكي دو دقيقه به خورشيد ابراز علاقه كنه به خاطر همين خورشيد يكي دو دقيقه ديرتر طلوع كرد و اون شب شد شب يلدا
با اينكه دير شده ولي اميدوارم شب يلدا به همتون خوش گذشته باشه
آرزوي عزيز شعر بسيار زيبايي بود
یلدای سال قبل چطوری بود؟
یلدای امسال چطوری بود؟
بچه ها واقعا چتونه؟
آقا مدیرا چی شده؟
یلدای امسال چطوری بود؟
بچه ها واقعا چتونه؟
آقا مدیرا چی شده؟






ولی برا بزرگترا، یه خاطره، یه نشونه س
یلدا شب ولادته ؛ این جوره تو نوشته ها
خورشید و دنیا می آرن، تو دل شب فرشته ها
فرشته های مهربون، فرشته های نازنین
از اوج ِ اوج ِ آسمون، میان پایین، روی زمین
شبیه دونه های برف، روی درختا می شینن
تا خورشید و بغل کنن، تا صُب یه وختا می شینن
قصه میگن برای هم؛ گر چه شبیه قصه نیس
قصه اون ها مثل ما، نون و پنیر وپسّه نیس
میگن: یه شب از آسمون پولک آبی می باره
تا دم دمای صب بشه برف حسابی می باره
وقتی گمون نمی کنی، ستاره ای پر می زنه
یه آفتاب مهربون، از تو افق سر می زنه
یه شب، تو اوج تیرگی، ستاره رو نشون می دن
تو دل شب، شب سیا ، صُب می شه و اذون می دن
می آد و مرهم می ذاره به ساقهّ ملخ زده
نماز حاجت بخونید، مردم شهر یخ زده!
.
.
.
دوستان عزيزم
شب يلداي همگي مبارك و با خوبي و خوشي