داستان كوتاه discussion
نوشته هاي كوتاه
>
وقتی تو هفت آسمون یه ستاره هم نداری
date
newest »

به نظر من این نوشته می تونه توی تاپیک داستان کوتاه جا بگیره، اگر مدیرها موافقن که به اونجا انتقال پیدا کنه
غمگین ولی زیبا!
ولی این اون عشق ابدیست چون وقتی که در اوجش بوده قطع شده، تموم شده قبل از اینکه تبدیل به عادت بشه، قبل از اینکه تکرار بشه و قبل از اینکه فراموش بشه توی مسیر زندگی اجباری.
مرسی ارتمیس جان برای این همه احساس
ولی این اون عشق ابدیست چون وقتی که در اوجش بوده قطع شده، تموم شده قبل از اینکه تبدیل به عادت بشه، قبل از اینکه تکرار بشه و قبل از اینکه فراموش بشه توی مسیر زندگی اجباری.
مرسی ارتمیس جان برای این همه احساس
واقعا درست می گی رویا جان
یه عشق واقعی بود، یه عشق آسمونی
یه عشق واقعی بود، یه عشق آسمونی
داشته باشه
جمله ی ابهام آمیزی که این نوشته باهاش شروع می شه، تا آخر داستان ، به نرمی و با فضاسازی خیلی خوب ، برای خواننده رمز گشایی می شه
از المان حشره ی شبتاب، در پیشبرد مفهوم و نقش بندی مفهوم در ذهن خواننده، خیلی خوب استفاده شده
اسم داستان کاملا با نوشته همخوانی داره ولی به نظر من به اندازه ی کافی جذاب نیست،تو همیشه اسم های خوبی انتخاب می کنی آرتمیس جان، رو این یکی هم شاید بهتره تجدید نظر کنی
ترکیب دو تا زمان ، در پاراگرافی که مرگ رو به نمایش گذاشتی و در واقع نقطه ی اوج این نوشته بود، خیلی خوب انجام شده و خواننده رو میخکوب می کنه
خوشحالم بالاخره نوشته ای ازت خوندم که تونستم راحت بفهممش
واقعا عالی بود ،ممنون