حمید مصدق discussion

20 views
تشویش

Comments Showing 1-1 of 1 (1 new)    post a comment »
dateUp arrow    newest »

message 1: by mehrdad (new)

mehrdad afzali | 9 comments Mod
وقتي از قتل قناري گفتي
دل پر ريخته ام وحشت كرد .
وقتي آواز درختان تبر خورده باغ
در فضا مي پيچد
از تو مي پرسيدم :
به كجا بايد رفت ؟

غمم از وحشت پوسيدن نيست
غم من غربت تنهائي هاست
برگ بيد است كه با زمزمه جاري باد
تن به وارستن از ورطه هستي مي داد

يك نفر دارد فرياد زنان مي گويد
در قفس طوطي مرد
و زبان سرخش
سر سبزش را بر باد سپرد




back to top