روی ماه خداوند را ببوس
discussion
آیا واقعا جذاب بود؟
date
newest »
newest »
به نظرم آدم باید واقعا اون شک رو تجربه کرده باشه تا عالی بودن این کتاب به نظرش بیاد،مثل من! بعد از خوندنش آدم بدتر حالش خرابتر میشه و بعد از گذشتن چند روز شاید ناخودآگاه همه ی اون احساس شک جاشو به یه آرامش فوقالعاده میده. من که خیلی خیلی به نظرم عالی اومده
کتاب دست روی نقطه ی حساس و مهمی گذاشته. اما صرفاً اومده یک سری کلیشههای قدیمی و تکراری و غیرقابل تأمل رو بازگو کرده که اصلاً باعث جذب مخاطب و برقراری ارتباط با کتاب نمیشه. در واقع آقای مستور در این کتاب الگویی برای القای حرفاش نساخته. فقط سوالهایی که توی ذهن من و شما هست رو مطرح کرده با جوابهایی بسیار ابتدایی و مردود
سلام، به نظر من اگر چه این کتاب رو چند سال پیش خوندم، خیلی جالب بود. من فکر میکنم اگر به دید یک داستان به این کتاب نگاه کنیم خیلی هم کتاب خوبیه، و کسایی که انتقاد میکنند، اگر دنبال یه کتاب فلسفی میگردند، آدرس رو اشتباه آمدند. اگر در یک کتاب داستان کوچک، به دنبال جوابهای ذهنی مثل؛ آیا خدا وجود دارد یا خیر؟ عشق چیست؟ آیا عشق ارزش خودکشی دارد یا نه؟ و خیلی سوال های دیگر میگردید، باز میگم، آدرس رو اشتباه آمدید. اصلا من نمیفهمم ما چرا دوست داریم همه چیزو باهم قاطی کنیم! اگر چه من فکر میکنم که "چند روایت معتبر" بهترین اثر آقای مستور هست
Azadeh wrote: "اصلا این کتاب رو دوست نداشتم و حتی از نوع نوشته های مصطفی و مستور هم بیزار شدم :("ببخشید چرا؟؟؟!!!
i k mese ye film name mohite atrafo varede dastan mikard faghat baraye in bod k ye porsesh va pasokh dini ya hadeaksar ye maghala ro b ye dastan tabdil kone. mn k napasandidam!!!
اونقدر که باید جذبم نکرد... شکم و بیشتر کرد و تا چند روز از فکرش بیرون نمیومدم. اما خوب کلا کتاب جالبیه
Sepideh wrote: "اونقدر که باید جذبم نکرد... شکم و بیشتر کرد و تا چند روز از فکرش بیرون نمیومدم. اما خوب کلا کتاب جالبیه"خوب همین خوبه دیگه. آدم رو به فکر میندازه. این روزا همه چیز و همه کس سعی میکنند آدمو از فکر کردن دور کنند، به
.نظر من نشونه خوبیه
Nirvana wrote: "Sepideh wrote: "اونقدر که باید جذبم نکرد... شکم و بیشتر کرد و تا چند روز از فکرش بیرون نمیومدم. اما خوب کلا کتاب جالبیه"خوب همین خوبه دیگه. آدم رو به فکر میندازه. این روزا همه چیز و همه کس سعی می..."
درسته حرفت کاملا نقطه ی قوت کتاب کلا همینه
Sepideh wrote: "Nirvana wrote: "Sepideh wrote: "اونقدر که باید جذبم نکرد... شکم و بیشتر کرد و تا چند روز از فکرش بیرون نمیومدم. اما خوب کلا کتاب جالبیه"خوب همین خوبه دیگه. آدم رو به فکر میندازه. این روزا همه چیز..."
.دقیقا. ممنون
نسبت به بقیه کتاباش بهتر بود ، اما کلا نویسنده قوی ای نیست همه ی جمله هاش توی تک تک کتاباش تکرار میشه ، خیلی کسل کنندس!
به نظر من کتاب خیلی خوبی بودحداقل به من نشون داد سوالایی که همیشه ذهنمُ مشغول میکنه سوال خیلیهاست!
جواب قشنگی هم داد به یه سوال
اینکه بعضی چیزا با عقل اثبات نمیشه . واسه اثباتش باید از قلبت کمک بگیری!
خوبی این کتاب اینه که در کوتاه ترین زمان حرفشو می زنه و قصد زیاده گویی نداره. اکثر کارای آقای مستور این ویژگی رو دارن.
در بین همه کتاب هایی که از مستور خوندم این نسبت به بقیه خیلی بهتر بوده هر چند زیاد دل نشین نبود حداقل برای من.
هر چند که با خوندن سایر کتاب هایی ایشون متوجه میشید که فضای فکری ثابت و تقریبا تغییر ناپذیری داره
شاید مخاطب های خودش را داشته باشه
هر چند که با خوندن سایر کتاب هایی ایشون متوجه میشید که فضای فکری ثابت و تقریبا تغییر ناپذیری داره
شاید مخاطب های خودش را داشته باشه
اگه بدونین چقد خوشال شدم که فهمیدم کسی غیر منم هست که از این کتاب خوشش نیومده باشه :)) واقعن داشتم به سلیقه و فهمم از کتاب شک میکردم !
Sara wrote: "اگه بدونین چقد خوشال شدم که فهمیدم کسی غیر منم هست که از این کتاب خوشش نیومده باشه :)) واقعن داشتم به سلیقه و فهمم از کتاب شک میکردم !"هه....شک نکنید...افراد در برداشتشون آزادند
اصلا مشکل این کتاب گذشتن دوره ی این حرف ها و اینا نبود. مشکل اساسیش این بود که باید به یه مقاله تبدیل می شد نه یه رمان. نویسنده باید عقاید خودشو در مورد بود یا نبود خدا راست و مستقیم توی یه مقاله می نوشت و اصلا طرف رمان نویسی نمی رفت. شخصیت هاش اصلا قابل درک نبودن، انگار همه شون یکی بودن چه زن چه مرد چه اون بچه که مثل یه آدم بالغ حرف می زد. همه چیز به بدترین و مستقیم ترین شکل ممکن بیان شده بود. اون ماجرای رازآلود خودکشی درست و حسابی حل نشد. رابطه ی مثلا عاشقانه ی شخصیت اصلی یکی از نفرت انگیزترین و رشد نیافته ترین روابطی بود که تا به امروز توی کتابا تصویر شده. کلا نمیتونم عمق رنجیدنم از این کتاب رو نشون بدم و بهتره همینجا حرفام رو تموم کنم :)))ضمنا نتیجه گیری ای که مستور با این همه قلم فرسایی توی چشم مخاطب کرده بود یه نفر مثل حافظ چند قرن قبل به کوتاهترین و زیباترین شکل ممکن گفته:
ای که از دفتر عقل آیت عشق آموزی
ترسم این نکته به تحقیق ندانی دانست
والسلام!
به قول یکی از دوستان این کتاب هدفش این نیست بیاد با یک سری دلایل فلسفی وجود خدا رو اثبات کنه اگر کسی دنبال این مساله هست باید کتابهای دیگه ای بخونه نه این کتاب ! کتاب به نظرم برای کسی که خودش حس شخصیت اصلی رو احساس کرده باشه میتونه یه تلنگر باشه ! هدف نویسنده هم به نظرم همین بوده که با یک سری نشانه ها و جملات ساده وجود خدا رو یاداوری کنه!
all discussions on this book
|
post a new topic






. اين که اين کتاب جزو معدود کتبي است که بي هيچ حمايتي، از نمونههاي ارزشمند ادبيات و هنر ديني است. اما يک نکتهي قابل تأمل راجع به اين کار را نبايد فراموش کرد. سؤالي که مستور در داستانش به آن ميپردازد، سوالي است هميشهگي و در هر دورهاي ميتوان به آن جواب داد. اما "روي ماه خداوند..." به لحاظ دورهي فلسفي، مربوط است به دورهاي سپري شده. دورهاي که پاسخ به شبهات مارکسيستها اول وظيفهي انديشمندان ديني بود. اين دوره، دورهاي ديگر است با شبهاتي ديگر!
بنده هم معتقدم کتاب جالبی نبود