داستان كوتاه discussion
نوشته هاي كوتاه
>
"باله های ماهی برای پروازبود"
date
newest »
newest »
سلام این داستان ازخودمه .لطف کنیدراهنمایی کنیدبرای نظرخواهی ونقدازطرف دوستان کجابایدبگذارمش؟ممنون...
درود زهرا خانوماگر تازه واردید حضورتون رو در جرگه ی دوستان به فال نیک میگیرم و خیرمقدم میگم به شما
اول اینکه این داستان کوتاه نیست نوشته ی کوتاهه پس باید توی تاپیک نوشته ی کوتاه قرار بگیره
و اما بعد
نوشتتون قشنگ بود و دید جالبی داشت به قضیه آزادی من واقعا تحت تاثیر قرار گرفتم
اینکه به خیلیا نسخه آزادی رو تجویز میکنیم بدون اینکه بدونیم طرف اصلا بال رهایی نداره
به امید نوشته های بعدی شما
من هم به شما خوش آمد می گویم. به باور من هم بیشتر نوشته کوتاه است تا داستان کوتاه. دلیلش کوتاه بودن نوشته نیست که روح نوشته است. پیروز باشی
ممنون از لطفتون.امیدوارم راهی باشه برای بهتر نوشتن .اینکه شما می فرماییدداستان کوناه نیست رو قبول
ندارم.چون به نظرخودم مشخصات یک داستان کوتاه رو داره
دعوتتون می کنم به وبلاگم نقدونظریادتون نره:
http://writergirl.blogfa.com
دوست گرامییک داستان، چه کوتاه و چه بلند، چه در هزار مجلد و چه در یک جمله، باید مشخصات یک داستان را داشته باشد چون شخصیت پردازی، فضاسازی، ترکیب روند داستانی و ... به باور من چنین معیارهایی در این نوشته نیست. شاید به نظر شما و دیگران چنین باشد. دسته بندی نوشته ها، نتیجه سال ها نگارش بشر و بازخورد آن یعنی نقد است که با تکامل و دسته بندی تبدیل به سبک، نوع و جنس یک نوشته می شود.
تا جایی که من از خوانده هایم دریافتم چنین نوشته ای را نمی توان داستان کوتاه دانست.
پیروز باشی
من هم تغریبا با نظر محسن موافقم. نوشته تان بیشتر در غالب داستانک یا فلش فیکشن که بعضی به آن داستان کوتاه کوتاه هم می گویند.فقط دو نکته را باید بیشتر مد نظر بگیرید.
یک فلش فیکشن باید به شدت مینی مالیستی باشد، که نوشته شما نبود
و دارای پایانه کوبنده و قافل گیر کننده باشد که از این لحاظ هم نوشته شما ضعف داشت.
حتی می گویند که زبان فلش فیکشن، زبانی اخباری و صریح است.
حال اگر به این قالب علاقه دارید می توانید مطالعه تان را در این زمینه بیشتر کنید
موفق باشید
خیلی قابل پیش بینی بودشعار دادن آفت داستان است
اگر من جای شما بودم می نوشتم: صبح که بیدار شدم ماهی سر جاش بود و هیچ اتفاقی نیفتاده بود
بعدش میشد جمله ی پایانی را هم بنویسی
آنوقت خواننده بیشتر به فکر فرو می رفت
من نوشته ی شما را یک داستان کوتاه نمی دانمو بیشتر در طبقه بندی نوشته های کوتاه می دانم
چون فضاسازی ، پردازش شخصیت و چند خصیصه ی دیگر
نوشته ی شما در طبقه بندی داستان کوتاه قرار نمی گیرد
با بیشتر نوشتن و نقد شدن دوستان
نوشته هایتان بهتر می شود.
من بعد از شکست های پی در پی در زمینه پرورش ماهی در خشکی
به این نتیجه رسیدم که آسمان یک دریای واژگونه است و پرندگان اکثرا ماهی اند
تاپیک به فولدر نوشته های کوتاه منتقل شد
به این نتیجه رسیدم که آسمان یک دریای واژگونه است و پرندگان اکثرا ماهی اند
تاپیک به فولدر نوشته های کوتاه منتقل شد
عنوان نوشته زیبا بوداز جنبه ی نگارشی هم با محسن درمورد عجله موافقم
در ضمن از اینکه نگاه قناری را در آخرین جمله برای من خواننده معنا کرده بودی حس خوبی نداشتم، می شد بیشتر به خواننده و نگاه پرنده اعتماد کنی!
موفق باشی
Behzad wrote: "من بعد از شکست های پی در پی در زمینه پرورش ماهی در خشکی
به این نتیجه رسیدم که آسمان یک دریای واژگونه است و پرندگان اکثرا ماهی اند"
بسیار زیبا!
دلم واسه نوشته های چند نفری تو گروه تنگ شده: از جمله بهزاد، حمید سلطان آبادیان و ...




زهرااحمدی سیرت