بازدید از آزادگان

[منا]

چند روز پیش با بچه های مشارکت رفته بودیم خونه آقا مصطفی عجب روزی بود همه بودند: سعید شریعتی، هاشم آقاجری،صفایی فراهانی،یاسر خمینی،شهاب طباطبایی و...همه بودند با خانم محتشمی پور سلام علیک کردیم و تبریک گفتیم آقا مصطفی کمی صحبت کرد و کلی شوخی اشک تو چشمام جمع شده بود همه خوشحال بودند صدای صلوات به گوش میرسید از خاطرات زندانش برامون گفت و اینکه بچه های مشارکت پیش نماز بودند و سازمانیها دعای پس از نماز. احساس غرور میکردم بچه ها انگار همه شاداب بودند و انرژی گرفتند. با آزادی تاجراده انگار اصلاحات جانی تازه یافته بود. موقع خداحافظی آقا مصطفی گلش رو به همسرم داد دلم میخواست منم میتونستم ببوسمش به همسرم حسودیم شد. موقع اومدن تازه یه سری دیگه داشتن به دیدنش می رفتند آقای موسوی و همسرش خانم رهنورد به همون اندازه جدی بود که تصور میکردم. خانم مجردی رو هم دیدم دعا کردم هر چه زودتر آقای میردامادی هم آزاد بشه انگار در پشت همه لبخندهای خانم مجردی غمی پنهان نهفته بود شاید آرزو میکرد جای خانم محتشمی پور باشه اما نه چنین شخصیتهایی آرزوهای خوب رو برای دیگران ترجیح میدن
بعد از چند روز خبر آزادی آقای میردامادی هم رسید به منزل ایشون رفتیم و به خانم مجردی و آقای میردامادی تبریک گفتیم از نظر میردامادی بچه های اطلاعات در بدو امر و شلوغی های اولیه دچار توهم بودند که ظاهراً داره رفع سوء تفاهم میشه و آقای صفایی فراهانی داره پیگیریهایی رو برای رفع پلمپ مشارکت انجام میده
با شرو ع سال جدیدی امیدوارم همونطور که آقای حسن خمینی فرمودند سال دوستی و محبت و رفع کدورت و به قول آقای موسوی سال ایستادگی باشه و فضای باز اجتماعی و سیاسی رو بدنبال داشته باشه به امید بازگشایی دوباره جبهه مشارکت و آزادی احزاب دیگه و دوستان در بند
سال سبزی رو براتون آرزو میکنم دوستان خوبم