راستش گاهی وقتها با کسایی که از ریاضی بدشون میاد از یک دیدگاهی موافقم، امروز می خوام به شما منطقی رو معرفی کنم که پایه و اساس طبیعت رو به خوبی معرفی میکنه و خیلی جاها هم شما رو چنان گیج می کنه که موجب میشه افسردگی بگیریدو دیگه انگیزه ی خودتونو برای ادامه ی زندگی از دست بدید، البته این مورد بسیار نادره. منطق فازی یکی از نظریه ها یا تئوری های نوینی هست که می تونم به جرات بگم در آینده ای نزدیک انقلاب فکری رو در سطح جهان ایجاد خواهد کرد ریاضیات یکی از علومی هست که منطقش یک منطق دودوییه! درواقع یا این یا اون، چیزی بین این و یا اون نمی تونه وجود داشته باشه. یا سیاه یا سفید خاکستری ای نمی تونه وجود داشته باشه. اگر شما کمی از ریاضیات دبیرستانتونو به خاطر بیارید، برای مثال ریشه یابی یه معادله، در آخر شما به یک یا دو عدد می رسیدید که ریشه ی معادله ی شما رو معرفی می کرد، و این یعنی یک منطق دودویی، ولی با این وجود در منطق خاکستری (منطق فازی) ما با بی نهایت حالت مواجه می شیم، حالت هایی که ما رو از زود قضاوت کردن در مورد چیزی نجات میده، خلق و خوی ما رو تغییر می ده، ما رو مهربون می کنه. برای مثال فرض کنید یکی از دوستانتون کار بدی انجام داده و باعث شده شما عصبانی بشید، معمولا چی کار می کنید؟ یا اصلا چرا عصبانی شدید؟ عصبانی شدید چون چند تا حالت در ذهنتون در نظر گرفتید که دوستتون بر اساس اون حالت ها اون کار بد رو انجام داده و موجب شده شماناراحت بشید، ولی این فکر شما غلطه، چون شما از حقیقت واقعی خبر ندارید، شما دقیقا از کجا می دونید که دوسستون چه کاری روانجام داده ؟ شاید اصلا دوستتون کاری نکرده؟ شاید اصلا اون می خواستهشخص دیگه ای رو ناراحت کنه که بر اساس عامل های محیطی بازتابش به شما منعکس شدهو شاید...، هزار تا شاید می تونه وجود داشته باشه، پس بنابراین چون شما می اندیشید که می تونه حالت های مختلفی وجود داشته باشه و با توجه بهاین که دوست ندارید زود قضاوت کنید، به دوستتون بی احترامی نمی کنید و بااون خوش رفتاری می کنید. این یکی از مثال های بسیار ساده از یک منطق فازی هست. منطق فازی ریاضیات رو تا حدود زیادی زیر سوال می بره و استدلال های اونو نقض می کنه، منطق فازی معتقده که ریاضیات نمی تونه اونطور که طبیعت هستو وجود داره رو توصیف کنه، ریاضیات فقط بایک سری احتمالات و حالت های فرضی سروکار داره. اون نمیتونه وقایع و طبیعت رو به درستی توصیف کنه، بزارید آخرین مثال رو برای بهتر فهمیدن شما بزنم، به نظر شما چرا وقتی شما یک ماشین نو می خرید، میگن که باهاش کمی رانندگی کنیم تا آب بندی بشه؟ بله کاملا واضحه چون برای طراحی قطظعات قسمت های مختلف ماشین از ریاضیات استفاده شده و همه اینو می دونن که هیچ کسی برایمثال نمی تونه یک قطعه ی آهنی مربع شکلی رو دقیقا به اندازه ی اضلاع چهار درست کنه! و بعد از طراحی این قسمت ها و سوار شدن بر روی هم، چرخ دنده ها برای فیکس شدن در جای خودشون باید کمی کار کنند تا به هم سابیده و بعد شکل کاریه خودشونو در حین روشن شدن ماشین بگیرند
ریاضیات یکی از علومی هست که منطقش یک منطق دودوییه! درواقع یا این یا اون، چیزی بین این و یا اون نمی تونه وجود داشته باشه. یا سیاه یا سفید خاکستری ای نمی تونه وجود داشته باشه. اگر شما کمی از ریاضیات دبیرستانتونو به خاطر بیارید، برای مثال ریشه یابی یه معادله، در آخر شما به یک یا دو عدد می رسیدید که ریشه ی معادله ی شما رو معرفی می کرد، و این یعنی یک منطق دودویی، ولی با این وجود در منطق خاکستری (منطق فازی) ما با بی نهایت حالت مواجه می شیم، حالت هایی که ما رو از زود قضاوت کردن در مورد چیزی نجات میده، خلق و خوی ما رو تغییر می ده، ما رو مهربون می کنه. برای مثال فرض کنید یکی از دوستانتون کار بدی انجام داده و باعث شده شما عصبانی بشید، معمولا چی کار می کنید؟ یا اصلا چرا عصبانی شدید؟ عصبانی شدید چون چند تا حالت در ذهنتون در نظر گرفتید که دوستتون بر اساس اون حالت ها اون کار بد رو انجام داده و موجب شده شماناراحت بشید، ولی این فکر شما غلطه، چون شما از حقیقت واقعی خبر ندارید، شما دقیقا از کجا می دونید که دوسستون چه کاری روانجام داده ؟ شاید اصلا دوستتون کاری نکرده؟ شاید اصلا اون می خواستهشخص دیگه ای رو ناراحت کنه که بر اساس عامل های محیطی بازتابش به شما منعکس شدهو شاید...، هزار تا شاید می تونه وجود داشته باشه، پس بنابراین چون شما می اندیشید که می تونه حالت های مختلفی وجود داشته باشه و با توجه بهاین که دوست ندارید زود قضاوت کنید، به دوستتون بی احترامی نمی کنید و بااون خوش رفتاری می کنید. این یکی از مثال های بسیار ساده از یک منطق فازی هست. منطق فازی ریاضیات رو تا حدود زیادی زیر سوال می بره و استدلال های اونو نقض می کنه، منطق فازی معتقده که ریاضیات نمی تونه اونطور که طبیعت هستو وجود داره رو توصیف کنه، ریاضیات فقط بایک سری احتمالات و حالت های فرضی سروکار داره. اون نمیتونه وقایع و طبیعت رو به درستی توصیف کنه، بزارید آخرین مثال رو برای بهتر فهمیدن شما بزنم، به نظر شما چرا وقتی شما یک ماشین نو می خرید، میگن که باهاش کمی رانندگی کنیم تا آب بندی بشه؟ بله کاملا واضحه چون برای طراحی قطظعات قسمت های مختلف ماشین از ریاضیات استفاده شده و همه اینو می دونن که هیچ کسی برایمثال نمی تونه یک قطعه ی آهنی مربع شکلی رو دقیقا به اندازه ی اضلاع چهار درست کنه! و بعد از طراحی این قسمت ها و سوار شدن بر روی هم، چرخ دنده ها برای فیکس شدن در جای خودشون باید کمی کار کنند تا به هم سابیده و بعد شکل کاریه خودشونو در حین روشن شدن ماشین بگیرند