(milan kundera) میلان کوندرا discussion
درباره کوندرا
date
newest »
newest »
سلام بهرنگ جان ممنون از اطلاعات مفیدت یه سوال در مورد کتاب آهستگی دارم راستش تا اونجایی که من میدونم این رمان حول محوری میگرده که احتمالا برای چاپ در ایران با سانسور مواجه شده من اصل کتاب رو خوندم ولی شنیدم این کتاب در ایران هم چاپ شده میخواستم بدونم آیا محتوا بعد از چاپ تغییری کرده یا نه
سلام واقعا شرمنده ام که اینقدر دیر جوابتو می دمدر باره سوالت هم باید بگم تقریبا تمام کتابهای کوندرا که در ایران منتشر شده اندزیر تیغ سانسور رفته اند از جمله همین کتاب آهستگی
برای اطلاع دوستان متن بدون سانسورش تو سایت خوابگرد هست
http://www.khabgard.com


بعد از جنگ جهانی دوم و قبل از شروع تحصیلات دانشگاهی مدتی به عنوان کارگر و نوازنده جاز کار میکند. سپس وارد دانشکده شده و به مطالعه درمورد موسیقی، فیلم، ادبیات و زیباییشناسی در دانشگاه «چارلز» شهر «پراگ» میپردازد. پس از پایان تحصیلاتش نیز مدتی به عنوان دستیار و سپس به عنوان استاد دانشکده فیلم آکادمی هنرهای نمایشی پراگ مشغول به کار شد و در همان زمان اشعار، مقالات و نمایشنامههای خود را منتشر میساخت و بعدها به جمع نویسندگان مجلات ادبی چون «Literarninoving» و «Listy» پیوست. وی در سال 1948 همچون بسیاری روشنفکران آن زمان با علاقه به حزب کمونیست پیوست. و در سال 1950 به خاطر تمایلات فردگرایانه ازاین حزب اخراج شد. اما بار دیگر از 1956 تا 1970 به این حزب پیوست.
بعداز فارغالتحصیل شدن، در سال 1952 به عنوان سخنران در زمینه ادبیات جهان در آکادمی فیلم منصوب شد. سال 1953 اولین کتابش را که مجموعه شعری تحت عنوان "انسان، باغ بزرگ" بود، منتشر شد و در سالهای دهه 50 به عنوان مترجم، مقالهنویس و نمایشنامهنویس کار میکرد.
به واقع کندرا بعد از انتشار مجموعه سه قسمتی اشعارش تحت عنوان "عشقهای خندهدار" شناخته شد. خالق "جاودانگی" در این اشعار به اجبارهای دوران استالین میتازد؛ ادبیات دولتی را نکوهش کرده و به دفاع از اندیشه آزاد و مفهوم حقیقی هنر میپردازد. آن هم هنر سوسیالیستی.
آخرین مجموعه شعرش با عنوان "تک گویی"، سال 1957 و با شروع امواج آزادیخواهی در کشورش چاپ میشود. نویسنده "ژاک و اربابش" پس از آن دیگر مجموعه شعری چاپ نمیکند و به نوشتن رمان روی میآورد، چرا که "تک گویی" هم مانند "عشقهای خندهدار" مورد تهاجم اعضای حزب واقع شد و تا 8 سال بعد اجازه تجدید چاپ نیافت. "عشقهای خندهدار" سعی در نشان دادن روی دیگر مناسبات ویرانه و عاشقانه در جامعهای متلاطم دارد و به فردگرایی متهم میشود.
اما کوندرا از 1958 نوشتن رمانهای کوتاه را شروع کرد. در رمان "زندگی جای دیگر است" از عدم قدرت تشخیص درست در دوران جوانی سخن میگوید و نهایتاً در 1960 به تدریس ادبیات در دانشکده سینما پرداخت که به شهادت بسیاری، در پرورش بینش فرهنگی- اجتماعی دانشجویان نقش بسزایی داشته است.
وی در سال 1961، نمایشنامه "مالکان کلیدها" را مینویسد که از ترس و وحشت حاکم بر جامعه آن روز سخن میگوید و مورد استقبال مردم قرار میگیرد. شاعر "عشقهای خندهدار" آن را فقط به خاطر سبک خاصش قابل توجه میشمرد. اکثر رمانهای کوندرا به رابطه فرد با اجتماع معطوف است و قربانی شدن افراد را در رژیمهای توتالیتر بررسی میکند. نخستین رمان کوندرا، "شوخی" که در فرانسه چاپ شد، شهرت جهانی برای او به ارمغان آورد و به خاطر نگارش این رمان جایزه اتحادیه نویسندگان چکسلواکی را دریافت کرد و رمانش به دوازده زبان ترجمه شد. "شوخی" درسال 1967، منتشر و کوندرا در آن به تقبیح ارزشهای حاکم بر جامعه میپردازد.
درسال 1968 و پس از اشغال چکسلواکی توسط نیروهای شوروی، انتشار و عرضه کتابهای این داستاننویس در تمام کتابخانهها ممنوع میشود. ضمناً حق فعالیتهای مطبوعاتی نیز از او گرفته میشود و سال 1969 از دانشکده سینما هم اخراج میشود. اما کوندرا باز هم به نوشتن ادامه میدهد. رمان "زندگی جای دیگر است"1973 در فرانسه منتشر میشود که دومین رمان کوندرا است و جایزه مدیسین ـ بهترین رمان خارجی چاپ شده در فرانسه ـ را در سال 1975 از آن خود کرد که پس از چاپ این رمان و مشکلاتی که در خصوص همین کتاب برایش ایجاد میشود به فرانسه مهاجرت میکند و در 1981 تبعه فرانسه شد. کوندرا در سال 1981 یکی از برجستهترین نشانهای آمریکایی یعنی جایزه «کامنولث اوارد» را به خاطر کتاب خنده و فراموشی به دست آورد و در سال 1982 برای مجموعه آثارش جایزه «اروپا لیتراتور» را گرفت و بالاخره در سال 1983 درجه دکترای افتخاری دانشگاه میشیگان به او اعطا گردید.
رمان "والس خداحافظی" هم که در سال 1978نوشته شد جایزه «موندلو» را در ایتالیا نصیب او کرد. "کتاب خنده و فراموشی"، "بار هستی"، "جاودانگی"، "هویت" و "جهالت" را کوندرا در دوران تبعید نوشته است. کتاب "هنر رمان" هم اولین کتاب وی به زبان فرانسه است. رمانهای کوندرا به اکثر زبانهای دنیا ترجمه شدهاند و رمان "شوخی" و "بارهستی" هم به فیلم درآمدهاند