انقلاب سبز discussion

30 views
حسين علي منتظري

Comments Showing 1-8 of 8 (8 new)    post a comment »
dateUp arrow    newest »

message 2: by Ati (new)

Ati amiri (atiye) | 13 comments Mod
سلام امروز صبح در یه تعدادسوشیال نتورک ها مطالبی جالب و قابل تامل در مورد منتظری دیدم که باید روش فکر کرد و تحلیل نمود
این مطالب به نقل از رنجنامه سید احمد خمینی آمده است که توصیه می کنم حتما مطالعه کنید و فکر کنید و بعد نظر بدهید



message 3: by Ati (new)

Ati amiri (atiye) | 13 comments Mod
خوب بخوانید و خوب فکر کنید و حتما نظرتان را هم بگوئید تا تحلیلی درست داشته باشیم
1- مرحوم آقا سید احمد خمینی در رنجنامه خود خطاب به آقای منتظری چنین گفته اند :

- حضرت آيت الله منتظری:
نامه هاي اخير شما در دفاع از منافقين, خيال مي كنيد كار خودتان بوده است ؟ بعداً سخنان آقاي مهدي هاشمي را مي آورم كه چگونه اين طيف در طول چند سال كار روي شما موضع شما را به طرف دفاع از منافقين سوق دادند و جنابعالي را به سقوط كامل پيش حزب الله كشيدند.



message 4: by Ati (new)

Ati amiri (atiye) | 13 comments Mod
2- همچنین در جایی دیگر خطاب به آقای منتظری گفته اند :
يادتان هست در ملاقات آخر خود با امام شما نيم ساعت حرف زديد و امام سكوت كردند وقتي بلند شديد برويد امام فرمودند:
"بيشتر حرفهاي شما درست نبود، خدا انشاءالله مرا ببخشايد و مرگم را برساند. "
امام تنها همين دو جمله را فرمودند آيا از خود پرسيده ايد كه چه كرديد كه امام مرگ خود را از خدا خواسته است و آن را به اطلاع شما رسانده است؟
آقا مهدي در اين مورد مي گويد:
"آقا هادي از من خيلي داغتر بود او مي گفت خميني چند روز ديگر خواهد مرد و مسئله حل خواهد شد. "
مي دانيد اين حرفها را آقا مهدي چه وقتي زده است؟ زماني كه مي خواستند اعدامش كنند. او گفته بود مي خواهم هيچ چيز نگفته نداشته باشم تا بلكه خدا مرا بيامرزدـ عين نوار ايشان موجود است. اصل اين را با سند در جاي ديگري نقل مي كنم.



message 5: by Ati (new)

Ati amiri (atiye) | 13 comments Mod
3- مرحوم آقا سید احمد خمینی در رنجنامه خود خطاب به آقای منتظری چنین گفته اند :

حضرت آيت الله منتظری:
آيا هنوز معتقديد بيت شما پاك پاك است. آيا هنوز بر اين عقيده ايد كه امام با دوست خود به صورتي خوب عمل نكرده است؟
در همان نامه بدون تاريخ به امام نوشته ايد:
سند شماره 41:
"حضرتعالي با اين كار، آخوندهاي مخالف را كه تا اندازه اي ترس و يا شرم حضور داشتند جري كرديد. و به آنان امكان ضربه زدن را داديد. "
آيا ترس و شرم آخوندهاي مخالف و دشمن شما با دستگيري مهدي هاشمي بريزد بهتر است يا دوستان شما به خاطر دفاع شما از او، با جنابعالي بد شوند؟ شما غير از بعضي از دوستان حضرت امام دوستي نداريد، اينها را به خاطر تحليلهاي غلط طيف آقا مهدي از دست ندهيد.
در همين نامه بدون تاريخ كه در قضاياي مهدي هاشمي نوشته ايد آورده ايد:
سند شماره 42:
"ضربه اي كه به اسم حضرتعالي و در پوشش حمايت از من و بيت من به من زده شد از همه ضرباتي كه آخوندهاي مخالف در رژيم گذشته و در زمان حال زدند و مي زنند بيشتر بود. "
آيا امام مي خواست سيد مهدي را از كنار شما دور كند حمايت از شما نبود كه مي فرماييد در پوشش حمايت از من به من ضربه زديد؟
آقا مهدي به اعتراف خودش در چند جلد از پرونده اش آورده است كه
"(1) ساواكي بود.
(2) در قتلها و توطئه ها شركت داشت.
(3) خود را به دروغ به مظلوميت مي زد و شما را تحريك مي كرد.
(4) اخبار و اطلاعا غلط به شما مي داد.
(5) لغزشهاي بزرگي در حريم شما داشت.
(6) آتش جناح بنديها را بر ضد مسئولين كشور مشتعل ساخت.
(7) اطلاعات سري مملكت را كه به شما مي رسيد در اختيار افراد خام مي نهاد.
(8) مردم را قبل از انقلاب تشويق به عضويت در حزب رستاخيز مي نمود.
(9) به خانواده سلطنتي دعا مي كرد.
(10) اختلاف افكني بين سپاه و كميته كه منتهي به قتل چند نفر گرديد. و سپاه لنجان و خميني شهر را تحريك نمود كه در مقابل سپاه اصفهان مقاومت كنند.
(11) نگهداري اسناد طبقه بندي شده و اطلاعاتي سپاه پس از انحلال واحد نهضتها.
(12) مبادرت به نشر اعلاميه عليه مسئولين كشور به نام روحانيت بيدار و حوزه عليمه و فضلا ي تبريز.
(13) اقدام به جعل و نشر اوراقي به نام طلاب و فضلاي افغاني عليه وزارت خارجه.
(14) توطئه در ميان صفوف مبارزين افغاني كه منتهي به خون ريزي شد.
(15) تقويت نيروهاي معترض نجف آباد.
خلاصه اين كه خود او به داشتن صفتهايي مثل شيطان، لاابالي، مجسمه شر، فساد، حيله گري، قدرت طلبي، غرور، عجب، خودمحوري، استبداد، ريا، تكبر، خودبزرگ بيني، ضعف و تدين، فرو رفتن در منجلاب خط و خط بازي، منحرف، معيوب، آلوده، اعتراف و اذعان كرده است آيا اگر كسي او را كه داراي اين اعمال و اوصاف است از شما دور كند به شما خدمت نكرده است؟ و تحت پوشش حمايت از شما به شما ضربه زده است؟



message 6: by Ati (new)

Ati amiri (atiye) | 13 comments Mod
30- نامه سيد مهدي هاشمي به سيدهادي هاشمي "
"بسمه تعالي "
خدمت ذي شرافت اخوي و استاد معظم حجت الاسلام و المسلمين جناب آقاي سيد هادي هاشمي زيده عزه العالي.
با تقديم گرم ترين سلامهاي برادرانه توفيق حضرتعالي را در راه خدمت به اسلام و مسلمين و تحقق بخشيدن به اهداف عاليه انقلاب اسلامي درسايه خط امام مدظله العالي خواستارم. باري از اينكه مدتي است از فيض حضور حضرتعالي محروم گشته ام متأسفم ولي از اينكه در اين مدت مورد الطاف خفيه الهي قرار گرفته بسيار خرسندم علت اصلي تصديع وقت عزيزتان علاوه بر تجديد محبت و ارادت و سلام ياد آوردن مطالبي است كه بيان آن را در اين مقطع با ادبيات ناقص خود يك وظيفه شرعي مي دانم.
قبل از ورود به مسئله اشعار ميدارم كه حضرتعالي در طول زندگي ام علاوه بر نقش سازنده و تربيتي اخوت نقش بارز يك معلم و استاد را داشته ايد و من همه چيز خود را مديون الطاف و عطوفتهاي بي شائبه شما دانسته و مي دانم ولي امروز فراتر از مناسبات برادرانه و دوستانه مصالح انقلاب اسلامي مطرح است و چنانچه در ادبيات اين حقير صراحتي خارج از انتظار مشاهده فرموديد معذورم بداريد نكته اول اين كه من امروز با من ديروز كه در بيستم مهرماه 65 با شما خداحافظي كردم دريك مقياس نمي گنجد من امروز دستخوش يك تحول و انقلاب روحي و اخلاقي گشته و بسياري از افق ها كه تا ديروز بر من پوشيده مانده بود امروز گشوده شده و در پرتو آن مسايل انقلاب و كشور و جهان را از روزنه اي مشاهده مي كنم كه تا ديروز از آن عاجز بودم.
و به اصطلاح اهل فن ديروز من براي خويشتن خويش موضوعيت قابل بودم در حاليكه امروز خود را در برابر عظمت بيكران رهبري انقلاب و قائم مقام معظم له و معنويت متعالي انقلاب وملت ايثارگر لاشئ محض مي بينم. من حلاوت و شيريني ايكه اين روزها و شبها در خلوتگاه خود با خود و خداي خود احساس مي كنم با تمام عمرم برابري دارد و عظمتي كه از بازگشت و توبه خويش از سياست بازي و موازنه ي بنديهاي خطي و حب و بغض هاي سياسي گذشته احساس مي كنم با هيچ مقياسي قابل سنجش نيست.
از اين رو هيچ گونه تعصبي در دفاع از گذشته خود احساس نكرده و با صراحت گذشته ها را محكوم مي كنم.
نكته دوم: به تصور من آن تخيلايت واهي كه تا ديروز دامن گير ذهنيت من و شما نسبت به مسئولين كشور و انقلاب گشته بود و مولود تنگ نظريها فقدان شرح صدر و جو عمل زدگي بود يكسره محكوم كرده و اعلام مي دارم چنين پندارهاي ناشيانه نه با واقعيت امر تطابق داشته و نه با موقعيت جنگ و توطئه هاي بين المللي كه عليه انقلاب عزيز در جريان است سازگار بوده است.
علاوه بر اين آن گونه تحليل ها و تصورات غلط را با معنويتي كه انتظار مي رفت در مكتب فياض انقلاب لمس كنيم مطابق نمي دانم چه آنكه به نظر من يكي از اهداف عاليه انقلاب پرورش انسانهايي است كه قابليت ها را به فعليت رسانده و با عظمت روح و تعالي نفس به نوعي معنويت متعالي دست يابند كه حوادث و جريانات روزمره نتواند حريم كبريايي روح آنانرا نسخ يا مسخ نمايد.
نكته سوم: من به عنوان كسي كه اين راه را پيموده و به آخر رسانده و به اندازه كافي تلخي ها و ناكامي هاي آن را چشيده و به دام لغزشها و انحرافات آن افتاده و اكنون به اشتباهات گذشته خود واقف گشته است به حضرتعالي عرض مي كنم آن فضائيكه ما در آن تنفس مي كرديم و جوّيكه به ذهنيت هاي خود حاكم ساخته بوديم فضا و جو طبيعي و اسلامي و انقلابي نبود چه آنكه تصورات ما با واقعيات روزمره انقلاب و خط مقام رهبري انقلاب مدظله العالي هماهنگ و منطبق نبوده است زيرا به تصور اين كه در حال خدمت به انقلاب و كشور هستيم اسير توهماتي باطل و سخيف شده بوديم كه از پي آمدها و عواقب و عمق آن غافل بوديم و هر كس به چنين جوّي محصور گردد قادر به درك اشتباهات خويش نخواهد شد و اكنون من با جو تازه اي كه در آن به سر مي برم به ظلمت جو قبلي وقوف يافته ام.
نكته چهارم: اخوي عزيز گذشته ها گذشته است ولي اگر جنابعالي به مصداق روايت رحم الله عبداً عرف قدره موقعيت حساس خود را بهتر درك مي فرموديد و اگر حالت بلاتكليفي نهضتها و ما را كه منشأ اين همه گرفتاري شده زودتر مشخص مي كرديد و اگر سوءتفاهم هايي كه با بعضي برادران مسئول پيش آمده بود زودتر فيصله مي داديد و اگر جو دفتر را با شرح صدر و انفتاح سياسي ساخته بوديد و همه اقشار و جريانات و جناحها خود را متعلق به دفتر مي دانستند و اگر با صراحت كامل به من نصيحت مي فرموديد كه به جريانات دفتر و مدارس فقيه عاليقدر نزديك نشوم و اگر... و اگر... كار به اينجا نمي كشيد اكنون كه برأي العين ثمره وضعيت سابق را مشاهده نموديد استدعا دارم گذشته ها را چراغ را آينده خود قرار دهيد و انشاءالله قرار خواهيد داد.
نكته پنجم: همانطور كه خودتان بارها اشاره مي كرديد كه حضرت امام مدظله العالي يك چهارچوب واحدي را از روز اول نهضت
تاكنون براي خودشان انتخاب كرده اند و كليه مسائل انقلاب و كشور را با معيارهاي ثابت و لايتغير خويش سنجيده و مورد تجزيه و تحليل قرار مي دهند همه ماها كه خود را مقلد و پيرو آن حضرت مي دانستيم مي بايست چنين شيوه ارزنده اي را پيشه خود مي ساختيم نه اينكه بدنبال بروز هر حادثه اي يك تحليل جديد پيدا كرده و با تحليلهاي متضاد روزانه خود را بر سر چند راهي سرگردان سازيم اگر عقل ما آن كشش لازم را نداشت كه به اين نتيجه دست يابيم حداقل وظيفه اي بود كه به خط رهبري انقلاب تعبد داشته و ثبات قدم و استقامت در موقف را از امام عزيز مي آموختيم تا فعل و انفعالات و مسايل مستحدثه و جزر و مدهاي سياسي نتواند ماها را به انفعال كشانده و به راه غلط سوق داده شويم.
برادر عزيزم هنگامي كه حضرت امام و فقيه عاليقدر دام ظله العالي تأكيد مي كنند حفظ نظام سياسي كشور واجب شرعي است طبعاً حفظ و حمايت از كساني كه با تأييد مقام رهبري مسئولين اجرايي نظام شناخته شده اند( بفرض اين كه اختلاف سليقه نيز با آنان داشتيم) نيز واجب مي شود و اگر ماها در يك چارچوب شناخته شده و مورد تأييد خط رهبري به طور ثابت قرار مي داشتيم هرگز به انفعال و تذبذب در تحليلها و تصورات خود نمي گشتيم.
اخوي عزيز: من نمي خواهم بار اشتباهات و غلط كارهاي خود را بدوش شما بياندازم نه هرگز زيرا اولاً حضرتعالي از بسياري از تخلفات من بي اطلاع بوديد و ثانياً در مواردي كه دلسوزانه مرا نصيحت مي كرديد اين من بودم كه در اثر غرور و تعصب نفساني به توصيه هاي شما گوش نمي دادم. ولي در بخش مسايل سياسي كشور انصافاً من خود را تابع رأي و تشخيص حضرتعالي مي دانستم و اين وظيفه شما بوده است كه مرا بهتر راهنمايي كنيد.
نكته ششم: اخوي عزيزم: تخلفاتي كه من در مصاحبه خود اعلام كردم چه از قبل يا بعد از انقلاب يك سلسله واقعيت هايي بوده است كه متأسفانه در اثر القائات شيطاني وجود مرا گرفته بوده و من نه از روي جبر و اكراه بلكه با رضايت كامل آنها را بازگو كردم تا عبرتي براي ديگران چه بسا هنوز در جو گذشته ما زندگي مي كنند باشد و در عين حال مقدمه اي براي ساختن شخصيت جديد و سالمي براي آينده گردد. در خاتمه از اين كه مصدع اوقات گرانبهاي شما گشتم پوزش طلبيده استدعا دارم سلام گرمم را خدمت فقيه عاليقدر ابلاغ فرموده و از ناحيه من از ايشان عذرخواهي بفرمائيد و ضمن دعا براي حل مشكلات مسلمين و برطرف شدن گرفتاريها و پيروزي رزمندگان ايثارگر در جبهه و دوام عمر امام امت و فقيه عاليقدر سلامي گرم به افراد خانواده ام. ام البشير و بشير و بشري و خانواده خودتان ابلاغ فرمائيد و مادرمان را مخصوصاً مورد محبت قرار دهيد.
"والسلام علي جميع اخوانناالمسلمين "
پي نوشتها:
1- اين طلبه تواب آقاي ارمي است كه از منافقين بوده است و به پانزده سال و يا ده سال ـ ترديد از من است ـ محكوم مي گردد در ليست عفو حضرت آيت الله منتظري قرار مي گيرد و او را آزاد مي كنند ولي به او اجازه ملبس شدن به لباس روحانيت را نمي دهند تا معمم گردد. آقاي منتظري اجازه مي دهد تا معمم گردد. دادگاه او را مي خواهد كه چرا معمم شده است. بلافاصله آيت الله منتطري را از جريان امر مطلع مي كنند آقا منتظري بوسيله شيخ ابوالقاسم اصفهاني كه از اعضاء دفتر ايشان است با پرخاش به رئيس دادگاه پيغام مي دهد كه بايد او را بلافاصله آزاد كنيد من اجازه دادم او معمم گردد.
2- سند اعتصاب در آخر اسناد آمده است.
3- گويي بد آمدن قرار دادي شده است. احمد



message 7: by Ati (new)

Ati amiri (atiye) | 13 comments Mod
29- نامه سيد مهدي هاشمي به آيت الله منتظري "
"بسمه تعالي "
محضر مبارك قائم مقام رهبري حضرت آيت العظمي منتظري دامت ايامه.
با سلام و درود. اميدوارم از گزند حوادث مصون بوده و در تحقق آرمانها و اهداف متعاليه موفق باشيد و بي نهايت از گذشته هاي دور و نزديك خود و ناخالصي هائيكه از قلم و قدم من درحوزه روابط با حضرتعالي تراويده و تحريف حقايق را موجب گشت شرمنده از اين كه به جاي الهام گيري از سجاياي اخلاقي و شرح صدر و ملكات روحي شما در حيطه انتساب به حضرتعالي درگردابي از ظلمات و اوهام و تنگ نظريها غرق شده بودم متأسفم و از اين بابت عاجزانه از محضرتان عذرخواهي كرده و پوزش مي طلبم.
در عين حال بسيار خرسند و مشعوفم كه تيرگي هاي به هم تنيده جهل و تزوير كه زير پوشش هاي براق يك معادله انحرافي را در حساس ترين مواضع انقلاب بنيان نهاده بود و نيروهاي مخلص و تلاش گري را تسليم وادي سراب خط بازيها و آلودگيهاي سياسي نموده بود در پرتو قاطعيت و تدبير حضرت امام روحي فداه و مساعدت حضرتعالي متلاشي گشت لغزشها و خط هاي رو به رشد خطرخيزي كه قداست ها و حرمت هاي قائم مقام رهبري را يدك مي كشيد واژگونه شد.
با اين حال از اين رو كه برخي ريشه هاي تنومند اين خطر را مكمون در پناه شما ديده و مشاهده مي كنم همان اوهام و انديشه هاي لغزش باري كه مرا بدام تسويلات شيطاني و افراطي و ناخالص افكند با قوت و استحكام و انسجام بيشتري در آقاي اخوي... وجود داشته و دارد احساس مسئوليت مي كنم، عليرغم كژيهاي گذشته و بي لياقتي كنوني خود به عنوان يك واجب شرعي النصيحه لائمه المسليمن گوشه اي از حقايق تلخ را با صراحت به محضر آن شخصيت بزرگواري كه پس از مقام معظم رهبري ملجأ ميليونها انساني است كه در راه اعتلاي كلمه الله از همه چيز خود گذشته اند تقديم نمايم اگر احياناً در بيان مطالب قلمم به گستاخي كشيده شود معذورم داريد چه آنكه صراحت را ما و همه از شما آموخته ايم بخصوص هنگامي كه فراتر از شخص و شخصيت و ماوراي منافع فردي، مصالح اسلام و انقلاب وآينده رهبري مطرح باشد.
چنانچه حضرتعالي دفتر حوادث يك سال اخير را به عقب ورق زده و مقطع زماني شش ماهه اول سال 65 را كه به تحريك دوستان قديم خودمان فشارهايي متوجه شما گشت را در يك محور جدا از پي گيريهاي حضرت امام مدظله العالي نسبت به تخلفات من مطالعه فرموده و بيرون از مدار شايعات و توجيه گريها، عملكرد اخوي و من و جمعي از دوستان ديگر را ملاحظه بفرمائيد خواهيد ديد چه لغزشهاي بزرگي در حريم پاك قائم مقام رهبري شكل گرفته بود و زير پوشش موافت و تأييد حضرتعالي دامن زده مي شد كه من ذيلاً به قسمتهايي از آن اشاره خواهم نمود.
چه كسي جز اخوي از موقعيت خود نزد شما سوءاستفاده نمود و اخبار و گزارشات حساس انقلاب و كشور را به انگيزه حب و بغض هاي خطي در اختيار دوستان نزديك قرار مي داد و آتش جناح بندي بر ضد مسئولين كشور را كه خواه ناخواه به تفرقه افكني منتهي مي شد مشتعل ساخت؟ كه تنها يك نمونه آن افشاي جريان مك فارلين است كه پس از بازداشت من و به انگيزه انتقام جويي از مسئولين اجرايي كشور انجام گرفت و اطلاعات بكلي سري انقلاب را در اختيار مشتي افراد خام قرار داد كه نتيجه اي جز كشتار بيرحمانه مردم بي گناه كشور در بمبارانهاي هوايي نيمه دوم سال 65 نداشت. چه كسي جز ايشان با همفكري و همكاري من و دوستان ديگر با ترفندهاي مرموز و صرفاً به انگيزه هاي خطي حساسيتهاي حضرتعالي را بر ضد فرماندهي سپاه در سال 63 تشديد ساخت و با چشم پوشي از فداكاريها و ايثارگريهاي رزمندگان سلحشورمان در جبهه ها تنها نقاط ضعف سپاه را خدمت شما گزارش نمود تا آنجا كه رقابت و كشمكش با اين ارگان انقلابي به لغو ملاقاتهاي فرماندهي باحضرتعالي منتهي گشت.
چه كسي جز ايشان تحت تأثير حساسيتها و تحليلهاي ذهني غلط از روند انقلاب و تحولات كشور پندارهاي شيطاني بر ضد امام امت روحي فداه را در ذهنيت خود و انديشه اطرافيان پرورش مي داد كه نتيجه آن گزارشات انحرافي و مكتوب من و القائات تحريف شده ايشان خدمت حضرتعالي و دامن زدن به يك تباهي بزرگ بر ضد روح خدا و يادگار انبياء عظام و سلاله ابراهيم علي نبينا وآله و عليه السلام بود؟
بدنبال اين كج انديشيها كه در اكثر موارد به ديدگاههاي حضرتعالي تثبيت مي شد. تحليل ايشان و ما و طيف مرتبط با بيت شما از مسايل رهبري، جنگ، اقتصاد، معادله حاكميت و ... راه انحراف پيمود چه كسي مسئول مسامحه و سهل انگاري مصلحت آميز در برابر امواج زهرآگين انتقادها و نارضايي هاايست كه دستهاي مزموز به انگيزه تفرقه افكني بين حضرتعالي و رهبري انقلاب و نظام بسوي بيت و دفتر شما هدايت مي كردند. و مگر همين امواج فزاينده نارضائيها نبود كه از طرق گوناگون و به لطائف الحيل توسط اخوي و ديگران بحضرتعالي منتقل مي شد. و مگر همين ترفندهاي ناشيانه و مرموز موجب نگشت كه بالاخره حضرتعالي رابطه خويش با نظام را قطع بفرمائيد.
خدا را گواه مي گيرم وآقاي اخوي نيز اگر يك لحظه وجدان خويش را به داوري فرا خواند شهادت خواهد داد كه قطع رابطه با نظام ره آورد مجموعه حركتهايي بود كه ايشان با زمينه سازي ملاقات هاي خطي، بزرگ نشان دادن ضعفها و كمبودهاي كشور و ارائه تحليل هاي افراطي و القائات حساب نشده و.... طي چند ماه انجام داده است. البته انكار نمي توان كرد كه علاوه بر زمينه هاي اوليه كه در راستاي تشخيص حضرتعالي وجود داشته عوامل ديگري نيز مؤثر بوده است كه چه بسا اخوي نيز از آنها بي اطلاع بوده است ولي قدر مسلم اين كه اگر ايشان نمي خواست چنين امري تحقق نمي يافت. فراتر از اين بگويم اگر شرح صدر بي حد و مرز شما وجود نمي داشت و در سياست اغماض از لغزشها افراط نمي فرموديد و اصرار بر انتقادهاي مداوم از نظام اجرايي كشور نمي داشتيد و در برابر افراط ها و خطاهاي اخوي و ديگران عكس العمل جدي و قاطع نشان مي داديد موج سوءاستفاده و تندوريها و لغزشها و بدبيني ها مهار مي گشت و در شرايطي كه انقلاب اسلامي در حصار توطئه هاي استكبار جهاني قرار دارد و آتش جنگ از هر سو زبانه مي كشد قلب نازنين امام امت روحي فداه بدرد نمي آمد و حوادث كنوني روند ديگري مي يافت.
حضرت آيت الله سوگند به ارواح مطهره شهداي جمعه خونين مكه و شهيدان انقلاب اسلامي و بخصوص شهيد محمد رضوان الله عليهم اجمعين كه در بيان مطالب فوق انگيزه اي جز رضايت حق ومصلحت اسلام و آينده رهبري را نداشته و در فضاي كاملاً آزاد و آگاه و بدون اين كه قصد تنقيص اخوي كه سمت استادي بر من را دارد داشته باشم. از حضرتعالي استدعا مي كنم بدون توجه به جرائم و تخلفات من كه فصل جداگانه ايست و به آقاي اخوي ارتباط ناچيزي دارد يك بار ديگر نامه را با دقت مطالعه و قضاوت فرمائيد و چنانچه مصلحت ديديد امر بفرمائيد تا مفصل جريانات را خدمت شما در نامه ديگري به رشته تحرير درآورم. ارجو من الله تعالي ان يوفقكم لمرضاته و سيدد خطاكم.
"والسلام عليكم و رحمه الله "



message 8: by Ati (new)

Ati amiri (atiye) | 13 comments Mod
1- ملت عزيز ايران مي بيند كه چگونه مستند و روشن، نقشه شوم اين باند كثيف را روشن كردم و نشان دادم كه قضيه آقاي منتظري هرگز به خاطر چند انتقاد سطحي از اوضاع كشور كه از راديو، تلويزيون پخش مي شد نبود، به خاطر بدگويي و ذهنيات ايشان نسبت به مسئولين نظام و يا تصفيه جناحي از نظام عليه جناحي ديگر نبوده است، بلكه نقشه اي بوده است حساب شده كه با سياستهاي خارجي هم هماهنگي هاي لازم صورت گرفته بوده كه به عقيده امام اين نقشه با پل آقاي منتظري تحقق يابد و بلافاصله ايشان را نابود كرده و كشتن ايشان را به دست حزب الله طرفدار امام جا بزنند.
امام بارها فرموده اند كه اطرافيان آقاي منتظري به محض اين كه استفاده لازم را از ايشان كردند ايشان را نابود مي كنند. اين سخن امام كه سالها قبل فرموده اند بعد از چند سال براي ما روشن شد.
از آنجا كه امام آقاي منتظري را فردي ساده لوح مي دانند و از ايشان خواستند تنها به درس و بحث بپردازند و از كارهاي سياسي اجتناب كنند در مورد درس و بحث چيزي نمي نويسم آنچه من آوردم گوشه ايست از توطئه اي عميق عليه نظام اسلام و مسلمين و ميهن اسلاميمان. توطئه اي بود بسيار حساب شده عليه شخص امام ومسئولين رده بالاي نظام.توطئه اي عليه تمامي افرادي كه با عشق امام زيستند و با عشق امام مبارزه كردند، كه مي خواستند بدست فقيهي وارسته كه ساليان دراز در كنار امام بوده است انجام دهند. چرا كه ليبرالها و منافقين از آنجا كه پايگاه مردمي ندارند خود نمي توانند ابتدا وارد عمل شوند، پس راهي غير از بيت ايشان پيدا نمي كردند.
2- سخنم را با تفكر جديد جنابعالي در نامه به آقاي نيري كه باز حكايت از همان خط منافقين خلق در بيت جنابعالي دارد به اتمام مي رسانم، نوشته ايد:
سند شماره 63:
"مجاهدين خلق اشخاص نيستند، يك سنخ تفكر و برداشت است يك نحو منطق است، منطق غلط را بايد با منطق صحيح جواب داد با كشتن حل نمي شود بلكه ترويج مي شود. "
حضرت آيت الله منتظري، اولاً: چه شد كه منافقين، پس از ده سال دوباره مجاهدين شدند كه اگر منطقشان را تصحيح كنند بر نظام اسلامي رجحان داشته باشند.
ثانياً: مجاهدين خلق با منطق، ائمه جمعه، شهداي محراب را كشتند؟
مجاهدين خلق با منطق، حزب را منفجر كرده و 72 تن از ياران با وفاي امام را كشتند؟
مجاهدين خلق با منطق، رئيس جمهور و نخست وزير و بقيه را كشتند؟
مجاهدين خلق با منطق، تعداد كثيري از عزيزان اين نظام مانند شهيد قدوسي، هاشمي نژاد و... را كشتند؟
مجاهدين خلق با منطق، نمازهاي جمعه را به آتش كشيدند؟
مجاهدين خلق با منطق، اين همه وكيل و وزير را از اين جمهوري كشتند؟
مجاهدين خلق با منطق، شبها به شكار حزب الله مي رفتند و صدها نفر افراد معمولي كوچه و بازار را كشتند؟
مجاهدين خلق با منطق، هواپيماهاي اين مردم را دزديدند و به عراق فروختند؟
مجاهدين خلق با منطق، در ايران جاسوسي مي كنند؟
مجاهدين خلق با منطق، با صدام همكاري كرده بچه هاي حزب الله را در جبهه هاي جنگ در عمليات مختلف كشتند؟
مجاهدين خلق با منطق، مي خواستند تا تهران بيايند؟
مجاهدين خلق با منطق، هواپيماي حامل شهيد محلاتي و بقيه افراد از هيئت هاي قضايي و نظامي و مردم عادي را شناسايي كردند و به دولت عراق اطلاع دادند تا سرنگون كنند؟
مجاهدين خلق با منطق ...؟؟؟
تنها، مجاهدين خلق با منطق، خود افراد بيت شما را از خودشان كردند به صورتي كه به تائبين آنان اجازه رفت و آمد درمنزلتان را داديد.
مجاهدين خلق با منطق، خود شما را به آنجا كشاندند كه امام را كشنده زنهاي بچه دار معرفي كرديد.
مجاهدين خلق با منطق، خود شما را به آنجا كشاندند كه بچه هاي اطلاعات فرزندان امام زمان عليه السلام را از ساواكيهاي شاه بدتر دانستيد.
مجاهدين خلق با منطق، خود شما را به آنجا كشاندند كه نامه هايي در دفاع از آنان نوشتيد.
اين نامه به پايان رسيد ما همچنان در اول وصف خيانتهاي آشكار و پنهان اطرافيان جنابعالي مانده ايم. باور بفرمائيد كه هميشه با فكر و ذكر شما روز و شبم را مي گذرانم آخر شما اميد همه ما بوديد بار ديگر از جنابعالي عاجزانه مي خواهم كه با يك حركت انقلابي خود را از طيف سيد مهدي هاشمي رها كرده و در درياي محبت بيكران دوستداران امام شناور سازيد به اميدآن روز.
از خداوند متعال سلامتي و شادابي و پيروزي شما را بر عفريت ظلم و خيانت اطرافيان خواستارم و نكاتي را مي آورم:
1- در خاتمه نيز همچون مقدمه از تكرار مكررات در اين نامه عذرخواهي مي كنم.
2- از اين كه بعضي از جملات تند است معذرت مي خواهم چرا كه ما صراحت لهجه را از شما آموخته ايم.
3- اگر تندي نامه متأثرتان ساخته است خود را جاي امام بگذاريد و آنوقت كمي فكر كنيد كه خدا را خوش مي آيد تا شما براي دلخوشي چند ليبرال و منافق پيرمردي زنده دل و الهي كه همه عمرش را صرف اعلاء كلمه الله كرده است آدمكش و مخصوصاً زنان بچه داركش معرفي كرده باشيد و با اين حركت غيراسلامي انساني دل دشمنان قسم خورده اسلام و نظام و ايران را شاد كرده باشيد. كمي فكر كنيد كه چگونه حضرت امام ماهها و سالها زير شلاق اتهامات واهي شما و ليبرالها و منافقين تنهاي تنها صبر كردند و براي مصلحت نظام و اسلام با قلبي شكسته خون دل خوردند.
4- سه نامه از آقاي مهدي هاشمي را كه يكي به جنابعالي و دو نامه براي آقا هادي هاشمي است به جهت محتواي تكان دهنده اش در آخر آوردم..
5- تذكر اين موضوع را هم لازم مي دانم كه اصولاً اين نامه بر مكاتبات جنابعالي و امام پايه ريزي شده است كه در بين از وقايع تلخي سخن رفته است.
حضرت آيت الله:
اگر از منافقين و ليبرالها و طيف مهدي هاشمي جدا نشويد مطمئن باشيد تمامي حزب اللهي ها در آخرت در مقابل پيامبر اكرم جلوي شما را خواهند گرفت.
والسلام علي من اتبع الهدي
احمد خميني 1368/2/9



back to top