پوچستان شعر discussion

19 views
بیایید همه با هم ترانه بخوانیم

Comments Showing 1-2 of 2 (2 new)    post a comment »
dateUp arrow    newest »

message 1: by ویتگنشتاین (last edited Mar 31, 2008 01:01AM) (new)

ویتگنشتاین  | 15 comments Mod
زندگی سخت است و سختی
سخن تازه ای نبوده است
...
دستم به دهانم نمی رسد .
گفتم گرسنه بخوابم
شاید این لقمه آخر
پاسخ بهانه کودکم باشد
من می دانم که در چشمه
نهنگ به دنیا نمی آید
اما در کاسه سر هر اربابی
هزاراژدهای وسوسه بیدار است
تو بگو
روزانه مزد من آیا
کجای این زخم را که زندگی ست
می تواند مرهم میسری باشد ؟
همسر آبستنم از بوی کباب خانه اباب
به گریه می آیدو غرور بلندش اما
رخصت نمی دهد
شما بگوید
شما کدام سوی مطمئن را قدم می زنید؟
هیهات کن که آقایان سمرا نخورند
باران می آید
اکنون ای زکام گرفتگان
:برگردیدونظاره کنید که مطلع زندگی این است
برای دوست داشتن
...مردمان را به دوست داشتن فرا بخوانید
هر چند که زندگی سخت است و
سختی هم
.سخنی تازه نبوده است
0
،المثنای کهنه ای دارم
و نمی دانم هفت شب است
یا
هفت قرن
که زور غلغل پینه های دلم از خواب
.رمیده است
دستی بجنبان همسرم
.کسی برای سردرد تو از راه نخواهد رسید
این تمثیل را
آنانی بشنوند
که لااقل
،گلیمی برای نشستن دارند
.ما را که آب هم از سر گذشته است
دختر
دختر
دختر
آن روز که از شالیزاربرنج وبابونه برمی گشتی
گل ماه هم
.در چم چین دامنت می شکفت
:گفتمت
،دستم تهی ودلم پر است
می آیی شریک زندگانی من باشی
.گفتی مبارک است ودیدیم زندگی آسان نیست
حالا چه باید کرد
حالا چه باید کردکه این طفل تازه پا هم
خوشه چین هستی ما نشود
تو بگو

همه هستی مارا که خواهد شمرد؟
،یک سقف بی اعتماد که گروگان باران است
وحصیری از جنس زبان ارباب
اینجا هر کسی کاسه مشت خویش را
،زیر گلوی سقف خانه خود دارد
چک
چک
،باران روزگار ما هم موسمی دارد
اما
...تو بگو
با قطره قطره خون دلم چه خواهی کرد
و با این همه اما
همسایه ها را خبر کن که خواب دیده ام از بام بی اعتماد همین
آشیانه هم
می توان به شکار سعادت رفت
.کافی ست همه با هم ترانه بخوانیم

.یادت بخیر شادمابی بی سبب .
سید علی صالحی


message 2: by Faranak (new)

Faranak Bakhshipour | 6 comments یادت بخیر شادمانی بی سبب
...
چه شعر زیبایی بود


back to top