داستان كوتاه discussion
نوشته هاي كوتاه
>
آبی من
date
newest »
newest »
message 1:
by
Soroush
(new)
Oct 11, 2014 10:02PM
برق چشمانش را پشت لنزهای آبی رنگ قایم کرده بود. تارهای ابریشم گونه ی گیسوانش از ترس حرف مردم رنگ پریده بودند. برجستگی گونه هایش از استخوان بندی صورتش نبود. کمند ابروانش نه کار دست نگارگر زمانه بلکه مشاطه بود. دل رباییدن پیشه اش و خنده های تصنعی تیشه اش بود، که به ریشه ی من زد. ای کاش این دو خط یاد را هم از من می گرفت .
reply
|
flag

