بالاخره با صحبتهاي زن ، مرد خونه از خر شيطون پياده مي شه و دختر گناهکارشو مي بخشه.
سال 1280:مرد: واسه من مي خواي بري درس بخوني؟
مي کشمت تا برات درس عبرت بشه. يه بار که مُردي ديگه جرات نمي کني از اين حرفا بزني. تو غلط مي کني. تقصير من بود که گذاشتم اين ضعيفه بهت قرآن خوندن ياد بده. حالا واسه من ميخاي درس بخوني؟؟؟
زن: آقا ، آروم باشين. يه وقت قلبتون خداي نکرده مي گيره ها!
مرد( با نعره حمله مي کنه طرف دخترش ): من بايد بکشمت. تا نکشمت آروم نمي شم. خودت بياي خودتو تسليم کني بدون درد مي کشمت…
بالاخره با صحبتهاي زن، مرد خونه از خر شيطون پياده مي شه و دختر گناهکارشو مي بخشه
زن: آقا، ترو خدا خودتونو کنترل کنين. خدا نکرده يه وخ (وقت) سکته مي کنين آ…
مرد: چي مي گي ززززززن؟؟ من اگه اينو امشب نکوشم (نکشم) ديگه فردا نمي تونم جلوي اين فسادو بيگيرم. يه دانشسرايي نشونت بدم که خودت کيف کٍوني…
بالاخره با صحبتهاي زن، مرد خونه از خر شيطون پياده مي شه و دختر گناهکارشو مي بخشه
سال1380:مرد: کجا؟ مي خواي با تکپوش (از اين مانتو آستين کوتاها که نيم مترم پارچه نبردن و وقتي مي پوشيشون پستي بلندي پيدا مي کنن) و شلوارک (از اين شلوار ها که خيلي کم پارچه اسراف مي کنن!) بري بيرون؟ مي کشمت. من… تو رو… مي کشم…
زن: اي آقا. چي کار به کارش داري. الان ديگه همه همينطورين (شما بخونيد اکثرا).
مرد: من… اينطوري نيستم. دختر لااقل يه کم اون شلوارو پائين تر بکش که تا زانوتو بپوشونه. نه… نه… نمي خواد. بدتر شد. همون بالا ببنديش بهتره…
سال1400:زن: دخترم. حالا بابات يه غلطي کرد. تو اعصاب خودتو خراب نکن. لاک ناخنت مي پره. آروم باش عزيزم. رنگ موهات يه وقت کدر مي شه، بسشه ديگه مامي. باباتم قول مي ده ديگه از اين حرفا نزنه…
بالاخره با صحبتهاي زن، دخترخونه از خر شيطون پياده مي شه و باباي گناهکارشو مي بخشه !!
Flagging a post will send it to the Goodreads Customer Care team for review.
We take abuse seriously in our discussion boards.
Only flag comments that clearly need our attention.
As a general rule we do not censor any content on the site.
The only content we will consider removing is spam,
slanderous attacks on other members,
or extremely offensive content (eg. pornography, pro-Nazi, child abuse, etc).
We will not remove any content for bad language alone, or being critical
of a particular book.
زن:آقا حالا يه غلطي کرد شما ببخشيد!نا محرم که تو خونمون نبود.حالا اين بنده خدا يه بار بلند خنديد…!!!
مرد: بلند خنديده؟ اين اگه الان جلوشو نگيرم لابد پس فردا مي خواد بره بقالي ماست بخره. نخير نمي شه بايد بکشمش….
بالاخره با صحبتهاي زن ، مرد خونه از خر شيطون پياده مي شه و دختر گناهکارشو مي بخشه.
سال 1280:مرد: واسه من مي خواي بري درس بخوني؟
مي کشمت تا برات درس عبرت بشه. يه بار که مُردي ديگه جرات نمي کني از اين حرفا بزني. تو غلط مي کني. تقصير من بود که گذاشتم اين ضعيفه بهت قرآن خوندن ياد بده. حالا واسه من ميخاي درس بخوني؟؟؟
زن: آقا ، آروم باشين. يه وقت قلبتون خداي نکرده مي گيره ها!
مرد( با نعره حمله مي کنه طرف دخترش ): من بايد بکشمت. تا نکشمت آروم نمي شم. خودت بياي خودتو تسليم کني بدون درد مي کشمت…
بالاخره با صحبتهاي زن، مرد خونه از خر شيطون پياده مي شه و دختر گناهکارشو مي بخشه
سال1330:مرد: چي؟ دانشسرا (همون دانشگاه خودمون) حالا مي خواي بري دانشسرا؟ مي خواي سر منو زير ننگ بکني؟ فاسد شدي برا من؟؟ شيکمتو سورفه (سفره) مي کٍونم…
زن: آقا، ترو خدا خودتونو کنترل کنين. خدا نکرده يه وخ (وقت) سکته مي کنين آ…
مرد: چي مي گي ززززززن؟؟ من اگه اينو امشب نکوشم (نکشم) ديگه فردا نمي تونم جلوي اين فسادو بيگيرم. يه دانشسرايي نشونت بدم که خودت کيف کٍوني…
بالاخره با صحبتهاي زن، مرد خونه از خر شيطون پياده مي شه و دختر گناهکارشو مي بخشه
سال1380:مرد: کجا؟ مي خواي با تکپوش (از اين مانتو آستين کوتاها که نيم مترم پارچه نبردن و وقتي مي پوشيشون پستي بلندي پيدا مي کنن) و شلوارک (از اين شلوار ها که خيلي کم پارچه اسراف مي کنن!) بري بيرون؟ مي کشمت. من… تو رو… مي کشم…
زن: اي آقا. چي کار به کارش داري. الان ديگه همه همينطورين (شما بخونيد اکثرا).
مرد: من… اينطوري نيستم. دختر لااقل يه کم اون شلوارو پائين تر بکش که تا زانوتو بپوشونه. نه… نه… نمي خواد. بدتر شد. همون بالا ببنديش بهتره…
سال1400:زن: دخترم. حالا بابات يه غلطي کرد. تو اعصاب خودتو خراب نکن. لاک ناخنت مي پره. آروم باش عزيزم. رنگ موهات يه وقت کدر مي شه، بسشه ديگه مامي. باباتم قول مي ده ديگه از اين حرفا نزنه…
بالاخره با صحبتهاي زن، دخترخونه از خر شيطون پياده مي شه و باباي گناهکارشو مي بخشه !!