شادم... دردناکم و سرشارم از اندوهی که بکت خروار خروار ریخته در این نمایشنامه حس میکنم آقا و خانم رونی هنوزاهنوز دست در دستان هم، پیرانه سر و لنگ لنگان راه میروند و غرولند میکنند و غم دنیا رو میخورند.... خدا لعنتت کند بکند... پتک آخر کارت سرم را خوردکرد... مخم پاشید به دیوار..! ترجمه نجف دریابندری را خواندم... خدایا چه ترجمه ای.... دستت را بده نجف! ببوسم.
حس میکنم آقا و خانم رونی هنوزاهنوز دست در دستان هم، پیرانه سر و لنگ لنگان راه میروند و غرولند میکنند و غم دنیا رو میخورند....
خدا لعنتت کند بکند... پتک آخر کارت سرم را خوردکرد... مخم پاشید به دیوار..!
ترجمه نجف دریابندری را خواندم... خدایا چه ترجمه ای.... دستت را بده نجف! ببوسم.