غلام امام حسین(علیه السلام)از امام اجازه خواست برای جنگیدن....امام علیه السلام به او فرمود:"تو غلام من هستی ؛ نمی خواهم خودت را به شمشیر بسپاری وظیفه ات هم انجام
داده ای ومن مزد و حاجتت را می دهم...از تو هم راضیم برو به دیارت......."
غلام گریان از اینکه امام علیه السلام به او رخصت دفاع نداده گوشه ای نشست و ........اما م علیه السلام به او رخصت داد..... غلام به شهادت رسید و امام اورا در هنگام شهادت به اغوش گرفت............................
ای ندبه خوانان مهدی فاطمه(عجل الله تعالی فرجه الشریف) ..نکنه وقتی حاجاتتون رو از اقا گرفتین دیگه برین روتون رو بر نگردونین.......به اقا بگیم اقا حاجت چیه! ما خودتو می خوایم...ما شهادت در راهتو می خوایم...........................یا مهدی جان به حق عمویت عباس رد مون نکن
داده ای ومن مزد و حاجتت را می دهم...از تو هم راضیم برو به دیارت......."
غلام گریان از اینکه امام علیه السلام به او رخصت دفاع نداده گوشه ای نشست و ........اما م علیه السلام به او رخصت داد..... غلام به شهادت رسید و امام اورا در هنگام شهادت به اغوش گرفت............................
ای ندبه خوانان مهدی فاطمه(عجل الله تعالی فرجه الشریف) ..نکنه وقتی حاجاتتون رو از اقا گرفتین دیگه برین روتون رو بر نگردونین.......به اقا بگیم اقا حاجت چیه! ما خودتو می خوایم...ما شهادت در راهتو می خوایم...........................یا مهدی جان به حق عمویت عباس رد مون نکن