محسن نامجو discussion
رفتم سر کوچه
date
newest »

ممنون بابت نوشتن این مطلب. اما من هنوز می گویم که نامجو عامه پسند نیست و از دید من این عامه که همه چیز را به سطح می کشند تا ساده شود، مقصر اصلی فجایعی اند که در موسیقی به وجود آمده است. با تو موافق م که نامجو هنوز در مختصات خودش قرار نگرفته است و می توانم بگویم که در جاده ی خوبی قدم برمی دارد . باید زمان بگذرد تا ببینیم چه می شود

شکی نیست که امروز سلیقه ی موسیقایی مردم ایران در نازل ترین سطح خودش قرار گرفته است. مردم با موسیقی اصیل سرزمین خود بیگانه اند و گوششان به نواهای ناموزون و کم مقدار پاپ که در تیراژ بالا در دسترسشان قرار می گیرد عادت کرده است.
حضور یک آنارشیست دیوانه مثل محسن نامجو به دو دلیل کلی برای موسیقی ناخوش احوال ما ضروری است. اول در بدبینانه ترین حالت، اگر رویکرد جدید محسن نامجو را یک ضربه مخرب به اصالت موسیقی اصیل بدانیم این موضوع بیش از هرچیز هشداری برای تولیدکنندگان آثار موسیقی ستنی است، به این معنا که زمان تحول در نگرش به موسیقی سنتی فرا رسیده است. وقت آن است که حلقه های تکرار و تکرار گسسته شوند و نواسازان موسیقی ایرانی در کنار حفظ اصالت، برای شنیده شدن این نوع موسیقی از سوی نسل جدید چاره ای بیندیشند. اما نامجو در آثارش نشان داده که خود به موسیقی اصیل سخت وفادار است. هنرآموخته ی موسیقی مقامی است و در ترانه هایش حرف های مهم و اساسی را با موسیقی و ساز ایرانی می زند. نامجو در آثارش دستپاچه ی تلفیق نیست. تلفیق ابزار اوست برای حرف زدن. ضمن اینکه تعریف او از تلفیق در حال حاضر شاید دقیق ترین و موشکافانه ترین بیان در میان مدعیان این نوع موسیقی باشد: جستجوی اشتراکات در انواع موسیقی... این را می توان بالاترین سطح تلفیق نامید.
دوم اینکه آشنا شدن مردم با این نوع موسیقی به تدریج سطح سلیقه آن ها را بالا می برد. آنها را با گنجینه ی شعر کلاسیک آشتی می دهد. مردم به شکل دیگری با موسیقی سنتی آشنا می شوند. شعر در قالب جدیدی ریخته می شود که به گوش شنونده تکراری و ملال آور نیست. در همنشینی شعر و ملودی هر اتفاقی می تواند بیفتد و این غیر قابل پیش بینی بودن عامه را هم به شنیدن شعر کلاسیک تحریک می کند. از جهت دیگر محسن نامجو ثابت کرده است که موسیقی و به خصوص موسیقی ایرانی آنچنان قابلیت انعطاف دارد که می تواند علاوه بر شعر موزون یا کلاسیک، هر نوع کلام را در خود حل کند. در آثار نامجو موسیقی در بند کلام محصور نیست. کلام برای موسیقی تکلیف تعیین نمی کند. موسیقی آنچنان رهاست که حتی یک تعبیر عامیانه ی روزمره را هم می تواند با خود همساز کند. برآیند همه ی این موضوعات باعث میشود موسیقی نامجو علاوه بر عامه پسند بودن ذائقه ی مخاطب خاص را هم اقناع کند. و در شرایطی که امروز موسیقی خوب برای شنیدن اندک است این موهبت بزرگی است.
پرواضح است که آثار او نیز قابل نقدند همچنان که در بسیاری موارد قابل دفاعند. شاید بشود گفت محسن نامجو هنوز در حال محک زدن ذهنیات خویش است. او آغاز کننده ی حرکت بزرگی است که مختصات مسیرش هنوز به درستی روشن نیست. بسیاری از ترانه های دست ساز نامجو هنوز خامند و حتی از پیوستگی محتوایی برخوردار نیستند. به نظر می آید خود وی نیز به این موضوع آگاهی دارد و در خیلی از آثارش صرفا در حال تست زدن یک شیوه یا بیان نوست. در مقابل، آثاری خلق کرده که مطمئنا شنیده و ماندگار می شوند و نوید دهنده ی یک رویکرد جدید و قابل تامل در موسیقی ایران هستند. درباره موسیقی نامجو خیلی می شود حرف زد و این ها فقط کلیات هستند. در هر حال بنظرم حضور چنین پدیده ای برای موسیقی ایران مثبت و مفید است.
- ترانه های مورد علاقه ی من : ترنج – زلف بر باد – جبر جغرافیایی – یارب – خون جگر – بگو بگو – بیابان – و اصلا همه آهنگ هایش را می شود شنید بهشان فکر کرد و لذت برد.