اوریانا فالاچی discussion

20 views
بخشي از مصاحبه اوریانا فالاچی با محمدرضا شاه - قسمت سوم

Comments Showing 1-1 of 1 (1 new)    post a comment »
dateUp arrow    newest »

message 1: by Peyman (new)

Peyman (peymanoa) | 14 comments Mod
فالاچی: طبیعتا اعلیحضرتا! اما یک چیز هست که من باید سوال کنم تا در مورد روشن شدن مسئله کمکم کند. اعلیحضرتا! آیا این صحیح است که شما یک زن دیگر گرفته‌اید؟ از موقعی که مطبوعات آلمانی اخبار...
پهلوی: تهمت و افترا، نه اخبار. زیرا که این خبر به وسیله آژانس خبری فرانسه بعد از آنکه در روزنامه فلسطینی «المهار» برای دلایل واضحی انتشار یافت، شایع شد. یک تهمت احمقانه، پست و نفرت‌انگیز! من فقط به شما بگویم که عکس زنی که به‌عنوان زن چهارم من فرض شده است، عکسی است از خواهرزاده من، دختر خواهر دوقلوی من. خواهرزاده من که در ضمن ازدواج هم کرده و یک بچه هم دارد. بله، بعضی از مطبوعات برای بی‌اعتبار کردن من خیلی کارها می‌کنند. اینها به‌وسیله آدم‌های بی‌دقت و بداخلاق اداره می‌شوند. اما آنها چگونه می‌توانند بگویند که من – من که خواستار قانونی هستم که بیش از یک زن داشتن را ممنوع می‌کند - دوباره ازدواج کرده و آن هم پنهانی؟ این غیرقابل تصور است. این غیرقابل تحمل است، این شرم‌آور است!
فالاچی: اعلیحضرتا! اما شما یک مسلمان هستید. مذهب شما این اجازه را به شما می‌دهد که بدون طلاق دادن فرح دیبا می‌توانید زن دیگری اختیار کنید.
پهلوی: بله البته. بنا بر مذهبم من می‌توانم چنین کاری کنم، تا وقتی که ملکه اجازه دهد. در حقیقت حالت‌هایی هست که کسی مجبور است رضایت دهد... مثلا حالتی که یک زن مریض باشد یا اینکه وظایف زنانه‌اش را به‌خوبی انجام ندهد، بدین وسیله برای شوهرش نارضایتی به‌وجود آورد... روی هم رفته شما باید خیلی ساده باشید اگر فکر کنید که یک شوهر یک چنین چیزی را تحمل کند.
فالاچی: در جامعه شما اگر یک چنین حالتی پیش بیاید، آیا مرد یک زن دیگر نمی‌گیرد یا بیش از یکی؟
پهلوی: خب در جامعه ما یک مرد می‌تواند یک زن دیگر اختیار کند، تا آنجا که زن اول موافقت کند و دادگاه هم تصویب کند. به‌غیر از این دو شرط که من قانونم را بر اساس آن گذاشته‌ام، ازدواج جدید ممکن نخواهد بود. بنابراین من، خود من، با محرمانه ازدواج کردن باید قانون را شکسته باشم! و با چه کسی؟ با خواهرزاده‌ام، دخترخواهر من. گوش کن. من نمی‌خواهم در مورد چیزی این چنین پست و بی‌ارزش بحث بیشتری بکنم من حتا صحبت درباره آن را برای یک دقیقه دیگر هم تحمل نمی‌کنم.
فالاچی: بسیار خب. اجازه بدهید در مورد آن بیشتر صحبت نکنیم. اجازه دهید بگوییم شما منکر همه چیز می‌شوید اعلیحضرتا! و...
پهلوی: من هیچ چیزی را انکار نمی‌کنم. من حتا زحمت انکار آن را به خودم نمی‌دهم. حتا من نمی‌خواهم انکاری بنویسم.
فالاچی: چگونه می‌شود؟ اگر شما آن را رد نکنید، مردم خواهند گفت که ازدواج صورت گرفته است.
پهلوی: من در حال حاضر به سفارت‌خانه‌هایم گفته‌ایم که انکارنامه‌ای پخش کنند!
فالاچی: و هیچ‌کس آن را باور نکرد. انکارنامه باید از طرف خود شما باشد اعلیحضرتا!
پهلوی: اما عمل انکار کردن مرا پست و کم ارزش می‌کند، مرا می‌رنجاند، برای اینکه موضوع هیچ اهمیتی برای من ندارد. آیا به نظر شما درست می‌رسد که پادشاهی مثل من، پادشاهی با مشکلات من، خودش با رد کردن ازدواج با خواهرزاده‌اش کم‌ارزش کند؟ نفرت‌انگیز است. نفرت‌انگیز است! آیا به نظر شما درست می‌آید که یک شاه، امپراتور ایران، وقت خودش را با صحبت کردن درباره این مسائل به هدر دهد؟ صحبت کردن راجع به همسرها، راجع به زنان؟
فالاچی: خیلی عجیب است، اعلیحضرتا! اگر تا به حال شاهی بوده که صحبت‌هایش راجع به زنان بوده، شما بوده‌اید و هم‌اکنون من در این تردید می‌کنم که حتا زن در زندگی شما به حساب آمده باشد!


back to top