یغما گلرویی discussion

17 views
این حرفها را کجا بزنم؟

Comments Showing 1-1 of 1 (1 new)    post a comment »
dateUp arrow    newest »

message 1: by مـحیا (new)

مـحیا (siaahsepid) | 13 comments Mod


شیر آشپزخانه خانه ما چکه می کند
و من از صدای مداوم قطره ها خوابم نمی برد!‏
همین بهتر!‏
سه هفته تمام است،‏
که حتا به خوابم نیامده ای!‏

وقتی خانه خوابها
از رد پای رؤیای تو خالی باشند،‏
دیگر به کفر ابلیس هم نمی ارزند!‏
باز گلی به جمال هر چه بیداری بی دلیل!‏
می توانم در این بیداری،‏
به مسائل بهتری بیندیشم!‏
می توانم حرفهای بهتری بزنم!‏
باید حرفهایم آنقدر محکم باشند،‏
که بعدها
بتوانم رویشان بایستم!‏
حرفهای حساب!
که هرگز بی جواب نیستند!‏
نبوده اند!

اصلاُ می توانم کمی گریه کنم!‏
برای مرد زرد پوش پارک «رفتگر»‏
که سالهاست،‏
سبیلش را گم کرده است!‏
برای کودکان گلفروش بزرگراه ونک،‏
که هر سال
دو برابر می شوند!‏‏
برای خودم که سالهاست،‏
عطرِ روسری تو را در کیسه کوچکی حفظ کرده ام!‏
برای غزلک غمگینی که یک شب،‏
در پس تپه های پرسه و پرسش ناپدید شد!‏
برای تمام کتابهای ناتمام هدایت!‏
برای شادمانی شاملو،‏
در آستانه آخرین در!‏


آه! کویرِ‌کور این همه گلایه!‏
چند چشم چشمه شکل سیراب خواهد کرد؟
ها؟ بگو!‏
چند چشمِ چشمه شکل؟


back to top