Pouneh Saeidi's Blog, page 2

عنوان: ال آی پدیداور: پونه سعیدی ناشر: متخصصان صفحه: 951قیمت: 150.000چاپ: اول در من گرگی است زخمی و خسته از نبرد ...

عنوان: ال آی پدیداور: پونه سعیدی ناشر: متخصصان صفحه: 951قیمت: 150.000چاپ: اول در من گرگی است زخمی و خسته از نبرد های پی در پی برای زندگی... در گوشه ی غاری نشسته و زخم هایش را می لیسد...وای از روز انتقام؛ همه را غار نشین خواهم کرد...ال آی ماجرای یک گرگینه است، اما بدون گرگ! داستان دختری که به عنوان تاوان به قبیله دیگر فرستاده می شود اما قدرتمند تر از هر گرگینه ای باز می گردد دختری با قدرت ماه و جفت آلفا....ال آی سومین اثر به چاپ رسیده از پونه سعیدی می باشد که توسط انتشارات متخصصان به چاپ رسیده است.کتاب ماجراهای بسیاری را به تصویر می کشد که پشت سر هم اتفاق می افتند، ولیکن نویسنده با هوشمندی در لابه لای این ماجراها عاشقانه هایی ملموس را تعریف کرده است تا توازن برقرار باشد و درک و هضم کنش ها و پیشامد های کتاب آسان تر انجام شود... تجربه خواندن قلم بانو سعیدی این امکان را می دهد تا مخاطب بتواند شیوه نگارش او و امضاهایی را که در کتاب به کار می برد بداند.. در ال آی نیز نویسنده با پرداختن به موضوع گرگینه ها و زندگی آن ها، ایده ای دیگر را خلق و پیاده کرده است... کرکترها از پردازش خوبی در کتاب برخوردار هستند که با کنش ها و عکس العمل هایشان فضا و جوّی قابل لمس و زنده را ایجاد کرده اند... در تمامی نوشته های پونه سعیدی بانوان جایگاه ویژه ای دارند و قهرمان داستان ها نیز زن ها هستند. در ال آی هم دختری به این نام که در ابتدا مانند هزاران فرد دیگر از جنس خودش می باشد وجود دارد که به توانایی های واقف نیست ولیکن با پیشروی در داستان، تبدیل به قهرمان شده و محور اصلی اتفاقات را حول خودش رقم می زند...در این بین گذشتن از پیام کتاب جایز نیست.. اینکه انسان اگر چیزی را بخواهد و تصور کند می تواند با تلاش به آن برسد و رسیدن به قدرت و زندگی بهتر و هرآنچه که ایده آل یک فرد است با تلاش ممکن است و این امر امری اکتسابی است..داستان به بخش هایی با عنوان های متفاوت تقسیم شده است که به ترتیب بخش های ملکه ارواح و فوسکا، ملاقات با هادس؛از جذاب ترین های کتاب هستند که تعلیق بسیاری را در خود جای داده اند...کرکتر البرز و مها در داستانِ ال آی، شخصیت های مستقلی هستند که داستانی متفاوت را رقم می زنند که در آینده تحت کتابی مستقل به چاپ رسیده و به علاقه مندان این ژانر عرضه می گردد. این کتاب به علاقه مندان ژانر های تخیلی و فانتزی توصیه می شود.💟شما با قلم پونه اشنایی دارید؟ال آی رو خوندین؟ نظراتتون رو برام بذارید دوستان🌻💟#ال_آی #پونه_سعیدی #متخصصان

و به امید خدا شروع کردم🎐 ویرایش #توکا_پرنده_کوچک و نوشتن جلد دومش از امروز رسما استارت خورد 🍃 کیا منتظر پادشاه سایه ه...

و به امید خدا شروع کردم🎐 ویرایش #توکا_پرنده_کوچک و نوشتن جلد دومش از امروز رسما استارت خورد 🍃 کیا منتظر پادشاه سایه ها و ملکه خیال بودن ؟ پی نوشت : همه میگفتن توکا خیلی غلط تایپی و ویرایشی داره و من امروز فهمیدم خیلی بیشتر از خیلی بود 💕پی نوشت دوم : مرسی که همیشه با محبت و صبوری ایرادات کار منو بهم گفتید و حمایتم کردیدپی نوشت سوم: بعد توکا میرم سراغ پرنیان 💕پی نوشت چهارم : البرز و مها ، ساتی و سام نوشته شدن اما دارم بازخونی میکنم ☺️🌷پی نوشت پنجم : کی میاد؟ واقعا مشخص نیست اما امیدوارم بتونم زود به دستتون برسونم 💕پی نوشت ششم : روز عشقتون مبارک ❤️نمیدونم چرا انقدر پی نوشت دارم 😂😂 سوالی بود در خدمتم 😘

📚#پست_موقتروزگار مانند چرخ دوّار ادواری داردو همین دوره‌های زندگی، آن را زیبا کرده.شاید اگر تمام فصول بهار یا پایی...

📚#پست_موقتروزگار مانند چرخ دوّار ادواری داردو همین دوره‌های زندگی، آن را زیبا کرده.شاید اگر تمام فصول بهار یا پاییز بود دیگر زندگی لطفی نداشت.دو سال قبل بهار کتاب‌های دوست داشتنی توکا - پرنیان و ال‌آی بود.کتاب‌هایی که خیلی زود به چاپ چندم رسید و خاطرات زیبایی رو در دفتر زندگی‌مان رقم زدو امروز با تصمیم خالق این اثر سر کار خانم سعیدی، به یک خواب زمستانی می‌روند تا دوباره در بهاری تازه، با سر و شکلی زیباتر از گذشته، سبز شوند...________________________________________#پونه_سعیدی #کتاب_خوب #رمان #پرنیان_شب #توکا_پرنده_کوچک #کتاب_بخوانیم #کتابخوانی #رمان_عاشقانه #داستان #نویسنده

امشب براتون میخوام یه خاطره تعریف کنم 😅هم خاطره استهم بخشی از درسی که ما از زندگی گرفتیم.‌چند سال پیش بابک تو یه شرک...

امشب براتون میخوام یه خاطره تعریف کنم 😅هم خاطره استهم بخشی از درسی که ما از زندگی گرفتیم.‌چند سال پیش بابک تو یه شرکتی کار میکرد که بخاطر پاره ای از مسائل مدیریتی 😐🤕 هر چند وقت یهو مدیرشون قاطی میکرد ، هرکی تو دیدش بود رو اخراج میکرد !!! مثلا اینجوری بود که صبح میرفتن سر کار ، ساعت ده کل تیم یه بخش اخراج میشدن. ساعت ۴ عفو میخوردن و دوباره دعوت به کار میشدن. گاهیم تا یه هفته خبری از عفو نبود! میگفتن گاهی هم کلا اخراج بود !!الان دارم میگم شاید خنده دار باشه براتون . اما اون اوایل برای ما خیلی شوکه کننده بود! که خب یعنی چی ! یکی خطا کرده ! یا یه اشتباهی پیش اومده! چرا مسئولش رو اخراج میکنید! واقعا چرا این رفتار ! اما کم کم فهمیدیم چاره ای نیست و تا فرصت شغلی دیگه ای پیدا نشه باید تحمل کرد . اما از اونجایی که تحمل کردن خیلی کسل کننده است . پس ما شروع کردیم به استفاده کردن ! یا بهتره بگم سو استفاده کردن ! یعنی بابک‌ زنگ میزد میگفت -چمدون ببند اخراج شدم! تا دعوت به کار نشدم بریم فلان جا 😂😂😂 و ما در اون بازه هایی که اخراج میشد با حداقل هزینه ها کلی سفر رفتیم ، دور و نزدیک ! مثلا میرفتیم همدان میدیدیم هنوز دعوت به کار نشد . میگفتیم پس بزار تا سنندج بریم !!! بعد زنگ میزدن برگرد سر کار ! گازشو میگرفتیم برمیگشتیم تهران. یادمه یه بار خرم آباد تا تهران بابک حتی نگه مداشت ما بریم سرویس 🙊😅فقط گاز داده بود کل مسیر رو . رسیدیم‌ ماشین از خستگی تا چند روز روشن نمیشد 😂😂😂اون زمان منم کلا کارم پروژه ای بود . لپ تاپ میزدم زیر بغل و کارمو با خودم میبردم اینور و اونور ! خلاصه که اخرش بابک خودش از اون شرکت اومد بیرون و هیچوقت اخراجی که تا اخر اخراج باشه ما ندیدیم ! اما اگر از این اخراج شدن ها میترسیدیم مسلما جای اونهمه مسافرت فقط ترس و نگرانی برامون میموند. یادمه همسایمون اون زمان به من گفته بود ، ماشالله خوب مرخصی دارید میرید سفر ها ! 😂😂😂 حالا خبر نداشت مرخصی که هیچ ، حتی مرخصی بدون حقوق هم نبود 😂😂😂 حالا این خاطره رو چرا براتون گفتم؟ چون این عکس هم مربوط به یه اتفاق مشابهه. یه سو استفاده من و بابک از شرایط اجباری پیش اومده‌. شاید یه روز داستان این عکس هم براتون گفتم . اما زندگی بهم تا اینجا یه درس خیلی بزرگ داده. از لحظه هات استفاده کن و لذت ببر . چون جز این لحظه اکنون، تو مالک هیچ چیز دیگه ای تو این دنیا نیستی . هیچی عزیزم ... هیچی ...شما هم تجربه مشابهی دارین برام بنویسین ☺️شبتون بخیر#پونه_سعیدی

دستم رو روی قلب ساتی گذاشتم، تو دختر قوی هستی ساتی، تو برمیگردی ...چون دنیا به دختر های قوی مثل تو نیاز دارهبه شما، فر...

دستم رو روی قلب ساتی گذاشتم، تو دختر قوی هستی ساتی، تو برمیگردی ...چون دنیا به دختر های قوی مثل تو نیاز دارهبه شما، فرشته های زمینی ...چشم هام رو بستم و نفسم رو آروم بیرون دادم. ضربان قلب ساتی رو زیر دستم نرم حس میکردم . با هر نفس عمیق من، بخشی از قدرتم به وجود ساتی منتقل میشد. با هر ضربان قلب من، قلب ساتی محکم تر از قبل میکوبید!لبخند زدم, حس عجیبی بود، قدرتم تحلیل میرفت و من ... راضی بودم!بال هام بدون اراده من محو شدن! داشتم تجربه اش میکردم‌...حس فانی بودن...بخشی از متن #جلد_اول کتاب #کوازار راستی ، میدونین معنی اسم #ساتی چی میشه؟ معنی #کوازار رو کیا میدونن؟

سلام دوستان. اومدم اعلام کنم اگر قصد خرید این سه کتاب رو دارید ، الان هر سه روی سایت انتشارات متخصصان موجود هست . @nas...

سلام دوستان. اومدم اعلام کنم اگر قصد خرید این سه کتاب رو دارید ، الان هر سه روی سایت انتشارات متخصصان موجود هست . @nashr_irاما این سری آخر چاپ هست و بعد این تعداد موجود، ( طبق گفته مدیر انتشارات ۸ عدد از هر کدوم ) تا مدتی قرار نیست این رمان ها تجدید چاپ بشن و قرارداد چاپش به پایان رسیده . با توجه به اینکه هر سه کتاب تعدادی مشکلات نگارشی دارن و من میخوام‌ هر سه رو ویرایش کنم، باید بعد ویرایش مجدد برای چاپ جدید اقدام کنم. و این پروسه کمی زمان بر هست .شما هم اگر نسخه چاپی رو خوندین و ایرادی در ذهنتون هست میتونید تو کامنت و یا دایرکت به من اطلاع بدید . ( کامنت بهتره چون دایرکتم بازار شام شده 😓) و خبر اخر اینکه چون قراره جلد دوم پرنیان و توکا رو بنویسم ، احساس کردم این کار خیلی ضروریه 🥺🥲 امیدوارم درک کنین و حمایتم کنین‌ . البته نسخه الکترونیک همچنان به قیمت ۳۵ هزار تومن موجود هست 💕خب من اینجام برای خوندن کامنت هاتون 🎐😘#پرنیان_شب#توکا_پرنده_کوچک#ال_ای#تالیفی#فانتزی#ایرانی

تا حالا در مورد #لوح_زمرد چیزی شنیدین؟ لوحی که مهم ترین گنجینه آتلانتیس هست و تمام رموز کیمیاگری رو درون خودش دار ؟طب...

تا حالا در مورد #لوح_زمرد چیزی شنیدین؟ لوحی که مهم ترین گنجینه آتلانتیس هست و تمام رموز کیمیاگری رو درون خودش دار ؟طبق افسانه‌ها ثوث Thoth خدای آتلانتیس باستان، دانش و علوم برتر را بر روی این الواح نوشته و هروقت قومی اونو در اختیار داشته به تمدنی عظیم و پیشرفته دست پیدا میکنه!!!آتلانتیس جزیره‌ای خوش آب‌ و هوا به وسعت ۳۹۰ هزار کیلومتر مربع بود که جمعیت چند میلیون نفری آن‌ را آتلانت می‌خواندند.این جزیره مهد تمدنی بسیار عالی و پیشرفته بود که در تمام شاخه‌های علوم و هنر، سرآمد زمان خود محسوب می‌شد.ارتش آتلانتیس بیش از یک میلیون و دویست هزار نفر نیرو داشت و در جنگل‌های انبوه آن، انواع جانوران بزرگ و کوچک می‌زیستند.شهرهای آباد این جزیره از ساختمان‌های هرمی عظیم از جنس مرمر تشکیل شده بود و انعکاس نور خورشید در آنها عظمتی شگرف ایجاد می کرد.اما این شکوه تداوم نیافت.قدرت روزافزون آتلانت‌ ها موجب شد که آرام‌ آرام به سرزمین‌های همسایه روی آورند.این شد که خداوند زئوس مجازاتی غیر قابل تصور برایشان در نظر گرفت : طوفانی سهمگین همراه با زمین‌لرزه و سیل‌های بزرگ به مدت یک شبانه‌روز بر آنان نازل شد به طوری که دریا، جزیره آتلانتیس را در خود غرق کردمهم‌ترین گنجینه آتلانتیس، لوح زمرد بود که گفته می‌شود بعد از نابودی آتلانتیس، مصریان مالک این الواح شدند.و اینگونه بود که تونستن اهرام مصر رو بسازن ! ساختاری فراتر از علم و دانش اون روزگار ! جالبه نه !؟ در موردش شما چه اطلاعاتی دارید ؟

خوشبختى به اين نيست كه به همه‌ى چيزهايى كه ميخواى برسى ، به اينه كه بتونی از همه‌ى چيزهايى كه دارى لذت ببرى ! قبل از این...

خوشبختى به اين نيست كه به همه‌ى چيزهايى كه ميخواى برسى ، به اينه كه بتونی از همه‌ى چيزهايى كه دارى لذت ببرى ! قبل از اینکه دیر بشه ! از مسیر زندگی لذت ببر، با همه سختی ها و کاستی ها ، از رقص باد بین شاخه درخت ، از حرکت ابر تو آسمون ، از گرمای ملایم آفتاب زمستون ، از صدای پرنده ها ، از لذت های کوچیک و نامرئی ...تهش تویی و خاطرات نبرد های ریز و درشتت و در نهایت مرگ ... تهش تویی و لذت هایی که حس کردی ، درس هایی که گرفتی و تجربه هایی که کسب کردی .تهش تمام مشکلات گذشته ، همراه با تمام لحظات عمرت ‌...پس تا میتونی لحظه هات رو زندگی کن 💕#پونه_سعیدی