Jump to ratings and reviews
Rate this book

سرگذشت کندوها

Rate this book
سرگذشت کندوها یک داستان بلند و هفدهمین اثر جلال آل احمد است که اولین بار در ۱۳۳۷ به طور رسمی در ایران منتشر شد.

نگارش کتاب با تاریخ آبان ۱۳۳۳ همراه است اما جو خفقان دوران پهلوی در دوران پس از کودتا اجازه انتشار این اثر را در زمان خود نمیداده است

Paperback

First published April 1, 1954

5 people are currently reading
188 people want to read

About the author

Ratings & Reviews

What do you think?
Rate this book

Friends & Following

Create a free account to discover what your friends think of this book!

Community Reviews

5 stars
69 (13%)
4 stars
114 (21%)
3 stars
196 (37%)
2 stars
103 (19%)
1 star
44 (8%)
Displaying 1 - 30 of 78 reviews
Profile Image for Fatima.
186 reviews422 followers
July 23, 2016


داستانی کوتاه در مورد زنبورداری به نام علی بک که در یک بهار بر خلاف کارهای زنبورداری همیشگی اش سهم عسل زنبورها را برمیدارد و به جایش شیره میگذارد و زنبور های ملکه ی هر دوازده کندوی عسلش را که به این کار در وقت پاییز هر سال به زور عادت کرده بوند را عصبانی کرده و زنبورها و خاله خان باجی های کندوها با مشورت و نقشه ای حساب شده , یک روز همگی شان دست صاحب شان را در حنا گذاشته و روزگارش را سیاه میکنند و ...
فکر میکنم که نماد های این داستان اینقدر واضح هستند که بشود گفت که زنبورها همانند مردم بی مزدی اند که تمام عمرشان وابسته به امکاناتی که دارند روزگارشان را میگذارنند و تا به خودشان میایند میبینند که هیچ از خود ندارند و باخته اند و بازیچه ی نیروی بزرگ تری هستند ؛ اما سر انجام با خشم و فکر رهایی از وضع موجود قیام میکنند و خود را از زیر سلطه ی فردی خودخواه و طماع بیرون میکشنند و زندگی جدیدی را با پذیرش ریسک هایش که پر از آزادیست را برای خودشان میسازند

با اینکه داستان کوتاهی بود اما کمی هم مرا به یاد داستان قلعه ی حیوانات انداخت هرچند پایانشان اصلا شبیه هم نیست اما نماد هایشان همان حرف هارا دارد , یعنی حرف زندگی مردمی که شاید در نزدیکی ما باشند و یا حتی خود ما باشیم و یا حتی در کشوری همین نزدیکی ...
Profile Image for Peiman E iran.
1,436 reviews1,089 followers
November 8, 2018
‎دوستانِ گرانقدر، داستان از آنجایی آغاز میشود که در دهِ پایین و در جشنِ عروسی، به یک مردِ روستایی به نامِ <کمندعلی بک>، یک کندویِ خالی میدهند و روشِ استفاده و پرورشِ زنبور را نیز به او آموزش میدهند.. کمندعلی، کم کم اوضاعش در کندو داری و فروشِ عسل خوب شده و صاحبِ دوازده کندو میشود... مردمِ روستا که پول درآوردنِ او را میبینند، حسادت در وجودشان شعله ور میشود و آرزویِ شکستِ او را دارند ... سپس داستان واردِ کندوها میشود و به سراغِ زنبورها میرویم... زنبورهایِ بیچاره، تمامِ روز کار میکنند و گرسنه بازمیگردند و جیرهٔ خود را از خانم باجی دریافت میکنند و این کار در تمامِ سال تکرار میشود، ولی زنبورها این را میدانند که در فصلِ پاییز، یک بلایی بر آنها نازل میشود و هرچه عسل جمع کرده اند را با خود میبرد.. ولی در اصل، بلا همان کمندعلی میباشد که عسلهایشان را غارت میکند... همه چیز در گذر است تا آنکه کمندعلی یک بهار به سراغِ کندوها رفته و عسلها را زودتر برداشته و به جایِ آن شیره برای زنبورها میگذارد.... خلاصه بینِ زنبورها، اختلاف می افتد، برخی میگویند به کوهستان سفر کنیم و برخی دیگر میگویند بمانیم و به این وضعیتِ غارتگری عادت کنیم... در میانِ این زنبورها، برخی شورِ جوانی و مبارزه دارند و عده ای پیر و از کار افتاده هستند، برخی همه چیز را شوخی میگیرند، چندی از زنبورها نیز همچون آخوندهایِ چرت و پرت گو و بیخرد هستند، برخی زندگی را قضا و قدر دانسته و هرچه آید خوش آید را قبول دارند و عده ای دیگر نیز محافظه کار و چندش آور میباشند.. ولی سرانجام، زنبورها تصمیم به فرار به سویِ کوهستان و زندگیِ آزادانه را میگیرند
‎عزیزانم، حال و روزِ زنبورهایِ این داستان، شباهتِ بسیار زیادی به حال و روزِ این روزهایِ سرزمینمان ایران را دارد.. هر چه داریم را این حرامی ها غارت کرده اند و با نامِ دین و مذهب، همه چیزمان را به یغما میبرند و این مردم کماکان سر به زیر انداخته و دَم نمیزنند... حاصلِ تلاشمان و آنچه طبیعت و نیاکانمان برایمان برجا گذاشته اند را این تازی پرستانی که هیچیک از آنها تخم و پشته ای ایرانی نداشته و بر سرزمینمان حکومتِ ستم را برپا کرده اند را خورده و برده اند و کاماکان این وضعیت ادامه دارد و دسترنجِ مردمانِ سرزمینمان را غارت میکنند.. و اِی وای از مردمانِ بیخیال و بی قید که هرکدام فکرِ خویش است و سرنوشتِ سرزمینش برایش اهمیت نداشته و همیشه از رویِ ساده لوحی و گرفتار شدن در باورهایِ موهوم و خرافاتِ مذهبی، حکمرانانِ ستمگر و استعمارگرِ داخلی، فریبشان داده و مال و دسترنجشان را غارت کرده و به استثمارِ سرزمینشان و مردمانشان میپردازند
---------------------------------------------
‎امیدوارم این ریویو در جهتِ آشنایی با این کتاب، کافی و مفید بوده باشه
‎<پیروز باشید و ایرانی>
Profile Image for Peiman.
652 reviews201 followers
November 25, 2025
آغاز داستان؛ درآمدی آسان و مسئله‌ساز

روایت با شرح زندگی کمندعلی‌بک آغاز می‌شود؛ مردی روستایی که با داشتن دوازده کندوی عسل، نسبت به سایر اهالی ده درآمدی آسان و بی‌زحمت دارد. همین «آسانیِ درآمد» حسادت و بدگمانی اهالی را برمی‌انگیزد. اما این دوازده کندو یک‌شبه به دست نیامده‌اند: کمندعلی یک کندوی خالی هدیه می‌گیرد و طی پنج سال، با تلاش و کمی شانس و اقبال، آن را به دوازده کندو می‌رساند. مشکل از جایی آغاز می‌شود که کمندعلی تصمیم می‌گیرد در همان یک سال، تعداد کندوها را دو برابر کند؛ تصمیمی که بیشتر از روی طمع است تا آینده‌نگری.ه


زندگی زنبورها؛ موجوداتی که به بلا عادت کرده‌اند

آل‌احمد سپس زاویه‌ی دید روایت را تغییر می‌دهد و وارد جهان زنبورها می‌شود. او با نگاهی استعاری، زنبورها را موجوداتی معرفی می‌کند که سال‌ها به کمبود و سختی خو کرده‌اند. آن‌ها به قدری به «بلای سالانه» عادت دارند که فقدان و از دست دادن بخش بزرگی از محصولشان برایشان امری طبیعی شده است. اما هنوز هم تشخیص نداده‌اند که بلا همان صاحب آنهاست.


بلای سالِ تازه؛ تمام‌بردگی

اما امسال با همه‌ی سال‌های قبل فرق دارد. کمندعلی حتی همان اندک عسل همیشگی را برای زنبورها نمی‌گذارد و همه را یک‌جا می‌بَرَد. این زیاده‌خواهی، نقطه‌ی انفجار است؛ جایی که زنبورها برای نخستین بار احساس می‌کنند وضعیت قابل تحمل نیست و باید به فکر واکنش یا راه چاره باشند.


نقد اجتماعی؛ حسادت و طمع

در لایه‌ی سطحی‌تر، داستان به دو پدیده‌ی اجتماعی می‌پردازد:

۱- حسادت جمعی
اهالی ده از این‌که کمندعلی با زحمت کمتر درآمد بیشتری دارد، خشمگین‌اند. زحمت طاقت‌فرسای کشاورزی، کینه‌ی پنهانی نسبت به او ایجاد می‌کند و آن‌ها عملاً منتظرند بلایی بر سرش بیاید تا تعادل خیالیِ عدالت برقرار شود. این رفتار بازتابی از ذهنیت جمعی جوامعی است که موفقیت دیگری را تاب نمی‌آورند.

۲- طمع فردی
کمندعلی نمونه‌ی انسانی است که از «خوب بودنِ وضع موجود» شخصی راضی نیست. او با آن‌که درآمد مناسبی دارد، باز آرزوهای بزرگ‌تری می‌پروراند و همین طمع، نهایتاً او را به تصمیم‌هایی سوق می‌دهد که چرخه‌ی طبیعی زندگی زنبورها را مختل می‌کند. او مصداق کسی است که شکم «مرغ تخم‌طلا» را به خاطر زیاده‌خواهی می‌دَرد. مثل تصمیم درست برای پیشرفت و تصمیم اشتباه از روی طمع دقیقا تصمیمات کمندعلی است که در پنج سال با تصمیمات درست پیشرفت کرد اما وقتی دچار طمع شد با تصمیمات اشتباه همه چیز را خراب کرد.


نقد اصلی؛ ساختار قدرت و رابطه‌ی دولت–ملت

هسته‌ی اصلی کتاب نقدی سیاسی است. آل‌احمد با زبانی تمثیلی، سازوکار یک نظام قدرت را تصویر می‌کند:

کمندعلی = حکومت
زنبورها = مردم / جامعه

حکومتی که به جای حمایت از جامعه، بخش بزرگی از دسترنج آن را می‌بلعد، و هر سال، بدون پاسخگویی، فشار را افزایش می‌دهد. جامعه نیز آن‌قدر به محرومیت عادت کرده که صدای اعتراضش خاموش شده است؛ تا آن‌جا که حتی نمی‌داند بحران از کجا می‌آید. تنها وقتی «کارد به استخوان» می‌رسد، همان زمانی که حتی نان شب هم باقی نمی‌ماند، زنبورها (و در واقع مردم) به فکر تغییر می‌افتند.
این تمثیل دقیقاً همان جایی است که داستان از یک روایت ساده‌ی روستایی فاصله می‌گیرد و به یک نقد ساختاری تبدیل می‌شود؛ نقدی بر مناسبات قدرت، سوءاستفاده‌ی صاحبان اختیار، و تحملِ طولانی‌مدت مردم.
Profile Image for fคrຊคຖ.tຖ.
303 reviews82 followers
June 6, 2022
یک داستان استعاری ساده درباره اینکه به خود بیاید و شجاع باشید...
Profile Image for sadra jan.
180 reviews54 followers
October 13, 2022
یکی از بهترین آثار جلال که با داستان پردازی، تخیل و تسلط به دنیای زبورها رفته بود.
یک داستان استعاره ای زیبا
فقط نمیدانم چرا ریتم کتاب های جلال به نظرم کند است؟!🙃
Profile Image for Hesam.
164 reviews18 followers
September 6, 2016
توی آموزشی (سر-بازی) خوندمش
راسش از اولای داستان که یهو شروع کرد به روایت داستان از زبان و نگاه زنبورها جا خوردم فکر نمی کردم جلال هم از این نوشته ها داشته باشه(اولین کتابی است که از جلال میخوندم اون هم به لطف یکی از رفقای هم خدمتی عاشق جلال)
خلاصه تو همین حال بودیم که از اوسط داستان تا پایان جلال داغانموم کرد
خیلی خیلی خوب آخرش
خیلی درک ش میکردم

بخونیدش
Profile Image for Reza Mardani.
172 reviews
June 18, 2017
داستان ایده جالبی داشت و ظاهرا حرفهای جالبی هم در نظر داشته بزنه ولی هیچ کدوم رو نتونسته به ثمر برسونه و تبدیل به یه داستان کودکانه شده
Profile Image for Abolfazl.
55 reviews
April 8, 2020
یک داستان کوتاه شیرین و دلچسب از جلال آل‌احمد، با ادبیاتی کودکانه اما تمثیلی و نمادین! آغاز داستان و توصیفات جذاب از زندگی زنبورها و پایانی که با بحث و جدل رؤسای کندوها همراه بود، لذت‌بخش و دوست‌داشتنی بود. اما یکنواختیِ اواسط داستان کمی از جذابیت کتاب کم می‌کرد.
Profile Image for محمد یوسفی‌شیرازی.
Author 5 books208 followers
December 29, 2016
آل‌احمد در این اثر به‌سبک حکایت‌های کهن و قصه‌های سنتی که با «یکی بود یکی نبود» ‏شروع می‌شود و پایانش «قصۀ ما به‌سر رسید» است، روایتی تمثیلی آفریده است درباب ظلم و ‏بی‌عدالتی و شوریدن جامعه علیه بیداد.‏
ماجرا از این قرار است که روستایی‌ای تن‌آسان و مفت‌خور، راه‌ورسم زنبورداری می‌آموزد و ‏ازرهگذر پرورش زنبور و بهره‌بردن از درآمد عاید از آن، بیکار و بیعار گوشه‌ای می‌نشیند و ‏هرازچندی به‌واسطۀ درآمدش بادی به غبغب می‌اندازد و به دیگران فخر می‌فروشد. بخش ‏آغازین و پایانی داستان از زاویه‌ای روایت می‌شود که بر زندگی انسان‌های روستا و به‌ویژه زندگی ‏این فرد متمرکز است؛ اما قسمت اصلی اثر از آنجا آغاز می‌شود که دوربینِ راوی به درون کندو ‏می‌رود و سرگذشت زنبورهای داخل آن را به‌تصویر می‌کشد. در کندو، دسته‌های گوناگون ‏زنبور، اعم از کارگر و معمار و سپور و محافظ و ملکه، پیوسته در تکاپو هستند و شبانه‌روز ‏وظیفۀشان را انجام می‌دهند تا به دستاوردی مشترک برسند که عبارت است از عسل. گاه‌به‌گاه ‏که تولید عسل در کندوها به مقدار مطلوب می‌رسد، دستی از بیرون می‌آید و دسترنج زنبورهای ‏بی‌گناه را چپاول می‌کند. در دنیای زنبورهای این داستان، از این عاملِ غارتگرِ بیرونی با عنوان ‏‏«بلا» یاد می‌شود. «بلا» هر بار که می‌آید، بخش عمدۀ شیرۀ جانِ زنبورها و محصول ‏عرق‌ریختن‌هایشان را می‌برد و مقداری ناچیز از آن را برای ادامۀ زندگی‌شان برجا می‌گذارد. اما ‏در آخرین دستبردی که به کندو زده می‌شود، زنبورها در کمال شگفتی و ناباوری می‌بینند که ‏کل محصولشان به‌غارت رفته و از عسل‌های تولیدشده هیچ برایشان نمانده و در عوض، «بلا» ‏کاسه‌ای شیره در کندو گذاشته تا زنبورها از آن تغذیه کنند. این ستمِ بی‌سابقه، تلنگری است به ‏عده‌ای از زنبورها برای خیزش دربرابر ظلم. پس از این، جاروجنجالی در کندو به‌پا می‌شود و ‏طبقه‌های مختلف زنبور برای چاره‌اندیشی دربارۀ این معضل به گفت‌وگو می‌نشینند. کسانی با ‏تأکید بر زندگی آزادانه و بی‌دغدغه‌ای که در گذشته‌های دور در دل طبیعت داشته‌اند، خواهان ‏کوچیدن از کندو و از بندِ این صاحبِ زورگو می‌شوند. عده‌ای دیگر، به‌خصوص جوانان، ضمن ‏اشاره به اینکه در اینجا خوراکشان مهیا است، دشواری‌های زندگی در صحرا و سختی‌هایی را ‏مطرح می‌کنند که در آنجا برای یافتن گل‌وگیاه و غذا پیشِ رو خواهند داشت. اینان معتقدند که ‏ستم را باید پذیرفت؛ چراکه به‌هرحال در این اوضاع، ستم‌کشی بهتر است از مردن از گرسنگی. ‏دراین‌میان، پاره‌ای نظرهای ممتنع و مابینِ این دو دیدگاه نیز گفته می‌شود. سرانجامِ این ‏بحث‌ها به‌کرسی‌نشستن دیدگاه ملکه و هم‌عقیدگان او است و کوچیدن جمعیِ همۀ زنبورها از ‏کندو. در صحنۀ پایانی داستان، دوربین راوی دوباره به بیرون کندو می‌آید و دستپاچگی و بهتِ ‏صاحب کندوها را از این کوچِ نابهنگام زنبورها تصویر می‌کند.‏
نکتۀ بارزی که درخصوص این داستان باید به آن اشاره کرد، این است که در بطن ساختار آن ‏که آشکارا مخاطب را به خیزش علیه ستم فرامی‌خواند، نوعی ستمگری و بی‌عدالتی به‌چشم ‏می‌خورد. پس از ظلمی که به زنبورهای کندو می‌شود، دیدگاه‌های متفاوت و بعضاً متعارض ‏گونه‌گونی مطرح می‌شود. عده‌ای با کوچیدنْ موافق و عده‌ای مخالف‌اند. اما سرانجام، رأی ‏اقلیتی معدود به کرسی می‌نشیند، نه نظر همگان. ازاین‌حیث، ستمی چشمگیر به جمعیت ‏پرشماری از ساکنان کندو می‌شود و این با محتوای آشکارِ داستان، به‌وضوح ناهمسو و مغایر ‏است. به‌بیان گویاتر، اثری که خود پرچم‌دار ستم‌ستیزی است، مروّج ستمی دیگر می‌شود که ‏عبارت است از تسلیم‌شدن بی‌چون‌وچرا دربرابر سنت‌ها و خواستِ بزرگان و ریش‌سفیدان ‏جامعه. رگه‌های چنین رویکردی را می‌توان در دیدگاه‌های غرب‌ستیزانه و سنت‌گرایانۀ آل‌احمد ‏پی گرفت و به‌نوعی ربط آن را با اندیشه‌ها و محیط زندگی او بررسید.‏
همان‌گونه که اشاره شد، قالب این اثر همانند حکایت‌های کهن و قصه‌های سنتی است. ‏ماجراها ازنظر فنی و به‌معنای امروزی، پرداختِ داستانی نیافته است. به‌علاوه، راویِ دانای کل ‏و همه‌چیزدانِ آن از بالا به همه‌چیز می‌نگرد و نه‌تنها داستان را از این زاویه بیان می‌کند، بلکه ‏با پندوُاندرزهای آشکاری که می‌دهد، تلویحاً مخاطب را فرودستِ خویش می‌پندارد. ازاین‌رو، ‏شاید مخاطب امروزی ادبیات، با نحوۀ بیان و پیام‌رسانیِ صریح این اثر ارتباط نگیرد. به‌سخن ‏روشن‌تر، این داستان را بیش از آنکه بتوان اثری ادبی قلمداد کرد، باید بیانیه‌ای سیاسی ‏انگاشت؛ چراکه از تکنیک‌ها و ترفندهای هنرمندانۀ داستانی در آن چندان بهره‌ای گرفته نشده ‏است. این البته به‌هیچ‌وجه به این معنا نیست که نمی‌توان اثر ادبی خوش‌ساخت و ‏هوشمندانه‌ای با این مضمون آفرید. به‌گمانم، مقایسۀ این داستان با آثار تمثیلی ظلم‌ستیزانه‌ای ‏نظیر «مزرعۀ حیوانات» نکته‌هایی شایان‌توجه دربارۀ این گونۀ تمثیلی‌ادبی به‌دست ‏دهد.‏
Profile Image for حسن صنوبری.
282 reviews106 followers
October 4, 2019
سرگذشت کندوها نمونه ای از یک داستان اجتماعی و تمثیلی موفق در روزگار خود است. روایت، نثر و داستانپردازی آل احمد در این اثر هم دلنشین و جذاب است. ولو به قدرت بعضی کارهای دیگر او در دوران پختگی نباشد
داستان به نحوی نگارش شده که واقعا هم به درد مخاطب نخبه و حرفه ای میخورد و هم به درد مخاطب نوجوان
اگر بخواهیم نوجوانمان ذهن اجتماعی قوی ای پیدا کند این کتاب کتاب خوبی است برای هدیه

)ریویو از اینجا به بعد داستان را لو میدهد!)

این کتاب مربوط به سال 1333 است. اوج دوران بلازدگی و حقارت ایران. آل احمد در این داستان بلند (یا رمان کوتاه!) سعی میکند ماجرای نفت و همچنین «بلا»یی که استعمارگران انگلیسی و آمریکایی سر ملتها و بلایی که پهلوی سر مردم ایران آورده است را با ساده ترین بیان و برای ثبت در تاریخ روایت کند. جلال آل احمد همان زنبوری است که پیش از خانه خراب شدن، انتقامش را با زهر قلمش از دشمن خود و کشورش میگیرد
Profile Image for Mohammad Ali Shamekhi.
1,096 reviews312 followers
October 24, 2015
باید اذعان کنم که آغاز داستان برام جذاب بود و توصیفات انسانی ای که در مورد جامعه ی زنبورهای عسل می داد کم ظرافت نداشت، اما در طول روندی که داستان "متعهدتر" می شد و همش می خواست چیزی رو منتقل کنه - از مفهوم غرب زدگی گرفته تا رخدادهای سیاسی زمانه ی خودش - دیگه این لذت کم و کم تر می شد تا آنجا که آخرش صرف خطابه بود

همچنان که در جای دیگری هم گفتم این سری چاپ شده از آثار جلال - در نشر آدینه ی سبز - اصلا ظاهر دلچسب یا حتی مقبولی نداره
Profile Image for Parvaneh.
60 reviews14 followers
December 1, 2024
شبی که این کتاب را به پایان رسوندم خواب دیدم زنبورم و تو کندو زندگی میکنم!!!توصیفاتش خیلی عالی بود
Profile Image for MohammadHosein.
24 reviews13 followers
August 15, 2018
آقای جلال آل احمد به خدا چطوری روت شد اینو منتشر کنی!؟
Profile Image for Fateme Jafarpour.
15 reviews7 followers
April 21, 2018
در مورد این کتاب از جلال آل احمد اکتفا میکنم به بخشی از نقد دکتر قاسم زاده:
.
"سرگذشت کندوها، سرگذشت اسفبار ملتی غربزده با گرفتاری در عادت مصرف زدگی است که بی بهره به زندگی تن می دهند و حاصل دسترنجشان را در برابر فریب ایدئولوژیک و القای ناتوانی و فرودستی و غفلت تاریخی خود به یغما می دهند"
.
کتابِ خواندنی و جذابی است به زبان تمثیل که حتما خوندنش رو توصیه میکنم.
Profile Image for Mehdii.
Author 136 books26 followers
March 3, 2022
برای تهیهٔ مطالبِ سرگذشتِ کندوها چندبار زنبور زده باشدش خوبست؟ و چندبار با هم به کرج به دیدار کندوهای عسل رفتیم و خودش چندبار به دهاتِ اطراف سرزده بماند. آخر سر می خواست در خانه کندوی عسل کار بگذارد که نگذاشتم. ترسم از آن بود که به فکرِ نوشتنِ داستانِ حیوان های بزرگ تر از زنبور بیفتد و خانه کم کم باغِ وحشی بشود.



غروبِ جلال_ص10
Profile Image for Sara MostaghaC.
191 reviews79 followers
July 18, 2014
از زمانی که به اجبار پدرم "آوای وحش" جک لندن را خواندم، (و با توجه به خاطراتم از کلیله و دمنه در مدرسه) از داستان هایی که شخصیت اصلی آن ها حیوانات هستند، بدم می آمد. سرگذشت کندوها این طلسم را شکست
خوب بود
Profile Image for Omid Milanifard.
392 reviews42 followers
August 22, 2019
إِنَّ الَّذِینَ تَوَفَّاهُمُ المَلائِكَةُ ظَالِمِی أَنفُسِهِم قَالُوا فِیمَ كُنتُم قَالُوا كُنَّا مُستَضعَفِینَ فِی الأرضِ قَالُوا أَلَم تَكُن أَرضُ اللهِ وَاسِعَةً فَتُهَاجِرُوا فِیهَا فَأُولَئِكَ مَأْوَاهُم جَهَنَّمُ وَسَاءَت مَصِیرًا
Profile Image for Mohammad reza khorasanizadeh.
775 reviews65 followers
Read
November 23, 2017
یک کتاب عالی و روان و جذاب با داستانی دو لایه
یک لایه ظاهری ماجرای زنبورهای چند کندوی عسل شخصی که صاحبشان هر سال دسترنج زنبور ها را برمی دارد و میفروشد و یک سال به طمع زیاد کردن آنان حتی ذخیره سالیانه زنبور ها را هم برمیدارد تا آن ها را در کندوهای بیشتری جا دهد اما زنبور ها تصمیمی متفاوت میگیرند...
لایه دوم و منظور نظر جلال، استعمار ستیزی و تلاش برای نپذیرفتن ظلم است
در این داستان کوتاه خیلی عالی این مفهوم بیان شده
Profile Image for Leila Dehghan .
43 reviews15 followers
Read
August 23, 2009
داستان کوتاه و انتقادی و برانگیزاننده ای که آل احمد نوشته است باتشبیهاتی بی نظیر که جامعه و مردم را به کندو و زنبورهای آن سردمداران گوش به فرمان و از خود باخته و ظالم را مورچه ها و کشورهای استعمار گر را انسان طماعی که به دنبال عسل بیشتر ظرفی از شیره به جای می گذارد و تمامی عسل ها تا آخرین قطره می برد نشان داده است .
و تصمیمی که زنبورها می گیرند به طور غیرمستقیم فریادی برای بیداری است .
Profile Image for Mohamadreza imani.
262 reviews2 followers
April 8, 2024
قصه «سرگذشت کندوها» دیگریِ «ماهی سیاه کوچولو»ست که اگر چه سالها قبل از آن نوشته شده اما به مراتب جلوتر از آن است. چاپ اول کتاب حاضر مربوط است به سال 1333 و میشود تخمین زد که نوشتن داستان برای قبل از سال 32 و بریدن کامل جلال از حزب جریان سوم خلیل ملکی است. این تاریخ به ما نشان میدهد که جلال در هنگام نوشتن این داستان وضعیتی بینابینی داشته. از یک طرف این قصه پر است از استعاره‌های سوسیالیتی نظیر بازگشت به طبیعت (وضع نخستین؟! کمون اولیه؟!)، زحمتکشان و کارگران، دزدیده شدن محصول کار توسط مالک کندوها (سرمایه‌دار؟!) و ...؛ و از آن طرف جلالِ غربزدگی نیز در استعاره‌هایی مانند کندوهای پیش‌ساخته (در مقابل لانه‌سازی طبیعی)، تنبلیِ شهرنشینی و ... قابل مشاهده است. ترکیب این مضامین نشان دهنده آن است که اگر چه جلال هنوز از عقاید کمونیستی به طور کامل جدا نشده اما دیگر خام اندیشی انترناسیونالیستی حزب توده هم نیست (که در استعاره بازگشت به وطن زنبورها با آن مقابله کرده) و همچنین مطالب کتاب غربزدگی هم در درونش در حال تکوین است.
پس سوژه کتاب سرگذشت کندوها سوژه‌ای چند وجهی است که در عین آگاهی درباره استثمار شدن توسط کندودار، استحمار شدن توسط مدرنیته را هم میفهمد و در عین دغدغه رهایی از چنگ ظلم، دغدغه بازگشت به وطن (خویشتن؟!) را هم دارد. همین چند وجهی بودن سوژه جلال است که این قصه را در مقابل ماهی سیاه کوچولو قرار میدهد که سوژه‌اش فقط به صورت تک وجهی تنها در حال عصیان کور است.

نقل خاطرات بانو سیمین دانشور درباره این کتاب هم خالی از لطف نیست:
«برای تهیه مطالب سرگذشت کندوها چندبار زنبور زده باشدش خوبست؟ و چندبار با هم به کرج به دیدار کندوهای عسل رفتیم و خودش چندبار به دهات اطراف سرزده بماند. آخر سر میخواست در خانه کندوی عسل کار بگذارد که نگذاشتم. ترسم از آن بود که به فکر نوشتن داستان حیوان‌های بزرگ تر از زنبور بیفتد و خانه کم کم باغ وحشی بشود.»
غروب جلال/ ص ۱۰
Profile Image for Sadra Kharrazi.
539 reviews102 followers
January 4, 2023
استفاده از نثر روان و جمله بندی های کوتاه از جمله ویژگی های داستان های جلال هستن
ولی خب دیگه بعضی کتاباش بیش از حد ساده و معمولی هستن
Profile Image for Boshra.
90 reviews8 followers
October 7, 2022
خیلی راضی بودم. جلال از کندوی عسل یه جامعه ی مادرسالار سوشال دموکرات درآورده که رهبراش با لحن خاله سوسکه ( داستان عروسی خاله سوسکه) با مردمشون حرف میزنن و این نه از کاریزماشون چیزی کم میکنه نه از مدیریت بحرانشون. دیگه چی میخواید؟
Profile Image for Monique .
147 reviews23 followers
October 21, 2017
«ان الله لا یغیر ما بقوم حتی یغیروا بانفسهم»

(خدا وضع و حال هیچ قومی را عوض نخواهد کرد مگر آنکه انسانها به خودشان وضع و حال خودشان را تغییر دهند.)
برنتابیدن ظلم ، هنر است.

+عاشق سبک قصه گویی جلال آل احمدم
Profile Image for Nariman.
86 reviews119 followers
December 11, 2016
نوجوون که بودم شروعش کردم و اصلا جذبم نکرد. نیمه کاره ولش کردم .
Profile Image for Naeemeh Mohebbi.
58 reviews15 followers
July 3, 2020
صفحه پايانى كتاب تاريخ آبان ١٣٣٣ نوشته شده ، احتمالا زمان خودش يه داستان دوپهلوى سياسى بوده اما به نظرم الان بيشتر شبيه به يه داستان طنز كودك دوست داشتنيه .
Profile Image for Mahtabkhanbeigi.
13 reviews1 follower
August 22, 2021
-از متن کتاب:
زنبور ها همانجور كه نمي دانستند بلا چيه و چه جوری می آد و چرا می آد و آذوقه شان را می خواهد چه کند،همینجور هم نمی دانستند چرا هر وقت می خواهند کوچ کنند یک جا و مکان تازه،درست مثل شهر قدیمی شان دم دستشان آماده است :)
Profile Image for Bahare.
69 reviews1 follower
September 14, 2020
به نظرم میشه داستان این کتاب رو به صورت یه انیمیشن خیلی جذاب درآورد،و مطمئنا به شدت پربیننده خواهد بود.
داستان زیبا و پرکشش،چیزی که برای آل احمد کاری نداره.
Displaying 1 - 30 of 78 reviews

Can't find what you're looking for?

Get help and learn more about the design.